روایتِ یک اپیدمی
کلیت رمان کاج زدگی جدال با مرگ نابهنگام است در کشوری ناشناس و زمانی نامشخص، به سبک و سیاق داستانهای علمی_تخیلی. داستانهایی که پیرو رئالیسم نباشند در ادبیات فارسی شانس چندانی برای دیده شدن ندارند، هرچند تعدد عنوان و تکرار چاپ آثار ترجمه شده نشان میدهد که استقبال از ژانر فانتزی یا علمی_تخیلی کم نیست اما نمونههای فارسی آن تاکنون اقبال درخوری نیافتهاند. یکی از این موانع را شاید بتوان بیاعتمادی خواننده دانست.
کلیت رمان کاج زدگی جدال با مرگ نابهنگام است در کشوری ناشناس و زمانی نامشخص، به سبک و سیاق داستانهای علمی_تخیلی. داستانهایی که پیرو رئالیسم نباشند در ادبیات فارسی شانس چندانی برای دیده شدن ندارند، هرچند تعدد عنوان و تکرار چاپ آثار ترجمه شده نشان میدهد که استقبال از ژانر فانتزی یا علمی_تخیلی کم نیست اما نمونههای فارسی آن تاکنون اقبال درخوری نیافتهاند. یکی از این موانع را شاید بتوان بیاعتمادی خواننده دانست.
«خیلی زود ویروس اپیدمی شد و تمام هم و غم ما زنده ماندن و سیرشدن بود» فکر میکردیم چون برای جنگهای جهانی راه حل ساختیم و سازمان ملل را داریم؛ برای گرفتاریهای روزمره اینترنت و تکنولوژی را داریم و برای انواع بیماریها واکسن ساختهایم پس دیگر خطری ما را تهدید نمیکند. ولی حالا ماههاست که درگیر پاندمی کرونا هستیم. خود را قرنطینه کردهایم تا زنده بمانیم.
گرفتاری پشت گرفتاری میآید ولی گاهی میشود میان همهی گرفتاریها کتابی دست گرفت و خواند و کمی از دنیای اطراف فاصله گرفت. گاهی فاصله گرفتن نیرو می دهد که دوباره پیش برویم. حالا میان درگیری با این ویروس که معلوم نیست از کجا آمده و چند سال دیگر تمام میشود، خواندن کتابی دربارهی اپیدمی خالی از لطف نیست.
کتاب کاج زدگی رمانی علمی_تخیلی دربارهی یک اپیدمی کشنده در چند قرن آینده است. کشوری که نمیدانیم کجاست در آیندهای نامعلوم، گرفتار جنگی بزرگ میشود. پس از خرابیهایی که این جنگ به وجود میآورد زندگی برای مردم بسیار سخت میشود. در واکنش به این ویرانیها و رنج گسترده، سیستم جدیدی برای کشورداری اجرا میشود. سیستمی اشتراکی مشابه کمون که توسط گروهی به نام «دما» کنترل و سازماندهی میشود.
شروع داستان چند دهه پس از این تغییرات و با شروع اپیدمی است. بیماری مهلک با مرگی ناگهانی و آنی که ویروسش ساختهی گروهی از درون خود «دما» است که قصد داشتند علیه این نظم اجباری و زندگی خشک و دیکته شده، قیام کنند؛ قیامی که جان تعداد زیادی از انسانها را در طول داستان میگیرد.
کلیت رمان کاج زدگی جدال با مرگ نابهنگام است در کشوری ناشناس و زمانی نامشخص، به سبک و سیاق داستانهای علمی_تخیلی. داستانهایی که پیرو رئالیسم نباشند در ادبیات فارسی شانس چندانی برای دیده شدن ندارند، هرچند تعدد عنوان و تکرار چاپ آثار ترجمه شده نشان میدهد که استقبال از ژانر فانتزی یا علمی_تخیلی کم نیست اما نمونههای فارسی آن تاکنون اقبال درخوری نیافتهاند. یکی از این موانع را شاید بتوان بیاعتمادی خواننده دانست، اما دلایل دیگری هم وجود دارد که کمابیش در همین کتاب هم شاهد آن هستیم.
