سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

پیچیده در وهم

پیچیده در وهم

 

حمیدرضا نجفی در مجموعه‌‌ی شب در «از ما بهترانیه» به سراغ وهم رفته است و اوهام را به واقعیت افزوده و با راویان غیرقابل اعتمادش ترکیب کرده و مجموعه‌‌ای شایسته توجه نوشته است. «شب در «از ما بهترانیه»» روایت جن‌‌ها یا در لفظ عامیانه‌‌اش از ما بهترانی نیست که شب‌‌ها سرگردان خانه‌‌ها و کوچه‌‌های تاریکند؛ روایت طبقه‌‌ی خاص و متفاوت از جامعه که در محله‌‌های شمال شهر تهران زندگی می‌‌کنند، هم نیست. روایت گروه خاصی از آدم‌‌هاست که در جهان خود گم شده‌‌اند.

حمیدرضا نجفی در مجموعه‌‌ی شب در «از ما بهترانیه» به سراغ وهم رفته است و اوهام را به واقعیت افزوده و با راویان غیرقابل اعتمادش ترکیب کرده و مجموعه‌‌ای شایسته توجه نوشته است. «شب در «از ما بهترانیه»» روایت جن‌‌ها یا در لفظ عامیانه‌‌اش از ما بهترانی نیست که شب‌‌ها سرگردان خانه‌‌ها و کوچه‌‌های تاریکند؛ روایت طبقه‌‌ی خاص و متفاوت از جامعه که در محله‌‌های شمال شهر تهران زندگی می‌‌کنند، هم نیست. روایت گروه خاصی از آدم‌‌هاست که در جهان خود گم شده‌‌اند.

 

 

جهان داستان قواعد و ابزارهایی مخصوص به خود دارد. این قواعد به نویسنده اجازه می‌‌دهد واقعیت‌‌های جهان بیرون را گرفته و چنان تغییرش دهد که جهانی تازه خلق شود. مهارت نویسنده و بخشی از لذت نوشتن هم به همین مربوط است که کدام بخش از واقعیت را با کدام ابزار می‌‌توان به داستانی جذاب تبدیل کرد. حمیدرضا نجفی در مجموعه‌‌ی شب در «از ما بهترانیه» به سراغ وهم رفته است و اوهام را به واقعیت افزوده و با راویان غیرقابل اعتمادش ترکیب کرده و مجموعه‌‌ای شایسته توجه نوشته است.

نجفی پیش از این دو مجموعه داستان منتشر کرده است. «باغ‌‌های شنی» که در ششمین دوره‌‌ی جایزه هوشنگ گلشیری، برنده بهترین مجموعه داستان شد، بیشتر داستان‌‌هایش در فضای زندان و در ارتباط با مجرمان در داخل یا بیرون از زندان است. این مجموعه که در زمان انتشار و پس از آن نیز مورد توجه قرار گرفت، داستان‌‌هایی خواندنی دارد و از نظر ساخت لحن و توجه به زبان در میان آثار معاصر مجموعه‌‌ای متفاوت است. پس از آن در سال 1386 نجفی مجموعه «دیوانه در مهتاب» را با سه داستان منتشر کرد که از نظر توجه به تکنیک‌‌های داستان‌‌نویسی اثری است میان دو کار اول و آخر. در این سه مجموعه حرکت نجفی از فضایی رئال و موضوعات اجتماعی به فضای درونی و مسائل فردی را می‌‌توان به خوبی دید.

شب در «از ما بهترانیه» روایت جن‌‌ها یا در لفظ عامیانه‌‌اش از ما بهترانی نیست که شب‌‌ها سرگردان خانه‌‌ها و کوچه‌‌های تاریکند؛ روایت طبقه‌‌ی خاص و متفاوت از جامعه که در محله‌‌های شمال شهر تهران زندگی می‌‌کنند، هم نیست. روایت گروه خاصی از آدم‌‌هاست که در جهان خود گم شده‌‌اند.
در داستان «یخ بندان» راوی می‌‌گوید: «فکر می‌‌کنم بدانم چرا از قلم افتاده‌‌ام. در اتاق من همیشه بسته‌‌تر از آن بود که کسی بخواهد، و یا بهتر بگویم بتواند، به آن وارد شود.» این حال بیشتر راویان مجموعه است. چنان محصور و درگیر و گرفتارِ اتاق در بسته‌‌ی ذهن خود هستند که حتی نمی‌‌توان آن‌چه را که می‌‌گویند، باور کرد و یا اساساٌ باور به آنچه می‌‌گویند خلاف هدف داستان است، مانند «تفنگ چوبی».

