نویسنده: علی نظری
کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان، روایت پناهندگی بهروز بوچانی نویسنده و روزنامهنگار ایرانیست که براساس داستان واقعی سفر مخفیانه او به استرالیا نوشته شده. بوچانی که از فارغ التحصیلان دانشگاه تربیت مدرس تهران است، در سال ۱۳۹۲ ناچار به سفری بیبازگشت از ایران میشود. ابتدا با هواپیما به اندونزی میرود و از آنجا با قایق، راهی سواحل استرالیا میشود، اما در میانهی راه نیروی دریایی استرالیا او را بازداشت میکند. بهروز بوچانی سرانجام بعد از یک ماه بازداشت به جزیره مانوس منتقل میشود، اردوگاهی برای نگهداری پناهندگان که در حقیقت قفسی روباز برای تبعید میهمانان ناخوانده کشور استرالیا بشمار میآید.
بهروز بوچانی در دوازده فصل، خاطرات سفرش را برای ما تعریف میکند. اگرچه لحن عمومی کتاب ساختاری ادبی و شاعرانه دارد، اما بوچانی به رسالت خبری خود به عنوان یک خبرنگار هم عمل میکند و گزارشی از شرایط پناهجویان و فجایع زندان مانوس را در متنش منعکس میکند.
همین ویژگی نوشته او باعث ایجاد نظرات مختلفی در مورد ژانر کتاب شده است. گروهی از منتقدین آن را جزو کتابهای غیرداستانی میدانند و عدهای آن را جزو نوشتههای برجسته ادبیات زندان طبقهبندی میکنند، برخی هم آن را اثری مرکب از چند سبک مختلف میدانند که نوآوری بوچانی در نویسندگی را نمایش میدهد. فارغ از این مسئله که هیچ دوستی به جز کوهستان در چه گروه موضوعی قرار میگیرد، کتاب با نقدهای مثبت بسیار زیادی بین نویسندگان و منتقدان ادبی انگلیسی زبان روبرو شده و برای بوچانی چند جایزه ادبی هم به ارمغان آورده است.
«هنگامی که یک زندانی در غربت و تنهایی پا به درون حصارهای یک زندان دورافتاده میگذارد، دیگر تنها اوست و جهانی که با همهی زیباییها و شگفتیهایش بر سرش آوار شده. گویا جهان درست در آن نقطه متوقف شده و اوست که باید تکلیفش را با زندگی و هزاران چهره و تصویری که هر لحظه پیش چشمش ظاهر میشوند روشن کند. تنهایی آرامآرام زیر پوستش میخزد و ناگهان میفهمد که محاصره شده است.گویا او نماینده آخرین بشر است، لخت و عور در مرکز هستی ایستاده و باید پاسخهای سخت به زندگی بدهد … »
جدای از ویژگیهای ادبی کتاب، بخش مهمی از کتاب گزارش مقررات ضد انسانی علیه پناهجویانیست که در جزیره مانوس نگهداری میشوند. قوانینی که باعث خودکشیهای پیدرپی پناهجویانی شده که سالهاست در شرایط تعلیق و شکنجه روحی قرار دارند و در گوشهای از اقیانوس آرام به دست فراموشی سپرده شدهاند، گزارشاتی که در پی بازتاب جهانی کتاب، جزیره مانوس را زیر ذرهبین سازمانهای بینالمللی قرار داده است.
«فضای زندان، با قوانین ریز و درشتش، طوری طراحی شده بود که زندانیها از یکدیگر متنفر شوند، چون از رهگذر همین احساس تنفر بود که فضای زندان، زندانی را منزویتر میکرد و آن قدر سنگینی بار آن زیاد میشد که زندانی به یکباره، در یک شب تاریک، دچار فروپاشی میشد و مقاومتش پایان میگرفت… گویی قدرت حسارها تنها زمانی میتوانست زندانی را از پای در آورد که با آدمها دست به یکی میکرد : شکنجهی زندانی به وسیله زندانیهای دیگر و این جزیی از روح زندان است. »
هیچ دوستی به جز کوهستان کتابی است که در زندان نوشته شده، با قلمی تلخ که خواننده را به درون برزخی که نویسنده آن را تجربه کرده میکشاند، تمام چند روزی که کتاب را میخواندم حسی همانند پناهجویان مانوس داشتم. اگرچه متن او گاهی شاعرانه و حتی خندهدار میشد اما باز از تلخی بینهایت آن کم نمیکرد. این نکتهای غیر قابل چشم پوشی در مورد کتاب است که شما را با خودش به قفس مانوس میبرد. اما خواندن و مطرح کردن کتاب به عنوان همدلی با پناهجویانی و حتی کودکانی که تا امروز در مانوس زندانی هستند کمترین کاری است که از دست ما بر میآید.
داستان چگونگی شکلگیری و مطرح شدن کتاب هم جالب است: بهروز بوچانی یا بهتر بگویم زندانی شماره امایجی ۴۵ فصلهای کتاب را در قالب بیش از هزاران پیام مختلف به وسیله موبایل به دوستانش در خارج از زندان ارسال میکند و با کمک آنان موفق به چاپ آن در استرالیا میشود. کتاب پس از انتشار یکی از گرانبهاترین جایزههای ادبی استرالیا به نام جایزه ادبی ویکتوریا را برنده میشود، و نظر مساعد خیلی از کتابخوانها را به خود جلب میکند، با اینکه دولت استرالیا در ابتدا با آزادی بوچانی مخالفت میکند، سرانجام، ادبیات بر قوانین ناقض حقوق بشر پیروز میشود و حکم آزادی بوچانی بعد از شش سال از جزیره مانوس صادر میشود.
«سالهای سال فکر کردم که به کوهها پناه ببرم و تفنگ به دست بگیرم و با کسانی که قلم ر ا نمیفهمند به زبان خودشان بجنگم، اما هربار به عظمت و قدرت قلم اندیشیدم و پاهایم سست شدند…»
متن فارسی کتاب چیزی حدود ۱۵۰ صفحه کمتر از نمونه انگلیسی آن است. با این حال هیچ دوستی بهجز کوهستان در نوبت چاپ چهاردهم قرار دارد، که نشان میدهد استقبال خوبی از آن در میان کتابخوانهای ایرانی شده است. کتاب را نشر چشمه چاپ کرده که از کیفیت چاپ و گرافیک خوبی هم برخوردار است. این روزها کتاب صوتی هیچ دوستی بهجز کوهستان با صدای نوید محمدزاده روانه بازار شده و حتی زمزمههای ساخت فیلم سینمایی از روی کتاب در سال آینده میلادی در استرالیا نیز مطرح شده است.
«یدککش به پای اسکله رسید. در کنار موجهای بیخطر ساحل، دخترک مو بوری داشت آبتنی میکرد، بدون کوچکترین توجهی به ما آدمهای بدبخت بیچاره و ده ها آدمی که روی اسکله ایستاده بودند. هنوز هم که هنوز است تصویر بازیهای شاد آن دخترک در ذهنم تازه است : میخندید و خودش را به دست موجهایی میسپرد که با او مهربان بودند. در دنیای کودکانهی او هیچ جایی برای رنج و سختیهای حاصل از بیعدالتی نبود. آزاد بود و با طراوت، مثل نسیم خنک آن روز آفتابی. بلافاصله یک بالابر، یدککش و سرنشینانش را با قدرت تا لبهی اسکله بالا کشید. لحظاتی بعد اولین هدیهام را از استرالیا گرفتم : یک جفت دمپایی لا انگشتی جلو پاهای زخم خورده و بدن ویران شدهام جفت شد. تمام صحنه این بود : اسکلتی ایستاده با چشمانی سبز، کتاب شعری خیس خورده در دستانش و پاهایی فر روفته در یک جفت دمپایی لاانگشتی»