ژانرهای فانتزی و علمی_تخیلی و یا چنانچه برخی عنوان ادبیات «گمانه زن» را پیشنهاد دادهاند، یک عامل مهم و فاکتور اصلی دارد و آن تخیل است.
تخیل است که در این آثار آیندهای را میسازد و به خوانندهی مشتاق پیشکش میکند. مراجعه به آثار آرتورسی.کلارک، ایزاک آسیموف و یا حتی تک داستان فوقالعادهی صادق هدایت به نام «س.گ.ل.ل» جان کلام را به خوبی آشکار میکند. هرچند که مقایسهی اثری از نویسندهی جوان و تازه کار با شاهکارهای این ژانر، جفاست و قصد این نوشتار هم چنین مقایسهی ناثوابی نیست. مقصود آن است که از قوهی تخیلی که مورد نیاز است مثالی داشته باشیم.
نه با متر و معیارِ آثار بزرگان که با اغماض و درک موقعیت هم که نگاه کنیم رمان کاج زدگی فاقد تخیل است. به گواه اطلاعاتی که از خود رمان به دست میآید، زمان تقریبی داستان حداقل ۲۵۰ تا۳۰۰ سال آینده است. جنگ بزرگِ پیش از شروع داستان چند دهه پس از پایان سوختهای فسیلی شروع شده و با شروع داستان هم چندین دهه از آن ماجرا می گذرد. در چنین زمانهای تنها تکنولوژی مورد استفاده دستگاهی به روز شده از «سیری» و «الکسا» است، در کنار ماشینهای خودران.
مجموع تکنولوژیِ تولیدی ایلان ماسک در حال حاضر بسیار فراتر از آن آینده است. علاوه بر ابزار و تکنولوژی مورد استفاده که هیچ ابداع و تخیل و آینده نگری در آن نیست، شکل زندگی از روابط تا سلیقه و عادتها هم با اکنون و یا حتی دقیقتر آنکه با جهانِ یک دهه پیش و شروع گسترش اینترنت هم تفاوتی ندارد. در جایی از رمان مردم شهر که از شروع کار «دما» خوشحال هستند به خیابانها میروند و «شیرینی و شربت و میوه بین مردم پخش می کردند و موسیقی زنده در میدانهای شهر اجرا میشد» و از کشوری جنگ زده در ۲۵۰ سال آینده حرف میزنیم!
هر فصل از رمان به یکی از شخصیتهای داستان پرداخته است و این تفاوت نگاه و صداها به رمان جذابیت داده است و ریتم اثر را به خوبی نگه داشته است. هر چند بعضی از فصول جهان ذهنی و زبان مناسب سن و جنس آن شخصیت را نمیسازد. اما این چندگانه بودن صداها حال و گذشتهی داستان را به شیوهای پویا نشان میدهد و جهانِ موردنظر نویسنده را میسازد.
جهانی از آینده که خواسته یا ناخواسته به شرایط حال و سیاستِ جامعهی امروز ما هم نیم نگاهی دارد. طعنه زدن به شرایط امروز در رمانی مربوط به آینده جالب توجه است اما زمانی این تاثیر کامل میشد که جهانبینی خود اثر، کشمکش و گرههای داستانی آن و شیوهی روایتش جهانی مختص به خود را میساخت. رمان فاقد اینهاست. داستان به شکلی ساده و با نثری که در برخی موارد نیاز به بازنگری دارد روایت میشود، جهان بینی مشخصی در اثر حاکم نیست و نگاه تازهای هم به مشکلات مطرح شده در رمان وجود ندارد.
در مجموع کاج زدگی برای خوانندهی بزرگسالِ علاقمند و پیگیرِ این ژانر حرف تازهای برای گفتن ندارد. اما با چشم پوشی از چند بخش که به روابط جنسی اشاره دارد و توجه به شرایط زیست امروز ما و درگیری با پاندمی، این اثر میتواند برای نواجوانان و جوانان که حالا وقت بیشتری برای مطالعه دارند، جذاب و خواندنی باشد.
پیش از این در سایت وینش گفتگویی با ضحی کاظمی نویسنده این کتاب درباره ادبیات گمانهزن داشتهایم. این گفتگو را میتوانید در اینجا بخوانید.