در بیشتر داستان‌‌ها باید میان هذیان‌‌های راوی پرسه زد و تکه‌‌های پازل را کنار هم چید تا واقعیت را پیدا کرد، اما باز هم گاهی نمی‌‌توان مطمئن بود که حقیقت کدام است، آنچه ما در جایگاه خواننده دریافت کرده‌‌ایم یا آن‌چه راوی می‌‌گوید. واقعیت یگانه و غیر قابل تغییر نیست و این خاصیت داستان مدرن است. راوی‌‌ها در این مجموعه یا صحت و سلامت عقل ندارند و یا تعبیرشان از محیط اطراف مخدوش است و یا چیزهایی را نمی‌‌بینند، از آن بی‌‌خبرند و جور دیگر می‌‌بینندش، مانند دومین داستان مجموعه به نام «فقط یک قدم» که از خمودگی زندگی تکراری کارمندی ساده و راه فرارش از این تکرار بی‌‌حاصل شروع می‌‌شود و به پایانی متفاوت می‌‌رسد.

داستان «آهو در پیاده رو» از این نظر اثری متفاوت در مجموعه شب در «از ما بهترانیه» است و هرچند که باز هم راوی اول شخص و با روایتی کمابیش مخدوش داریم اما مکان داستان که متروی شهری است و وزنه‌‌ی روایت و حوادث که بیشتر به سمت اتفاقات بیرون از ذهن می‌‌رود، کار را با دیگر آثار متفاوت کرده است.

 

شب در «از ما بهترانیه»
شب در «از ما بهترانیه»

 

داستان‌‌های مجموعه به گواه تاریخی که در انتهای آثار نوشته شده، اغلب در دهه‌‌ی نود نوشته شده‌‌اند. «یخ بندان» ظاهراً قدیمی‌‌ترین اثر مجموعه است که در سال 1369 نوشته شده است. دلیل انتخاب داستان برای این مجموعه کاملاً مشخص است. این کار نه در «باغ‌‌های شنی» جایی داشت و نه در «دیوانه در مهتاب»؛ از این نظر انتخابی درست است و داستان ضعیفی هم نیست اما به خوبی می‌‌توان تغییر قلم نویسنده را از جوانی تازه کار به نویسنده‌‌ای پخته و کارکشته در مقایسه «یخ بندان» با دیگر آثار مثلا «صدا» یا «اتاق از ما بهتران» دید و بررسی کرد.

در «یخ بندان» اصرار نویسنده _ یا بهتر است بگوییم نویسنده‌‌ی جوان_ به ارجاعات بیرونی مانند داستان «مسخ» کافکا و یا دیگر کارهایی که در داستان به آن اشاره شده، روشی برای انتقال معنا و پیشبرد کار است که هرچند نمی‌‌توان آن را اشتباه دانست اما نشان از بی‌‌حوصلگی نویسنده‌‌ای کارکشته و یا خام‌دستی نویسنده‌‌ای جوان دارد. هرچند که این حکمی کلی برای تمام ارجاعات بیرونی در داستان‌‌ها نیست و گاهی این کار لایه‌‌های معنایی عمیق‌‌تر و پیچیده‌‌تری برای اثر ایجاد می‌‌کند و دقیقاً همین شیوه‌‌ی به کارگیری و معنایی که با استفاده از آن ارجاع در داستان ساخته می‌‌شود، نکته تفاوت داستان قوی، ضعیف و متوسط است و داستان «یخ بندان» در سطح متوسط باقی می‌‌ماند.

داستان «یوم الکپور» هم که نویسنده به عنوان فصل اول رمانی به همین نام معرفی کرده است، کاری متوسط‌‌الحال است که هرچند ریزه‌‌کاری‌‌های ساخت شخصیت و فضاسازی در آن قابل توجه است اما داستان تقریباً رها شده و دلیل انتشار آن به این شکل مشخص نیست. این دو اثر هم‌‌نشینی خوبی با دیگر کارهای مجموعه که خواندن‌شان لذت‌‌بخش و یا حتی چالش برانگیز است، ندارند و البته که در هر مجموعه آثاری با سطح کیفی متفاوت وجود دارد، همین که نویسنده دلیل و بهانه‌‌ای برای انتخاب و هم‌‌نشینی داستان‌‌های مجموعه ایجاد کرده، نشان از توجه او به لزوم حفظ یک فضای کلی برای مجموعه داستان است.

شب در «از ما بهترانیه» همان‌طور که در ابتدای مطلب هم گفته شد، اثری شایسته توجه است. نمی‌‌توان آن را سرسری خواند و از مجموعه‌‌هایی است که تمام توجه خواننده‌‌اش را طلب می‌‌کند. به‌‌واسطه‌‌ی فضای متفاوتی که این مجموعه دارد یک بار خواندنش برای کتاب‌‌خوان‌‌ها لذت‌‌بخش خواهد بود. راویان غیرقابل اعتماد هذیان‌‌گوی خوش‌‌ساختی که دارد، دلیل خوبی است که چند بار خواندن، بررسی و واکاوی‌‌اش را برای منتقدان و علاقمندان جدی ادبیات واجب و مفید دانست.

 

 

 

 

  این مقاله را ۵ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *