دربارهی کتاب
سکوت من گذشته دارد. بهخاطر آن بارها تشويق شدهام. هفت هشت ساله بودم که دانستم هر بچهاي آن را ندارد. سکوت من اولين داراييام به حساب ميآمد. ...
در طول سالهايي که بعد از آن آمد بارها مورد تحسين زنهاي خانوادهمان قرار گرفتم به خاطر توداريام. بهخاطر رازداريام. خيلي زود فهميدم که به يک صندوقچه ميمانم با دري کيپ و پر از راز. …....….....
امير از سکوتهاي من کلافه ميشد. سکوت من او را ميترساند. کمکم عادت به پرحرفي پيدا کردم حتي در مواقعي که لازم نبود. سالها بعد ياد گرفتم که حرف ميتواند حتي مخفيگاهي بهتر از سکوت باشد.