سه رمان عامهپسند از سه نویسندهی مشهور
انتخاب چند کتاب از بین دهها عنوان کتاب عامهپسندی که در این سالها منتشر شدهاند، کار آسانی نیست. در کدام سالها؟ سالهای پس از وقوع انقلاب چون حکایت داستانهای عامهپسند در پیش از انقلاب خودش ماجرای دیگری است. اگر تنها به همین نکته توجه کنیم که تا مدت ۱۷سال ر.اعتمادی معروفترین نویسندهی داستانهای عامهپسند پیش از انقلاب ممنوع القلم بود (که البته قصد ارزشگذاری یا سوگیری بر مبنای این ممنوعیت ندارم)، معلوم میشود که نمیتوان نویسندگان و آثار این دو دوره را در یک ظرف دید. حالا در ظرف چهل سال اخیر چند رمان را انتخاب کردهام که با معرفی هرکدام، دلایل این انتخاب را هم میگویم؛ دلایلی که به نوعی نشانگر قالب و محتوای اینگونه آثار است.
انتخاب چند کتاب از بین دهها عنوان کتاب عامهپسندی که در این سالها منتشر شدهاند، کار آسانی نیست. در کدام سالها؟ سالهای پس از وقوع انقلاب چون حکایت داستانهای عامهپسند در پیش از انقلاب خودش ماجرای دیگری است. اگر تنها به همین نکته توجه کنیم که تا مدت ۱۷سال ر.اعتمادی معروفترین نویسندهی داستانهای عامهپسند پیش از انقلاب ممنوع القلم بود (که البته قصد ارزشگذاری یا سوگیری بر مبنای این ممنوعیت ندارم)، معلوم میشود که نمیتوان نویسندگان و آثار این دو دوره را در یک ظرف دید. حالا در ظرف چهل سال اخیر چند رمان را انتخاب کردهام که با معرفی هرکدام، دلایل این انتخاب را هم میگویم؛ دلایلی که به نوعی نشانگر قالب و محتوای اینگونه آثار است.
ظرف و مظروف عامهپسندی
گندم نوشتهی م. مؤدب پور/ ناشر: مؤلف/ سال انتشار: ۱۳۹۶ چاپ بیست و سوم/ ۵۱۲ صفحه
از زمانی که مؤدبپور با انتشار کتاب پریچهر در سال ۱۳۷۸ نامش برسر زبانها افتاد، معلوم شد که یک نویسندهی محبوب دیگر به گروه نویسندگان کتابهای عامه پسند اضافه شده، نویسندهای که دوست ندارد اسم کاملش را بنویسد، تاریخ تولدش را بگوید، با نشریهای مصاحبه کند یا اطلاعات شخصی دربارهی زندگیاش بدهد. فارغ از اینکه این سلینجر وطنی حوزهی ادبیات عامهپسند چقدر با همین روش توانست بخشی از محبوبیت خودش را بهدست بیاورد، کتاب اولش تاکنون بیست چاپ را گذرانده و کتابهای بعدیاش از جمله گندم جزو پرفروشترینها بودهاند.
درهرحال اگر مرتضی مؤدبپور را نویسندهی این آثار بدانیم میتوانیم بگوییم که هم نوع نوشتارش و هم هالهای که به دور خودش پیچیده او را نویسندهی محبوب و موفق گروه سنی نوجوان کرده است. داستانهای او عموماً ماجرای عشق جوانان با زبانی محاورهای و صمیمی و در فضای تهران امروزی است.
در گندم نیز مثل اغلب نوشتههای او وضع به همین منوال است و با اینکه راوی شخصیت اصلی داستان به حساب میآید اما پیشبرندهی اصلی ماجراها به دوش شخصیت دیگری است که شوخ و طنازانه در همه جا حضور دارد. خلاصهی داستان ماجرای دو پسرعموست (سامان و کامیار) که عشق یکی از آنها به گندم (که فامیلشان هست) همزمان میشود با وقوع ماجرایی که دو پسرعمو را وادار به جستجو و پیگیری حوادثی میکند که در طی آن با معضلات و مشکلات اجتماعی آشنا میشوند و به کشفی بیرونی و درونی دربارهی خودشان میرسند.
نویسنده تمام سعیاش را کرده تا از این داستان که با چاشنی عشق خواننده را جذب میکند و جلو میبرد برای بیان وضعیت نابهسامان اجتماعی و مسائلی مثل فقر و فحشا و اعتیاد استفاده کند و البته با یک پیچش داستانی غیرمنتظره در چند صفحهی پایانی، داستانش را از روال یک خطی و قابل پیشبینی درآورد.
البته که مؤدبپور پایان داستانش را به شکلی میبندد که نه یک پایان خیلی خوب و خوش باشد و نه تلخ و سیاه بلکه با فاش شدن واقعیتها انگار دو شخصیت اصلی سفر دیگری را آغاز میکنند تا اینبار معنی دیگری به زندگیشان بدهند و نویسنده هم بتواند نشان دهد که قصد او از نوشتن این داستان نه یک داستان عاشقانهی صرف بلکه بیان دردها و معضلات اجتماعی بوده است.
آشکار است که نویسنده در نوشتن داستان نگاهی به قالب رمان دایی جان ناپلئون داشته: یک خانوادهی بزرگ که هرکدام در گوشهی یک باغ قدیمی زندگی میکنند، مش صفر باغبان پیر و معتمد خانه و کامیار که شخصیت امروزی شدهی اسدالله میرزا را به یاد میآورد. حتی خود نویسنده نیز در آغاز داستان که کامیار پدربزرگ را دایی جان ناپلئون مینامد به شکلی این همانندسازی را یادآور میشود.
اما چیزی که این دو رمان را از هم متمایز میکند عدم پرداخت شخصیتها و کل فضای داستان است. هشتاددرصد داستان گندم بر پایهی دیالوگ شکل میگیرد و درواقع این دیالوگها هستند که بار همه چیز را به دوش دارند، از شوخ و مفرح کردن فضا، تا نشان دادن نیتهای آدمها و حتی دادن بیانههای اجتماعی.
هر حرفی که نویسنده میخواهد بزند به طور مستقیم از زبان یک شخصیت بیرون میزند، شخصیتهایی که هر چند صفحه یکبار از شعر فروغ گرفته تا آهنگ فرامرز اصلانی را برایمان دکلمه میکنند. همهی این موارد را کنار هم که بگذاریم، عشق جوانانه، فضای امروزی، شوخیها و حاضرجوابیهای یک پسر جذاب و خوشتیپ و امروزی، شعرها و آهنگهای معروف و فضا و زبان ملموس شهری، متوجه میشویم که چرا آثار این نویسنده بین گروه سنی پایان نوجوانی و جوانان محبوب است.
و گرچه کتابهایش مثل بسیاری از این گونه آثار ادعای مطرح کردن معضلات و مسائل اجتماعی را دارند (که دارند) اما بیشتر شبیه عکاسی هستند، عکسهایی سرشار از زیرنویسهای مستقیم و یک لایه دیدن آدمها و مسائل.
نگاهی به کتاب پنجره نوشتهی فهیمه رحیمی
نگاهی به کتاب پنجره نوشتهی فهیمه رحیمی
نگاهی به کتاب قرار نبود هما پوراصفهانی
نگاهی به کتاب قرار نبود هما پوراصفهانی