7 راز وصیت ها ، آخرین اثر مارگارت آتوود
احتمالاً شما هم سرگذشت ندیمه (همان اثر مشهور مارگارت آتوود) را با رنگ قرمز به خاطر میآورید؛ مثل خیلی از عاشقان کتابخوانها. حالا دیگر روپوشهای بلند قرمز و کلاههای سفید به نماد ظلم و ستم در ادبیات تبدیل شدهاند. چندی پیش، ادامهی این داستان، یعنی رمان وصیت ها، منتشر شد. روی جلد این کتاب، زنی با لباس سبز روشن را میبینیم. و همین، اصلیترین دلیل برای شوکه شدن است. اما ماجرا چیست و چه رازهایی پشت سطور رمان وصیت ها پنهان شدهاند؟
(مترجم)
(مترجم)
احتمالاً شما هم سرگذشت ندیمه (همان اثر مشهور مارگارت آتوود) را با رنگ قرمز به خاطر میآورید؛ مثل خیلی از عاشقان کتابخوانها. حالا دیگر روپوشهای بلند قرمز و کلاههای سفید به نماد ظلم و ستم در ادبیات تبدیل شدهاند. چندی پیش، ادامهی این داستان، یعنی رمان وصیت ها، منتشر شد. روی جلد این کتاب، زنی با لباس سبز روشن را میبینیم. و همین، اصلیترین دلیل برای شوکه شدن است. اما ماجرا چیست و چه رازهایی پشت سطور رمان وصیت ها پنهان شدهاند؟
وجود رنگ سبز بر جلد کتاب وصیت ها، تازهترین اثر مارگارت آتوود، تعجب خیلی از علاقمندان ادبیات را برانگیخته است. کار به جایی رسید که پرسش پیرامون استفاده از رنگ سبز، به فصل مشترک بسیاری از مصاحبههای پیرامون این اثر تبدیل شد. آتوود هم در پاسخ به سوال TIME در مورد دلیل غلبهی رنگ سبز بر جلد کتاب وصیت ها گفت: طرح جلد را توی خانه و با مدادرنگیهایم رنگ کردم! راستش فکر کردم که سبز بهاری، رنگ بهتری است و میتواند امیدهای زیادی را برانگیزاند.
مارگارت آتوود تلاش کرده است که در وصیت ها، هم به روزهای تاریک گذشته اشاره کند و هم به موشکافی زمان حال بپردازد. خبر خوب اینکه در این کتاب، به بسیاری از سوالات مهم در مورد جمهوری گیلیاد پاسخ داده میشود. حتی کار به جایی میرسد که بسیاری از وقایع مبهم گذشته نیز تفسیر خواهند شد. البته، مثل همیشه، آتوود نتیجهگیری نهایی را به عهدهی خواننده گذاشته است. او در این مورد میگوید: «دیگر همه میدانند که من مخالف دیکتاتوریها هستم. پس به خوانندهام هم نمیگویم که چطور فکر کند و چه نتیجهای بگیرد.»
اینجا قرار نیست رازهای سه شخصیت اصلی این رمان را فاش کنیم اما از 7 راز مهم داستان پردهبرداری میکنیم. سوالهایی که شاید اصلیترین سوالهای شما هم باشد.
براساس داستان وصیت ها، آفرد نجات پیدا میکند؟
سرگذشت ندیمه با داستان آفرد به پایان رسید. یادتان میآید که ماموران گیلیاد او را دستگیر و به درون یک ون هدایت کردند. سوال اصلی این بود که در ون، تاریکی درون بر آفرد غلبه کرد یا نور امید بر او تابید؟ آتوود در مصاحبهاش با مجله تایم میگوید: بیشتر شبیه نور بود تا تاریکی! پس اگر بخواهیم خلاصهاش کنیم، باید به شما بگوییم بله، آفرد زنده است. اما داستان زندگیاش آنچنان که فکر میکنید ساده نیست. در طول رمان وصیت ها، دیگر آفرد راوی نیست. بلکه بیشتر آتوود است که از او سخن میگوید.
چرا آتوود، نام این رمان را وصیت ها گذاشته است؟
این رمان توسط سه راوی روایت میشود. با کمک این روایتها، جنبههای مذهبی جمهوری گیلیاد بر خوانندهی کتاب آشکار خواهد شد. پس میتوان ادعا کرد که وصیت ها هم یک شهادت را به شما عرضه میدارد، هم ارادهای را برایتان بازگو میکند و هم پرده از حقیقتی آشکار برخواهد داشت.
البته، لازم به ذکر است که این کتاب با اسم شواهد هم در بازار کتاب فارسی منتشر شده است. پیش از این، شواهد را در مقالهای با نام زن، شعر پرقافیهی تاریخ معرفی و بررسی کردهایم.
راویان وصیت ها چه کسانی هستند؟
وصیت ها را سه زن روایت میکنند. اما هیچکدام از این سه زن، آفرد نیستند. او حرفش را زده، صدایش را رسانده و حالا نوبت به زنان دیگری رسیده است. زنانی که میتوانند به سطوح مختلفی از جمهوری گیلیاد دسترسی داشته باشند و روایتی را که آفرد آغاز کرد، ادامه دهند.
اما این زنان چه کسانی هستند؟ یکی از آن ها عمه لیدیاست. همان زن پلید و بدنامی که در سرگذشت ندیمه با او آشنا شدیم. لیدیا در جمهوری گیلیاد یکی از مسئولین آموزش دادن به ندیمههاست. او، معمولاً آنقدر در آموزش زیادهروی میکند که دختران نگونبخت، بدرفتاریهای او را هم باید به عنوان بخشی از بدبختیهایشان تحمل کنند.
آتوود میگوید: روزی از خودم پرسیدم چطور میتوان اینگونه انسانی بود؟ چطور میتوان در آن ساختار رفتار را کنترل کرد؟ ترسها، اهدافت و رفتار در چنان ساختاری چطور شکل خواهند گرفت؟
روایت لیدیا، یک سوم از رمان وصیت ها را دربرمیگیرد. و این بخش، واضحترین تصویر از جمهوری گیلیاد را به مخاطب عرضه میدارد. چرا؟ چون لیدیا زنی است که قدرتی پنهان اما عظیم دارد. امثال او در جمهوری گیلیاد، نادر هستند و درست به همین دلیل هم میتوانند بسیار خطرناک باشند.
شاهد دوم این کتاب، اگنس است. در زمان به قدرت رسیدن گیلیاد، اگنس خیلی کوچک بود. و حالا، قرار است به عنوان دختری جوان، ازدواج و زندگی خود را در قلب همین جمهوری آغاز نماید. پدر اگنس یک فرماندهی نظامی پرقدرت است و مادرش… وقتی مادرش میمیرد تازه به خاطر میآورد که زمانی، مادر دیگری هم داشته است! زنی که امروز یک ندیمه است. اگنس با مرگ مادرش، خاطرات مبهمی از فرار در یک جنگل را به یاد میآورد. در آن خاطرات محو، او در آغوش زنی است که شباهتی به مادر تازه درگذشتهاش ندارد.
راوی سوم داستان وصیت ها، دیزی است. دختر نوجوانی که در تورنتو زندگی میکند. والدینش به طرز عجیبی در تلاشند تا از او در برابر هر چیزی محافظت نمایند. او در یک فروشگاه لباس دست دوم کار میکند. صد البته که دیزی هم با گیلیاد بیگانه نیست. جمهوری گیلیاد موضوع دائمی بحث در مدرسه است. او حتی مقالهای هم در مورد نوزادی به نام نیکول نوشته است.
نوزادی که در گیلیاد به دنیا آمد، توسط مادر ندیمهاش دزدیده شد و به کانادا انتقال یافت. روزی دیزی برخلاف میل والدینش در یک تظاهرات ضد گیلیاد شرکت میکند. فردای همان روز، یعنی در روز تولد 16 سالگیاش، والدینش به طرز مشکوکی به قتل میرسند. این مرگ نابهنگام، راز را افشا میکند. دیزی همان نیکول است که در زمان نوزادی توسط عناصر جنبش مقاومت یا همان Mayday نجات یافت.
آیا راویان جوان این داستان با آفرد نسبتی دارند؟
میتوان نتیجه گرفت که اگنس و دیزی، هر دو دختران آفرد و خواهران ناتنی همدیگر هستند. اما باز هم آتوود تصمیم گرفته است که این نتیجهگیری را برعهدهی مخاطب بگذارد و خود چیزی را تایید نکند.
احتمالاً با خودتان خواهید گفت: در سریال سرگذشت ندیمه که از این رازها پرده برداشته شده بود! درست است. آتوود از نزدیک با تیم نویسندگان سریال کمپانی Hulu در ارتباط بود و حتی احتمالاً خط داستانی سریال با همفکری خودش رسم شده باشد. پس دلیل این همه اصرار بر پردهپوشی چیست؟ آتوود به تایم گفته است که ترجیح میدهد خواننده خودش انتخاب کند.
آیا میخواهید سریال Hulu را در سطور داستان وصیت ها بگنجانید یا نه؟
چه بر سر آفرد خواهد آمد؟
داستان وصیت ها در مورد لیدیا، نیکول و هانا (همان اگنس) است. پس یعنی دیگر با آفرد به عنوان یک راوی جسور طرف نیستیم. اما یک چیز مسلم است. آفرد در قید حیات است. او هنوز هم در گیلیاد زندگی میکند. هنوز هم با Mayday همکاری میکند. و هنوز هم از دور زندگی فرزندانش را دنبال میکند و در رویای دوباره در آغوش کشیدنشان است.
عمه لیدیا پلیدی درونش را کنار خواهد زد؟
مارگارت آتوود میگوید: «وقتی داشتم سرگذشت ندیمه را مینوشتم، اصلاً به دلایل پشت کارها و تصمیمات عمه لیدیا فکر نکردم.» اما وصیت ها بهترین جا برای بسط دادن شخصیت زنی مثل لیدیا بود. در حقیقت، آتوود تلاش میکند که در داستان وصیت ها به معرفی عواملی بپردازد که موجب همدستی زنان با مردان در ایجاد دیکتاتوری میشود. اما در مورد خوب شدن لیدیا! آتوود به تایم گفته است: بگذارید لیدیا خودش برایتان از مهمترین تصمیم زندگیاش سخن بگوید.
سریال سرگذشت ندیمه و وصیت ها به هم مرتبط هستند؟
نمیتوان گفت کاملاً مرتبطاند. داستان وصیتها، 15 سال بعد از دستگیر شدن آفرد را نشان میدهد. به همین دلیل، میتوان ادعا کرد که با وجود ریشههای مشترک، خط سیر سریال و کتاب تفاوتهای زیادی با هم دارند. اما آتوود نمیخواهد که تضاد بزرگی را در بین سریال و داستان کتابهایش نشان دهد. بلکه کاملاً برعکس، دوست دارد خوانندهاش خطوط ارتباطی منطقی در بین سریال و کتاب را پیدا کند.
وصیت ها آخرین تلاش برای نوشتن داستانهایی از گیلیاد است؟
آتوود تلاش میکند که از لیدیا، اگنس و نیکول (همان دیزی) برای بهتر شدن درک مخاطبش از قوانین حاکم بر جهان گیلیاد کمک بگیرد. در حقیقت، آتوود اعتقادی به دور شدن جهان از خطر گیلیاد شدن ندارد. بلکه او فکر میکند که مناسبات امروزی دارند دنیا را به سمت گیلیاد بودن هدایت میکنند. به همین دلیل، به تایم گفته است که نمیتواند بگوید داستان گیلیاد را برای همیشه تمام کرده است. «هرگز نخواهم گفت هرگز»
2 دیدگاه در “7 راز وصیت ها ، آخرین اثر مارگارت آتوود”
مفید بود
چه خوب