سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

داستان سوء‌تفاهم انسانی

داستان سوء‌تفاهم انسانی


تاکنون 3 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

کیفر آتش از آن دست رمان‌هایی است که خلاصه کردن داستانش سخت و حتی غیر ممکن است. در واقع، این رمان بیشتر از آنکه بر پایه‌ی یک روایت اصلی بنا شده باشد، مشتمل بر خرده روایت‌هایی است که کار ویژه‌ی آنها ویران کردن خرده‌روایت‌های قبلی است. کیفر آتش مجموعه‌ای از سوء تفاهم‌های وهم آلود است و انگار بناست از کنار هم قرار گرفتن این سوء تفاهم‌های وهم‌آلود به این نتیجه‌ی کلی برسیم که آنچه انسان درباره‌ی جهان، دیگران و حتی خودش فکر می‌کند سوء تفاهمی بیش نیست.

کیفر آتش (برج بابل)

نویسنده: الیاس کانتی

مترجم: سروش حبیبی

ناشر: نیلوفر

نوبت چاپ: ۳

سال چاپ: ۱۳۹۳

تعداد صفحات: ۶۷۴

کیفر آتش از آن دست رمان‌هایی است که خلاصه کردن داستانش سخت و حتی غیر ممکن است. در واقع، این رمان بیشتر از آنکه بر پایه‌ی یک روایت اصلی بنا شده باشد، مشتمل بر خرده روایت‌هایی است که کار ویژه‌ی آنها ویران کردن خرده‌روایت‌های قبلی است. کیفر آتش مجموعه‌ای از سوء تفاهم‌های وهم آلود است و انگار بناست از کنار هم قرار گرفتن این سوء تفاهم‌های وهم‌آلود به این نتیجه‌ی کلی برسیم که آنچه انسان درباره‌ی جهان، دیگران و حتی خودش فکر می‌کند سوء تفاهمی بیش نیست.

کیفر آتش (برج بابل)

نویسنده: الیاس کانتی

مترجم: سروش حبیبی

ناشر: نیلوفر

نوبت چاپ: ۳

سال چاپ: ۱۳۹۳

تعداد صفحات: ۶۷۴

 


تاکنون 3 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

 

نگاهی به کیفر آتش؛ ۸۴ سال بعد از انتشار

مثل دن کیشوت ، کیفر آتش هم از آن رمان‌هایی است که به هیچ وجه علاقه‌مند نیستیم خودمان را جای یکی از شخصیت‌هایش بگذاریم. بعید به نظر می‌رسد کسی داوطلبانه حاضر شود خودش را دن کیشوت یا سانچو پانزا بنامد و به همین صورت پروفسور پتر کین بودن، فیشرله بودن، ترزه بودن، بندیکت پفاف بودن، ژرژ کین بودن و … نیز مورد علاقه‌ی کسی نیست.

این شبیه‌سازی از آن دست شبیه‌سازی‌هایی است که اگر کسی خبط کند و با آن ما را بنوازد در محترمانه‌ترین حالت به او می‌گوییم: حتی شوخی‌اش هم زشت است!

با این همه، چه دن کیشوت، چه پروفسور پتر کین و چه سایر آدم‌هایی که از آنها نام بردیم به شدت حس همزاد‌پنداری ما را برمی‌انگیزانند. به نظر می‌رسد آنها سویه‌هایی از شخصیت ما هستند، چه دیگران چنین برداشتی داشته باشند و چه در خلوت و در دادگاه‌هایی که هر از گاهی بر پا و در آن خودمان را محاکمه می‌کنیم، چنین اتهاماتی متوجه‌مان باشد.

بی‌شک چنین ویژگی منحصر به فردی تبیین کننده‌ی یکی از اصلی‌ترین مولفه‌های قالبی است که آن را رمان می‌خوانیم؛ قالبی که شاید به نسبت بسیاری از قالب‌های ادبی دیگر مثل شعر و نمایشنامه جدید باشد، اما آنقدر پرطرفدار و مهم است که باید گفت: جامعه‌ی مدرن جامعه‌ای است که رمان دارد.

 

چنبره‌ی سوء تفاهم

کیفر آتش (برج بابل) که بسیاری آن را مهم‌ترین اثر الیاس کانتی می‌دانند سال ۱۹۳۵ منتشر شد؛ ۸۴ سال پیش. عنوان اصلی کتاب چیزی دیگر است: نابینایی، اما سروش حبیبی (مترجم رمان) کیفر آتش با زیر عنوان برج بابل را برای آن انتخاب کرده و این عنوان، ارتباط روشنی با یکی از لایه‌های اصلی نوشته‌ی کانتی دارد که می‌توان آن را اصلی‌ترین لایه‌ی رمان خواند.

