چرا و چگونه ناصر تقوایی در اقتباس از ادبیات موفق بود؟
این مقاله را ۲ نفر پسندیده اند
مقدمه ناصر تقوایی یکی از چهرههای برجستهی سینمای اقتباسی در ایران است. او نهتنها با ادبیات زیسته، بلکه توانسته است با نگاهی خلاقانه و وفادار به روح متن، آثار ادبی را به زبان تصویر ترجمه کند. این مقاله به بررسی دلایل موفقیت تقوایی در اقتباسهای ادبیاش میپردازد و نشان میدهد چگونه او توانسته است مرز میان ادبیات و سینما را محو کند. ریشههای ادبی تقوایی پیش از ورود به سینما، تقوایی نویسندهای فعال بود. مجموعهداستان تابستان همان سال و فعالیت در جُنگ هنر و ادبیات جنوب نشان میدهد که او با زبان، روایت و ساختار ادبی آشنا بوده است. این پیشزمینهی ادبی، درک عمیق او از روایت و شخصیتپردازی را شکل داده و در آثار سینماییاش بازتاب یافته است. اقتباسهای شاخص تقوایی تقوایی در اقتباس از هر دو نوع ادبیات فارسی و غربی، آثاری ماندگار خلق کرده است: – داییجان ناپلئون (۱۳۵۴): اقتباس از رمان ایرج پزشکزاد. وفاداری به لحن طنز، تیپسازی دقیق، و بازآفرینی فضای نوستالژیک. – آرامش در حضور دیگران: اقتباس از داستانی از غلامحسین ساعدی. فضایی روانپریش و استعاری با حفظ روح متن. – ناخدا خورشید: اقتباسی آزاد از رمان داشتن و نداشتن ارنست همینگوی. بومیسازی خلاقانه در بستر جنوب ایران. ویژگیهای اقتباسدر آثار تقوایی ۱. وفاداری به روح اثر، نه صرفاً متن تقوایی در اقتباسهایش بهجای ترجمهی خطبهخط، به جوهرهی اثر وفادار میماند. او لحن، فضا، و پیام اصلی اثر را حفظ میکند، حتی اگر در ساختار یا جزئیات تغییراتی ایجاد کند. ۲. ترجمهی فرهنگی و بومیسازی در ناخدا خورشید، تقوایی داستانی آمریکایی را به بندرعباس دههی ۱۳۰۰ میبرد. این ترجمهی فرهنگی نهتنها باورپذیر است، بلکه به غنای فرهنگی اثر میافزاید. ۳. زبان تصویر در خدمت زبان ادبی تقوایی تصویر را چون واژه میفهمد. او از میزانسن، نور و بازی بازیگران برای ترجمهی لحن و فضای ادبی بهره میبرد. در داییجان ناپلئون، طنز کلامی پزشکزاد با بازیهای درخشان و فضاسازی دقیق به تصویر کشیده میشود. ۴. شخصیتپردازی تیپیک و زنده شخصیتهای ادبی در آثار تقوایی نهتنها حفظ میشوند، بلکه جان میگیرند. انتخاب بازیگران، طراحی لباس و رفتارشناسی شخصیتها، همگی در خدمت بازآفرینی تیپهای ادبی هستند. تقوایی در قیاس با دیگر اقتباسگران در کنار فیلمسازانی چون مهرجویی و بیضایی، تقوایی جایگاهی منحصربهفرد دارد. او نهتنها به ادبیات علاقه داشت، بلکه با نویسندگان همنسل خود زیست و گفتگو کرد. این نزدیکی، اقتباسهایش را از سطح «برداشت آزاد» فراتر میبرد و به «بازآفرینی خلاق» بدل میکرد. پس میتوان نتیجهگیری کرد که موفقیت ناصر تقوایی در اقتباس از ادبیات، حاصل پیوندی عمیق با زبان، روایت و فرهنگ است. او نهتنها فیلمساز، بلکه راویای بود که داستان را میفهمید، حس میکرد و به تصویر میکشید. اقتباس در دستان او، نه تقلید، بلکه آفرینش دوباره بود. ناخدا خورشید؛ نمونهای روشن در میان آثار این کارگردان شهیر، ناخدا خورشید شاید مهمترین اقتباس باشد. زیرا تقوایی در این اثر به سراغ داستانی از ادبیات غرب رفته و آن را با چیره دستیای مثال زدنی بومی و این جهانی کرده. تقوایی با «ناخدا خورشید» نشان داد که اقتباس صرفاً ترجمهی داستان نیست، بلکه ترجمهی فرهنگی، جغرافیایی و زبانی است. او با نبوغی کمنظیر، رمان آمریکایی «داشتن و نداشتن» را به بندرعباس دههی ۱۳۰۰ آورد و آن را به یکی از شاهکارهای سینمای ایران بدل کرد. تقوایی چگونه داستان را بومی کرد؟ ۱. جابهجایی جغرافیایی: از هاوانا به بندرعباس تقوایی داستان را از کوبای دههی ۳۰ میلادی به بندرعباس دههی ۱۳۰۰ شمسی منتقل میکند. اما این جابهجایی صرفاً مکانی نیست؛ او با شناخت عمیق از فرهنگ جنوب، زبان، اقلیم و روابط اجتماعی، داستان را در بستر تازهای بازآفرینی میکند که کاملاً بومی و باورپذیر است. ۲. ترجمهی شخصیتها هری مورگانِ همینگوی، در ناخدا خورشید به ناخدایی جنوبی بدل میشود: مردی تنها، تلخکام، اما شریف. او درگیر فقر، سیاست و خیانت است اما با لهجهی بندری، با قایق خودش، و با کدهای اخلاقی خاص فرهنگ جنوب. ۳. بازآفرینی فضا و لحن تقوایی با استفاده از نورهای گرم، موسیقی محلی، و ریتم کند روایت، فضای جنوب را نهفقط بازسازی، بلکه احضار میکند. او از استعارههای بصری برای انتقال حس غربت، خشونت، و تنهایی بهره میبرد. همان مضامینی که در رمان همینگوی نیز جاریاند. ۴. حذف و افزودن خلاقانه تقوایی بخشهایی از رمان را حذف میکند (مثلاً ماجرای همسر هری یا برخی خطوط فرعی)، اما در عوض شخصیتهایی چون «ملول» را میافزاید که با بازی سعید پورصمیمی، به یکی از بهیادماندنیترین تیپهای سینمای ایران بدل میشود. این تغییرات نهتنها به روایت لطمه نمیزنند، بلکه آن را غنیتر میکنند. چرا این اقتباس موفق است؟ – درک شهودی از روایت و فضا: تقوایی بهجای تقلید، داستان را میفهمد و آن را در بستر فرهنگی خودش بازمینویسد. – ترجمهی فرهنگی اصیل: او از کلیشههای شرقگرایانه پرهیز میکند و جنوب ایران را با تمام پیچیدگیهایش به تصویر میکشد. – زبان تصویر در خدمت ادبیات: نماهای بلند، سکوتها و قاببندیهای دقیق، جایگزین توصیفهای ادبی میشوند. – وفاداری به روح اثر: اگرچه تقوایی داستان را تغییر داده، اما مضامین اصلی _فقر، شرافت، تنهایی، و خشونت_ را حفظ کرده است منابع: چرا اقتباس ناخدا خورشید مهم است/ احمد محمد تبریزی/خبرگزاری ایبنا از کیوست تا کنگ/ احسان رضایی/ سایت علم نت چرا و چگونه ناصر تقوایی در اقتباس از ادبیات موفق بود؟
پیشنهاد مطالعه: ناصر تقوایی؛ فرزند برومند نخل و خورشید




