سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

لازم نیست همه چیز را همان طور که به زبان می‌آید بنویسیم

لازم نیست همه چیز را همان طور که به زبان می‌آید بنویسیم


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

کتاب کم‌حجم است و خیلی ساده، سر راست و مستقیم راهنمایی‌هایش را کرده. نمی‌توانم بگویم که راهنمایی‌ها، نصایح و پیشنهادات کتاب را مو به مو اجرا کردم یا پسندیدم، اما می‌توانم بگویم راهنمایی‌های این کتاب چون همراه با دلیل بودند اثر خوبی رویم گذاشت. اوایل مطالعه کردنم، برایم پیش می‌آمد که خواندن یک دیالوگ در متنی که به صورت شکسته نوشته شده بود اذیتم کند. لُب کلام این کتاب این است که لازم نیست همه چیز را، آن‌طور که بر زبان جاری می‌کنیم، بنویسیم. برایش دلیل هم دارد.

اصول شکسته‌نویسی: راهنمای شکستن واژه‌ها در گفت‌وگوهای داستان

نویسنده: علی صلح‌جو

ناشر: مرکز

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۱

تعداد صفحات: ۶۲

کتاب کم‌حجم است و خیلی ساده، سر راست و مستقیم راهنمایی‌هایش را کرده. نمی‌توانم بگویم که راهنمایی‌ها، نصایح و پیشنهادات کتاب را مو به مو اجرا کردم یا پسندیدم، اما می‌توانم بگویم راهنمایی‌های این کتاب چون همراه با دلیل بودند اثر خوبی رویم گذاشت. اوایل مطالعه کردنم، برایم پیش می‌آمد که خواندن یک دیالوگ در متنی که به صورت شکسته نوشته شده بود اذیتم کند. لُب کلام این کتاب این است که لازم نیست همه چیز را، آن‌طور که بر زبان جاری می‌کنیم، بنویسیم. برایش دلیل هم دارد.

اصول شکسته‌نویسی: راهنمای شکستن واژه‌ها در گفت‌وگوهای داستان

نویسنده: علی صلح‌جو

ناشر: مرکز

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۱

تعداد صفحات: ۶۲

 


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

زمانی از دستم شاکی بودند که چه اصراری دارم بنویسم «اون کتاب رو بیار» به جای این‌که راحت بنویسم «اون کتابو بیار». خب دلیلش این بود که «کتابو» برای من شکلی جنوبی پیدا می‌کرد مثل «مریمو»، مثل «ممدو». یعنی چشمم ناآشنا بود به این شکل کلمه و با این شکل از نوشتار عامیانه ارتباط برقرار نمی‌کرد یعنی با شکسته‌نویسی. بعد یک زمانی نوشتن برایم جدی‌تر شد و طبیعتاً موضوع «شکسته‌نویسی تا کجا و به چه شکل» را هم جدی‌تر گرفتم. دیگر دقت بیشتری می‌کردم  و در موردش بیشتر فکر می‌کردم.

«کدام درست‌تر است؟

دستت رو بده

دستتو بده

دستتُ بده

دستت را بده»

شروع کردم خواندن کتاب‌هایی در این زمینه. یکی از کتاب‌هایی که در این باره خواندم و تا حدی به دردم خورد اصول شکسته‌نویسی: راهنمای شکستن واژه‌ها در گفت‌وگوهای داستان نوشته‌ی علی صلح جو بود.

کتاب کم‌حجم است و خیلی ساده، سر راست و مستقیم راهنمایی‌هایش را کرده. نمی‌توانم بگویم که راهنمایی‌ها، نصایح و پیشنهادات کتاب را مو به مو اجرا کردم یا پسندیدم، اما می‌توانم بگویم راهنمایی‌های این کتاب چون همراه با دلیل بودند اثر خوبی رویم گذاشت. اوایل مطالعه کردنم، برایم پیش می‌آمد که خواندن یک دیالوگ در متنی که به صورت شکسته نوشته شده بود اذیتم کند.

لُب کلام این کتاب این است که لازم نیست همه چیز را، آن‌طور که بر زبان جاری می‌کنیم، بنویسیم. برایش دلیل هم دارد. حالا دلیلش را می‌گویم. اما تا یادم نرفته یک چیزی بگویم این‌جا و آن قضیه‌ی حذف «ه» آخر چسبان در محاوره‌نویسی و شکسته‌نویسی‌هاست:

بیا خونم.

به جای:

بیا خونه‌ام.

یا:

بیا خونه‌م.

