سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

پیدا کردن هابیت درون

پیدا کردن هابیت درون

پیدا کردن هابیت درون

[wbcr_php_snippet id=”642″]

[wbcr_php_snippet id=”642″]

نویسنده: عرفان کبورانی

هابیت یکی از شناخته شده‌ترین و محبوب‌ترین کتاب‌های فانتزی جی ار ار تالکین است.

این کتاب اولین بار توسط جورج آلن و آنوین در سال ۱۹۳۷ منتشر شد، هابیت به بیش از ۵۰ زبان مختلف ترجمه شده و بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است.

هابیت را پروفسور تالکین برای لذت فرزندان خود نوشت که کریستوفر تالکین پس از مرگ وی کتاب هایی مانند سیلماریلیون و قصه‌های نا تمام را نوشت.

این داستان سبک محاوره‌ای‌تری نسبت به ارباب حلقه‌ها و سیلماریلیون دارد و بیلبو، گندالف و گالوم فراموش نشدنی را به جهانیان معرفی می‌کند. هابیت کتابی است که کودکان و بزرگسالان می‌توانند از آن لذت ببرند و نویسندگانی مثل جی کی رولینگ و دیوید گمل از آن الهام گرفته‌اند.

کتابی پر از ماجراجویی، قهرمانی، آواز و خنده است. شایر محل زندگی قهرمان قصه‌ی ما است، اما به زودی شایر پشت سر گذاشته می شود و بیلبو، قهرمان ما، هنگام عبور از ریوندل، کوه‌های مه آلود و میرکوود در حالی که به سمت تنها کوه میرود با کوتوله ها، الف ها، گابلین‌ها، عقاب‌ها و جادوگران روبرو می‌شود تا گنج تورین سپر بلوط را از اژدهای بزرگ اسماگ پس بگیرد.

یکی از جذاب ترین جنبه‌های کتاب هابیت این است که همه‌ی ما می‌توانیم هابیت درونی خود را پیدا کنیم. بخشی از ما که زندگی راحت را نمی‌خواهد. اما هنوز چیزی در درون همه ما وجود دارد که به فکر ماجراجویی و سفر به سمت ناشناخته‌ها است. و فکر میکنم به همین دلیل است که هابیت، مورد علاقه همه‌ی افرادی است که این کتاب را می‌خوانند.

 

اما هابیت چیست؟

من فکر می‌کنم هابیت‌ها به برخی توصیفات احتیاج دارند، آن‌ها جمعیت کمی دارند، تقریبا نیمی از قد ما و کوچکتر از کوتوله‌های ریش‌دار. هابیت‌ها اما ریش ندارند. جادوگری در مورد آنها صادق نیست، به جز وقتایی که افراد بزرگ احمقی مثل من و شما کار اشتباهی می‌کنیم و آن‌ها بی سر و صدا و به سرعت ناپدید می‌شوند (اما به گفته‌ی گندالف این شایعه‌ای بیش نیست) و مانند فیل‌ها سر و صدا ایجاد می‌کنند.

آنها چاق هستند، و لباس‌های سبز یا زرد می‌پوشند. بدون کفش راه می‌روند، زیرا کف پای آنها همانند سرشان مو رشد می‌کند و دارای انگشتان بلند و چهره‌های بشاش و خنده های از ته دل هستند به ویژه بعد از شام که هر بار دو بار در روز می‌خورند.

اگر دوست دارید کتاب هابیت را بخوانید می‌توانید نسخه اصلی آن یعنی نسخه مصور آن (اثار آلن لی) و یا ترجمه زیبای رضا علیزاده را بخوانید.

 

بخشی از کتاب:

«صدای سوت‌ها بلند شد، جلنگ جلنگ زره، زنگ شمشیر، صدای فحش و بد وبیراه گابلین‌ها که این طرف و آن طرف می‌دویدند و روی هم می‌افتادند و از کوره در می‌رفتند. قشقرق و الم شنگه و بلوایی راه افتاده بود که نگو و نپرس. بیلبو خیلی وحشت کرده بود، اما عقل داشت بفهمد که چه اتفاقی افتاده و یواش خزید پشت بشکه پر از نوشابه، که قراول‌های گابلین گذاشته بودند آنجا، و خودش را از راه کشید کنار، که مبادا به او تنه بزنند و زیر دست و پا له بشود، یا دست یکی بخورد به او و بگیرندش.»

 

پیدا کردن هابیت درون

  این مقاله را ۱۸ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *