
ارواح در خانه مصادرهای
داستان به مرور خاطرات راوی میگذرد. خاطراتی که قرار است به مخاطب کمک کند تا بیشتر با شخصیت راوی آشنا شود و حس همدلی او را برانگیزاند. اما نه تنها مخاطب به راوی نزدیک نمیشود بلکه غافلگیری که در انتهای داستان گنجانده شده، برای مخاطب قابل هضم و باور نیست. راوی مخاطب را از توطئهای که در ذهن دارد آگاه نمی کند و در آخرین لحظه مخاطب را با سعبیت واقعه تنها میگذارد. شاید این یک تمهید از سوی نویسنده باشد اما فکر نمیکنید لازمه هر جنایت و انتقامی یک نقشه شوم توطئه است؟!