هر وقتی کسی این‌طور برای من نوشته «خونم» یک کمی مکث کرده‌ام در درک منظورش و ذهنم اولین‌بار سمت خون او رفته. همان خونی که در رگ‌هایش جاری‌ست …

برگردیم به کتاب. نویسنده‌ در ص۴ در مورد املای نامتعارف کلمات توضیحاتی داده است:

 

املای نامتعارف

 

فک، چقد، یه، امرو، چن، نودون، نع، ظر، توئون، مث، وخ. این‌ها صورت شکسته‌ی واژه‌هایی است که ممکن است برخی از خوانندگان آن‌ها را در نوشته‌های گفت‌و‌گویی دیده باشند. به نظر من، هیچ یک از این واژه‌ها، با این هیئت، در حافظه‌ی بصری ما وجود ندارد و، به همین علت، بعید است کسی بتواند، در نگاه اول، حتی با در نظر گرفتن بافت کلام، آن‌ها را تشخیص دهد. فکر، چقدر، یک، امروز، چند، ناودان، نه (با تاکید)، ظهر، تاوان، مثل و وقت صورت ناشکسته‌ی این کلمه‌هاست.

واژه‌های عاب، خودنویص، عبرو، آطش، هرکط،  نیز همان آب، خودنویس، ابرو، آتش، حرکتاند. این املاها را می‌تواند خواند اما نه به راحتی. موضوع این است که ما علاوه بر حافظه‌ی صوتی، حافظه‌ی تصویری از واژه‌ها داریم و اگر کسی این حافظه را دستکاری کند، در خواندن دچار مشکل می‌شویم. کسانی که صورت ظاهر واژه‌ها را، به قصد کمک به خواننده در خواندن تغییر می‌دهند باید به این نکته واقف باشند.

 

خودم هم البته شکسته‌نویسی را تجربه‌ کرده‌ام و می‌کنم و از آن خوشم می‌آید. مثلا توی چت. خب سریع‌تر است و صمیمیت بیشتری هم درش جاری‌ست. تازه مفهوم را هم می‌رساند. دیالوگ داستان یا مقاله یا هر نوشته‌ی رسمی دیگری نیست که خواندن و فهمیدنش اذیت کند. چهارتا شوخی است یا یکی دوتا بدوبیراه دوستانه و در به کار بردنش مشکلی نمی‌بینم.

این روزها خیلی‌هایمان به وسیله‌ی همین چت‌ها حرف می‌زنیم. معمولا این فضاها هم قواعد نوشتاری خودشان را دارند.

 

شکسته نویسی و لهجه‌ها

 

در صفحه‌ی ۳۰ کتاب در این‌باره توضیحات  خوبی داده شده. تا آن‌جایی که به من مربوط است و به عنوان کسی که با لهجه زیاد سر و کار دارد، این توضیحات در نوشتن  و خواندن برایم مفید بوده:

شکسته‌نویسی هیچ ربطی به نشان دادن لهجه در نوشتار ندارد. وقتی از شکستن کلمات در نوشتار حرف می‌زنیم، منظورمان شکستن واژه‌ها در فارسی گفتاری معیار- لهجه‌ی رایج در تهران- است.

مثلا، بر اساس قاعده‎ی کاهش هجا، کلمه‌ی می‌دانم را، چه در توصیف و چه در گفت‌وگو، به همین صورت می‌نویسیم زیرا صورت گفتاری آن (می‌دونم)، از لحاظ تعداد هجا تفاوتی با صورت نوشتاری آن ندارد (هردو سه هجا دارند). قاعده‌ی کاهش هجا صرفاً تکلیف شکسته‌نویسی را روشن می‌کند، نه مسئله‌ی لهجه را… اگر یکی از شخصیت‌های داستان، مثلا، خراسانی باشد، همان کلمه‌ی می‌دانم را باید به صورت مودونوم بنویسد، که ربطی به شکستن و نشکستن کلمات ندارد.

هدف این مقاله آن است که معین کند کدام گروه از واژه‌های شکسته را شکسته بنویسیم و بقیه را ناشکسته بنویسیم اما، در صورت لزوم، شکسته بخوانیم.

در همان صفحه‌ در ادامه‌ی توضیحات می‌خوانیم:

علاوه بر لهجه‌های جغرافیایی، لهجه‌ها‌ی اجتماعی هم وجود دارد. نوع حرف زدن مکانیک‌ها، راننده‌ها و قصاب‌ها با حرف زدن استادان دانشگاه، روحانیان و مدیران سازمان‌های فرهنگی متفاوت است. این موضوع نیز ربطی به شکسته‌نویسی ندارد… علاوه بر اصطلاحات تیپ‌نما اصطلاحات جنسیت نما (جوون مرگ شده و الاهی جیز جیگر بزنی، در مورد زنان و زکی، ایول، و زرشک در مورد مردان) را نیز در گفتار زنان و مردان باید در نظر گرفت.» (صص ۳۱ و ۳۲)

یک نکته: ایول و زرشک را ما زن‌ها هم می‌گوییم.

 

فایده‌ی قاعده‌مند کردن شکسته‌نویسی

 

این قسمت از کتاب همان‌طور که از عنوان پیداست بحث در مورد قانونمند و قاعده‎دار کردن شکسته‌نویسی است. نویسنده در این باره توضیحی می‌دهد :

«بحث بر سر شکسته‌نویسی در جامعه‌ی ادبی ما، همچون مسائل دیگر مربوط به خط (تغییر خط، اصلاح خط، رسم‌الخط، نشانه‌گذاری)، از دیرباز جریان داشته است… (ص۳۴)

و در ادامه از مدرس صادقی نقل می‌کند:

یک نویسنده می‌گوید گفت‎‌وگوها را باید به همان صورتی که ادا می‌شود بنویسم و نویسنده‌ی دیگری می‌گوید شما درست بنویس و خواننده خودش همان‌طور که باید بخواند خواهد خواند و این درست یا آن درست از زمین تا آسمان فرق دارد

و در ادامه می‌آورد:

…اگر جامعه‌ی ادبی ایران بر سر مسئله‌ی شکسته‌نویسی هماهنگ شود، تکلیف قضیه روشن خواهد شد.. اما عملی شدن آن شاید ناممکن باشد… در حال حاضر عده‌ای از نویسندگان و مترجمان، در مقام نظر و عمل، مخالف مطلق شکسته‌نویسی‌اند. از دید آن‌ها خوانندگان هیچ مشکلی در این راه نمی‌بینند و به کار خود ادامه خواهند داد. برعکس، گروهی دیگر از نویسندگان و مترجمان در بخش‌های گفت‌وگویی داستان‌های خود شکسته‌نویسی می‌کنند. مشکل اساسی این است که هریک به شیوه‌ی خود شکسته‌نویسی می‌کنند.

کتاب به موضوع چت هم می‌پردازد:

این روزها می‌بینیم که برخی افراد در پیامک‌هایی که از طریق تلفن همراه یا اینترنت برای یکدیگر می‌فرستند چگونه واژه‌ها و ترکیب‌ها را می‌شکنند و صورت‌های ابداعی به کار می‌برند.

مثلا کلمه‌ی مرسی  را به صورت‌های MRC یا mersi یا mer30 می‌نویسند. نکته‌ای که می‌خواهم به آن اشاره کنم این است که چرا آن‌ها در انتخاب این گونه املاهای عجیب این‌قدر به خود آزادی می‌دهند و هیچ مشکلی هم در ارتباط مکتوب بین آن‌ها پیش نمی‌آید. علت اصلی این موضوع آن است که آن‌ها حافظه‌ی بصری قبلی از این‌گونه کلمات ندارند و در نتیجه دستکاری‌ای که در نوشتن واژه‌ها می‌کنند مخل خواندن نیست. (ص۳۷)

نویسنده این را برای واژه‌های فارسی نمی‌پسندد:

این امر در مورد واژه‌های فارسی صادق نیست. کافی است  همین پنجره را به صورت  پن جره بنویسیم تا متوجه شویم که تفاوت صورت چه تاثیری بر ما می‌گذارد. شکسته‌نویسی نیز نوعی تغییر صورت است و نباید در آن افراط  شود. (ص۳۸)


در بخش پایانی کتاب نمونه‌هایی به دست می‌دهد از شیوه‌ی برخورد چند تن از نویسندگان ایرانی با مقوله شکسته‌نویسی:

صادق هدایت زبان شکسته به کار نمی‌برد. جز در علویه خانم البته.

صادق چوبک اولین نویسنده‌ی ایرانی بوده که شکسته‌نویسی را، آن هم به شدت، به کار برده است. (ص ۴۸)

آل احمد در گفت‌وگوها کلمات را می‌شکند. (ص ۴۸)

غلامحسین ساعدی در مکالمه‌ها زبان شکسته دارد.

دولت آبادی در کلیدر زبان شکسته‌ی معتدلی به کار برده است… (ص ۵۱)

 

#شکسته-نویسی

  این مقاله را ۲۴ نفر پسندیده اند

یک دیدگاه در “لازم نیست همه چیز را همان طور که به زبان می‌آید بنویسیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *