جوردی، کلوئه و آلکس خواهر و برادرند اما ناتنی. در حقیقت پدر و مادر مجرد آنها که یکی دکتر و دیگری پیراپزشک است تصمیم به زندگی مشترک گرفته بودند و حالا آنها به یک خانه ویکتوریایی منتقل شدهاند. خانه سالها پیش یک عمارت بوده که حالا تبدیل به دو آپارتمان شده. خانواده جدید ساکن طبقه بالا میشوند و طبقه پایین دست پیرمرد گوشه گیر و خشکی به اسم آقای گرنتم است.
همه ماجرا از تلاش برای پیدا کردن ساعتی شروع میشود که آقای گرنتم سالها پیش در انباری زیر شیروانی انداخته. ساعت جیبی نقرهای هدیه زن جوانی بوده که گرنتم در جوانی عاشقش شده اما زن بعدا با مرد دیگری ازدواج کرده. به همین علت ساعت اهدایی پرت شده به انباری اما حالا، بعداز گذشت سالها، که حتی همسر خوب آقای گرنتم مرده، او هوس کرده که برای به صلح رسیدن با خاطره سوزان یعنی همان زن جوانی که قالش گذاشته، دوباره ساعت را پیدا کند.
آقای گرنتم برای رفتن به زیرشیروانی خیلی پیر است و بچهها تصمیم میگیرند به او کمک کنند، گرچه آن بالا بسیار وحشتناک است. درهرحال آنها به زیرشیروانی میروند اما وارد شدن به آنجا در حقیقت عبور از یک درگاه است که آنها را وارد دنیای دیگری میکند. شاید به همین علت است که این کتاب را با نارنیا مقایسه میکنند؛ عبور از یک گذرگاه و وارد شدن به دنیایی از رویاهای دورانداخته شده، گنجها و هیولاها. درحقیقت هیچ چیزی در آن زیرشیروانی بی دلیل آنجا نیست.
حالا بچهها وارد آتیکا شدهاند، جایی که به آنها چیزهای زیادی از شهامت و دوستی و وفاداری یاد میدهد. بچهها بالاخره موفق میشوند از آن دنیا به دنیای واقعی برگردند، البته با ساعت جیبی هدیه سوزان و نامهای که برای آقای گرنتم داده. گرچه حالا همه چیز معنای جدیدی پیدا کرده.
نویسنده کتاب گری کیل ورث است که چندین داستان برای بچهها نوشته و دوبار هم نامزد جایزه کارنگی شده است. کتاب با ترجمه گیتا گرکانی منتشر شده و هم برای نوجوانها و هم علاقمندان به ادبیات فانتزی خواندنی است.