کیفر آتش از آن دست رمان‌هایی است که خلاصه کردن داستانش سخت و حتی غیر ممکن است. در واقع، این رمان بیشتر از آنکه بر پایه‌ی یک روایت اصلی بنا شده باشد، مشتمل بر خرده روایت‌هایی است که کار ویژه‌ی آنها ویران کردن خرده‌روایت‌های قبلی است. کیفر آتش مجموعه‌ای از سوء تفاهم‌های وهم آلود است و انگار بناست از کنار هم قرار گرفتن این سوء تفاهم‌های وهم‌آلود به این نتیجه‌ی کلی برسیم که آنچه انسان درباره‌ی جهان، دیگران و حتی خودش فکر می‌کند سوء تفاهمی بیش نیست.

 

الیاس کانتی

 

 

کیفر آتش بر آن است که دیدگاهی تکان‌دهنده را تبیین کند: همه‌ی ما دچار سوء تفاهم هستیم و به نسبت میزان سوء تفاهمی که داریم عذاب می‌شویم. کمترین میزان سوء تفاهم باعث می‌شود آدم‌هایی عادی باشیم و هر چه بیشتر و بیشتر دچار سوء تفاهم می‌شویم، مرز‌های عادت می‌شکنند و نهایتا کار به جایی می‌رسد که قربانی توهمات خود می‌شویم.

داستان از این قرار است: پروفسور پتر کین، چین‌شناس شهیری است که زندگی‌اش خلاصه می‌شود در کتاب‌هایش. او ارث پدری را برداشته با آن کتاب خریده و کتابخانه‌ای مشتمل بر کتاب‌هایی کمیاب و نایاب ساخته است؛ کتابخانه‌ای که مهم‌ترین کتابخانه‌ی خصوصی شهر و چه بسا یکی از بهترین کتابخانه‌های جهان است. داستان با گفت‌و‌گوی پروفسور کین با پسرکی عشق کتاب شروع می‌شود.

او هر روز از ساعت هفت تا هشت صبح گردشی صبحگاهی دارد. این گردش دومین برنامه‌ی روزانه اوست. کین هر روز شش صبح از خواب بیدار می‌شود، از شش تا هفت مشغول انتخاب کتاب‌هایی است که باید از کتابخانه‌اش بردارد و در کیفی بگذارد که هر روز همراه خود به گردش می‌برد و بعد که گردش تمام شد سومین برنامه‌ی روزانه‌ی او شروع می‌شود.

کین تا وقت خواب کتاب می‌خواند، پژوهش می‌کند، می‌نویسد و … ؛ همان کارهایی که به صورت تیپیک به آدم‌های کرم کتاب و کرم پژوهش نسبت می‌دهند.

 

کین سال‌هاست اینطور زندگی می‌کند. با وجود زندگی خسته کننده و عقاید و رفتار‌های نه چندان دلچسبش باز هم در نزد خواننده محترم است. چرخش اصلی داستان ویران ساختن این روایت است.

کین که هرگز دستش به زنی نخورده و حتی در فکر ازدواج نبوده به یکباره تصمیم می‌گیرد با پیشخدمتی که از هشت سال پیش به منظور گردگیری روزانه‌ی کتاب‌هایش استخدام کرده، ازدواج کند. او با ترزه ازدواج نمی‌کند چون عاشقش است یا حتی میل جنسی به او دارد، بلکه با او ازدواج می‌کند چون عاشق کتابخانه‌اش است و زن، خوب از کتاب‌ها مراقبت می‌کند. عاقبت این ازدواج چیزی نیست جز ویران شدن جهانی که در آن مرد محترمی بود.

ترزه که دچار سوء تفاهم زیبایی و محترم بودن است نظم زندگی کین را به هم می‌زند، او را خوار و خفیف می‌کند، دنبال گرفتن وصیت‌نامه از او کتکش می‌زند و نهایتا او را از خانه‌اش بیرون می‌اندازد. کین که اکنون از برج عاج خویش فرو افتاده با آدم‌های دیگر سر و کار پیدا می‌کند؛ با فیشرله که گوژپشتی اسیر این توهم است که بهترین شطرنج باز دنیاست و اگر قهرمان جهان نشده به این دلیل است که پول ندارد تا به آمریکا برود.

فیشرله کین را از حادثه‌ای نجات می‌دهد و این چنین به عنوان پیشکار به استخدام او در می‌آید. این دو که بی‌شباهت به دن کیشوت و سانچو پانزا نیستند، مجموعه‌ای از اتفاقات را پشت سر می‌گذارند که به مرگ غریب فیشرله و زندانی شدن کین در اتاق سرایداری خانه‌ی خودش می‌انجامد.

 

«دنیای در سر» که بخش پایانی کتاب کیفر آتش است، محل ورود برادر پروفسور کین یعنی ژرژ کین است؛ دکتر سابق زنان و روان‌شناس فعلی که در پاریس اداره‌ی یک تیمارستان را بر عهده دارد. او تلگرافی دریافت کرده که گمان می‌کند از طرف برادرش است.

آنجا به او اطلاع داده شده که پتر توی دردسر افتاده. ژرژ که خود یکی دیگر از مجموعه شخصیت‌های اگزجره، نفرت انگیز و دلهره‌آور کیفر آتش است اساساً مدیر تیمارستان است تا کاری کند دیوانه‌ها دیوانه بمانند. حالا او بر بستر برادر خودشیفته و متوهم خود است. باید او را به زندگی قبلی‌اش بازگرداند و برای این کار باید شر ترزه و بندیکت پفاف را کم کند؛ سرایداری که در غیاب پتر با ترزه روی هم ریخته و بعد هم او را در اتاق سرایداری زندانی کرده است.

پروفسور کین سرانجام به زندگی عادی‌اش باز می‌گردد، اما هنوز ضربه‌ی نهایی زده نشده؛ این روایت نیز باید با روایتی دیگر ویران شود، آنجا که می‌بینیم کین دیگر آن آدم سابق نیست و گرفتار حالت جدیدی از سوء تفاهم است که می‌شود برای آن از تعبیر «سوء تفاهم منتشر» استفاده کرد.

کیفر آتش داستان سوء تفاهم انسانی است؛ سوء تفاهمی که از جنبه‌ی فردی به جنبه‌ی اجتماعی می‌رسد و مثل میکروبی ویرانگر تکثیر می‌شود و قربانی می‌گیرد. نقطه‌ی پایانی داستان آتش زدن کتابخانه است؛ کتابخانه‌ای که نویسنده شرح مصائبی را که کین برای حفظ آن متحمل شد در ۶۷۴ صفحه آورده است.

پایان تلخ و روایت غریبی است که سوء تفاهم منتشر باعث می‌شود کین کتابخانه‌اش را به آتش بکشد و احیاناً خودش در این آتش بمیرد. او البته نمی‌داند که این کار را می‌کند و احیاناً تا لحظه‌ی مرگ نیز فکر می‌کند دارد در راستای حفظ کتابخانه‌اش که شبیه برج بابلی است که خداوند از خشم ویرانش کرد و مردمانش را به زبان‌های مختلف در اقصا نقاط جهان پراکند، تلاش می‌کند.

 

برج بابل

 

پرورش انسان مدرن

یکی از مهم‌ترین وضعیت‌هایی که قالب رمان آن را پرورده، وضعیتی است که آگاهی خواننده بیش از شخصیت داستانی است. به واسطه‌ی وجود راوی دانای کل، خواننده بیش از آن چیزی می‌داند که شخصیت داستانی از آن اطلاع دارد. او می‌تواند شاهد به این در و آن در زدن آدمی باشد که بیهوده بودنِ دست و پا زدنش از پیش مشخص است. در چنین حالتی ما با مقوله‌هایی مانند توهم، سوء تفاهم، سوء تعبیر و … رو‌به‌رو هستیم.

گیر انداختن شخصیت داستانی در تار‌های توهم، سوء تفاهم، سوء‌تعبیر و … در پیش پا افتاده‌ترین تفسیر باعث می‌شود شاخک‌های ما در زندگی واقعی بجنبد که اگر کاری می‌کنیم، رو به سویی گام بر می‌داریم و برای رقم زدن یا جلوگیری از رقم خوردن اتفاقی می‌کوشیم، چه بسا به واسطه‌ی نداشتن اطلاعات جامع و ندیدن زوایای مختلف یکسره در راه باطل حرکت می‌کنیم.

خواننده وقتی داستانی را می‌خواند حالا نه خدای آن دنیای ساخته شده که لااقل ناظری است که پیش و پس قصه را می‌داند و بازیگران آن را به خوبی می‌شناسد. در جهان واقعی او یکی از بازیگران است و همانطور که یک شخصیت داستانی ممکن است دچار توهم، سوء تفاهم و سوء تعبیر باشد، او نیز در زندگی خود با چنین خطراتی مواجه است. احیاناً باید علم  به این واقعیت را بزرگ‌ترین کارکرد رمان دانست؛ همان کارکردی که باعث می‌شود یک جامعه‌ی مدرن ساخته شود.

 

رمان اساساً می‌خواهد انسان مدرن را پرورش دهد؛ کار ویژه‌ای که به هیچ وجه ایستا نیست و به عبارت دیگر پرورش انسان مدرن همگام با تحولات جدید و تغییرات اجتماعی به مقوله‌ای پیچیده‌تر تبدیل شده و به این صورت چنین کاری مبتنی بر حرکت مداوم و هر روزه است. به تعبیر ساده مدرن شدن همان چیزی است که ما از آن با عنوان به روز شدن یاد می‌کنیم، منتهی باید در ارتباط با رمان جای توجه و تاکید بر مقولات فنی به مقولات کیفی و انسانی نظر داشته باشیم.

سروانتس با خلق دن کیشوت و قرار دادنش در موقعیت‌هایی نظیر جنگ با آسیاب‌های بادی در واقع از توهمی حرف می‌زند که در عصر جدید انسان‌هایی را گرفتار در چنبره‌ی ارزش‌ها و اخلاقیات سنتی کرده. نگارش دن کیشوت مقارن با دوره‌ای است که جنگی تمام عیار میان باورمندان به عقاید سنتی مبتنی بر آموزه‌های کلیسا و اندیشمندانی که ثابت می‌کردند جهان آنگونه نیست که کلیسا می‌گوید، وجود داشت.

تنها چند دهه قبل از انتشار دن کیشوت گالیله و کوپرنیک عقاید مناقشه‌برانگیز خود را اعلام کردند. به آسانی می‌توان ارتباط دن کیشوت با ورود انسان به عصری جدید را ردگیری کرد. به همین ترتیب وقتی کیفر آتش را یکی از اخلاف دن کیشوت می‌دانیم، می‌توانیم با تامل در دورانی که این اثر نوشته شده، این نظر را اثبات کنیم که کانتی نیز کار ویژه‌ای شبیه سروانتس برای خود در نظر داشته، هر چند دوران، دوران متفاوتی است و پرورش انسان مدرن در قرن بیستم با چنین کاری در قرن هفدهم فرق دارد.

 

سوء‌تفاهم، جنگ، ویرانی

کیفر آتش یکی از مهم‌ترین رمان‌های نوشته شده در بین دو جنگ جهانی است. اگر از کلید‌واژه‌ی «سوء‌تفاهم» برای تبیین این رمان استفاده می‌کنیم به واسطه‌ی ارتباط روشنی است که سوء‌تفاهم با تحولات آن دوره برقرار می‌کند.

چهار دهه‌ی اول قرن بیستم دهه‌های پر آشوبی است که انسان‌ها به سبب هر چه کمتر شدن فهم از دیگری به جان هم می‌افتند، شهرهای همدیگر را ویران می‌کنند، هم‌نوعان خود را می‌کشند و حتی آنها را در کوره‌های آدم‌سوزی می‌اندازند و از روغن تن‌شان صابون می‌سازند. چندین دهه بعد از این اتفاقات درست بر عکس پروپاگاندایی که در آن سال‌ها وجود داشت ما می‌دانیم آنچه ویرانی و مرگ به بار آورد نه همگرایی و اتحاد که دوری و افتراق بود.

کسی مانند هیتلر آدم‌ها را به این صورت فریفت که ما باید متحد شویم و در برابر دشمن بایستیم. فکر او حتما جذابیت‌های خاص خودش را داشت و حتی می‌توانست ناشی از خلاء همگرایی، تعلق خاطر و تفاهم باشد. وقتی چنین چیز‌هایی نیست گاه حرکت برای به دست آوردن‌شان گرفتار شارلاتانیزم و قدرت‌طلبی می‌شود؛ همان اتفاقی که منجر به جنگ‌های جهانی ویرانگر شد.

کیفر آتش با نقب زدن از سوء تفاهم فردی به سوء‌تفاهم جمعی، روشن‌بینانه در صدد اعلام این هشدار است که تکثیر میکروب سوء‌تفاهم، آتشی به پا می‌کند که همه را می‌سوزاند، حتی آتش افروز را.

 

همانطور که دن کیشوت توصیه‌ای غیر قابل چشم‌پوشی به ادبیات بود و به قالب رمان اعتبار بخشید، کیفر آتش نیز توصیه‌ای است به ادبیات و رمان. چندین نفر بعد از کانتی به شیوه‌ی او جهان‌هایی را خلق کردند که در آن شخصیت‌های داستانی به واسطه‌ی ضعف غیر قابل اغماض‌شان جریان پرورش انسان مدرن را پی گرفتند. در ارتباطی تنگاتنگ می‌توان از اتحادیه‌ی ابلهان نوشته‌ی جان کندی تول نام برد که روزگار پس از جنگ جهانی دوم و زمان اوج‌گیری جنگ سرد را مورد توجه قرار می‌دهد.

ایگنیشس جی . رایلی نیز مثل دن کیشوت و پروفسور پتر کین دچار وهمی جان فرساست که به سادگی می‌توان آن را به عصری سراسر سوء‌تفاهم و سوء‌تعبیر تسری داد.

  این مقاله را ۸۵ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *