سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

نگاهی به جوایز ادبیات داستانی پس از انقلاب

نگاهی به جوایز ادبیات داستانی پس از انقلاب

 

اگر از جوایز ادبی سال‌های پیش از انقلاب چشم‌پوشی کنیم، بعد از انقلاب حدود۳۰ جایزه ادبی ظهور کرده‌اند، بسیاری خاموش شده‌اند، اندکی باقی مانده‌اند و برخی هم با وضعیتی نیمه روشن به حیاتشان ادامه می‌دهند. این تعداد جایزه فقط در حیطه ادبیات داستانی بزرگسال هستند و بااینکه بعضی از آنها به ادبیات کودک یا انواع ادبی دیگری مثل خاطره‌نویسی یا شعر و ترجمه هم توجه داشته‌اند، اما روی سخن ما با جوایزی است که تمرکز اصلی‌شان برادبیات داستانی اعم از رمان یا داستان کوتاه بوده است. این جوایز به چه علت پاگرفتند؟ چه نکاتی را دربرداشتند و زمینه‌های افول یا دوامشان و میزان تاثیرشان چه بوده است؟

اگر از جوایز ادبی سال‌های پیش از انقلاب چشم‌پوشی کنیم، بعد از انقلاب حدود۳۰ جایزه ادبی ظهور کرده‌اند، بسیاری خاموش شده‌اند، اندکی باقی مانده‌اند و برخی هم با وضعیتی نیمه روشن به حیاتشان ادامه می‌دهند. این تعداد جایزه فقط در حیطه ادبیات داستانی بزرگسال هستند و بااینکه بعضی از آنها به ادبیات کودک یا انواع ادبی دیگری مثل خاطره‌نویسی یا شعر و ترجمه هم توجه داشته‌اند، اما روی سخن ما با جوایزی است که تمرکز اصلی‌شان برادبیات داستانی اعم از رمان یا داستان کوتاه بوده است. این جوایز به چه علت پاگرفتند؟ چه نکاتی را دربرداشتند و زمینه‌های افول یا دوامشان و میزان تاثیرشان چه بوده است؟

 

 

سوابق چه می‌گویند؟

کسی که دنبال سوابق جوایز ادبی در چهل سال اخیر باشد خیلی زود متوجه می‌شود که پیشینه مکتوب و جامعی در این زمینه وجود ندارد. پژوهش زمان‌بر و دقیقی لازم است تا ضمن جمع‌آوری سوابق و تاریخچه این جوایز، فهرستی از کتاب‌های برگزیده‌شان را هم تهیه کند. پس از آن می‌توان به آسیب‌شناسی یا تحلیل این جوایز پرداخت. به همین خاطر این نوشته تنها نگاهی کلی به ماجرا براساس اطلاعات ناکامل دارد.

گرچه همین نبودن سوابق و آرشیو روشن از این تعداد جایزه ادبی، خود موضوع قابل توجهی است که نشان می‌دهد تاثیر یا اهمیت جوایز ادبی در ایران چه وضعیتی دارد.

 

اولین‌ها و پایدارترین‌ها

اولین جایزه ادبی بخش خصوصی بعد از انقلاب توسط نشریه «گردون» اهدا شد. این جایزه ۴سال دوام داشت و با تعطیلی نشریه گردون، پایان یافت. اما پس از آن دو جایزه ادبی رکورددار قدیمی‌ترین و بادوام‌ترین جایزه ادبی هستند: «جایزه شهید حبیب غنی‌پور که از سال ۱۳۷۶ آغاز به کار کرد و «جایزه مهرگان ادب» که از سال ۱۳۷۸ تاکنون با تغییراتی به کار خود ادامه داده.

جایزه شهید غنی‌پور، جایزه‌ای است که همرزمان و دوستان شهیدغنی‌پور در مسجد الائمه به یادش راه اندازی کردند، اوایل تنها به آثار داستانی در حوزه دفاع مقدس توجه می‌کرد و پس از مدتی به آثار داستانی با موضوع آزاد هم توجه کرد. برنده مبلغ خاصی نمی‌گیرد اما گردانندگان جایزه برای حمایت و شناساندن نویسندگانشان تلاش می‌کنند. به نظر می‌آید به جز تلاش‌های پیگیرانه مرحوم امیرحسین فردی برای استمرار و برگزاری این جایزه، همدلی دوستان شهید غنی‌پور در حفظ این جایزه موثر بوده است.

جایزه ادبی مهرگان ابتدا توسط شرکت پکا که شرکت تعاونی پخش و توزیع بود راه اندازی شد اما پس از تعطیلی این شرکت به صورت مستقل و با حمایت مالی چند فرد ادامه یافت. هردو جایزه، بخش‌های مختلفی دارند و در دوره‌هایی به صورت دوسالانه برگزارشده‌اند. شاید این‌ها تمهیداتی بوده‌اند که باعث حفظ و بقای این جوایز تاکنون شده‌اند.

«جایزه کتاب سال» البته پیشینه‌ای قدیمی‌تر دارد و از سال ۱۳۶۲ هر سال در حیطه تالیف و ترجمه در رشته‌های مختلف اهدا می‌شود اما این جایزه دولتی التفات چندانی به بخش ادبیات داستانی ندارد و شاید همین باعث شد که بخش دولتی از سال ۱۳۸۷ جایزه‌ای برای ادبیات داستانی با نام «جایزه جلال آل احمد» برگزار کند. جایزه‌ای که مبلغ آن هنگفت است اما به نظر نمی‌آید هنوز اعتبار کافی را حداقل بین خوانندگان آثار داستانی پیدا کرده باشد.

 

دولت‌های مستعجل

از بین جوایز بخش خصوصی بسیاری دولت مستعجل بوده‌اند و گاهی حتی برگزاریشان به دوره اول هم نرسیده است، مثل «جایزه ادبی اکنون» در سال ۹۴ که در همان میانه دوره نخست اعلام کرد که به دلیل تحمیل مشکلاتی از بیرون برگزاری‌اش متوقف می‌شود.  دلایلی که برای توقف سایر جوایز ذکر شده از عدم حمایت مالی، نبودن نیروی انسانی کافی، پراکنده شدن هسته اولیه برگزارکننده جایزه تا شرایط خاص سیاسی و اجتماعی و ادبی است. دلایلی که این روزها وقوع کرونا هم به آن افزوده شده و وضعیت برگزاری تعدادی از این جوایز را معلق کرده است.

از معروف‌ترین جوایز این سال‌های بخش خصوصی، «جایزه ادبی گلشیری» بود که بعد از ۱۳ دوره برگزاری با افت و خیزها و حواشی فراوان سرانجام متوقف شد. بنیاد گلشیری دلیل این توقف را کمبود منابع مالی و انسانی عنوان کرد گرچه به نظر می‌آمد که دلیل اصلی خستگی از حاشیه‌هایی بود که مجبور به صرف انرژی برایش بودند، حواشی‌هایی هم از جانب بخش دولتی و هم از جانب اهالی ادبیات.

 

فهرست برگزیدگان

نگاهی به فهرست برگزیدگان این سال‌ها نشان می‌دهد که با کمی تفاوت، در اکثر اوقات فهرست برگزیدگان در دودسته قابل ارزیابی بوده‌اند. کتاب‌هایی که به دو طیف فکری مجزا تعلق دارند و به ندرت می‌توان کتاب مشترکی در فهرستشان پیدا کرد. گویا هرکدام از این دو دسته در دو جامعه ادبی جداگانه زندگی‌ می‌کنند و برای هرکدام فهرست خاصی از نویسندگان و کتاب‌ها وجود دارد.

شاید این یکی از دلایلی باشد که جوایز ادبی را در ایران، جوایزی محفلی می‌دانند و بیشتر از شاخص‌های ادبی، روابط یا بینش داوران در انتخاب کتاب‌های برگزیده دخیل می‌باشند. این البته به معنای انکار ارزش ادبی بسیاری از آثار برگزیده این سال‌ها نیست اما اگر به عنوان بیننده بیرونی و ناآشنا به فهرست بسیاری از این جوایز از «قلم زرین» و «جلال» گرفته تا «مهرگان» و «هفت اقلیم» نگاه کنیم -که حداقل معیار ادبی خاصی به عنوان تفاوتشان به روشنی ذکر نشده- گمان خواهیم کرد به آثار ادبی دو کشور متفاوت با نویسندگانی متفاوت برخورد کرده‌ایم.

 

کدام معیار؟

درحقیقت یک نگاه اجمالی نشان می‌دهد که جوایز مختلف این سال‌ها معیارهای کلی را برای آثار برگزیده ذکر کرده‌اند و غیر از نمونه‌هایی که از آغاز با رویکرد و تعریف مشخصی جایزه‌شان را پایه گذاری کرده‌اند، باقی جوایز زیر عنوان گسترده و جهانشمول اثر ارزشمند ادبی ارزیابی شده‌اند.

گرچه در بیانیه هیات داوران هر جایزه، دلایل برگزیدن هر کتابی ذکر شده و می‌شود اما در مجموع بسیاری از جوایز ادبی با رویکرد خاصی ایجاد نشده‌اند و همین امر باعث شده که برای خوانندگان فرق هویتی خاصی بین مثلاً برگزیده «جایزه احمد محمود» با «جایزه هفت اقلیم» وجود نداشته باشد، یا با دیدن عنوان جایزه درنیابد که این جایزه به چه حوزه‌ای از ادبیات می‌پردازد.

البته جوایزی هم بوده‌اند که از آغاز حوزه متفاوت خود را مشخص کرده‌اند، همچون «جایزه ادبی واو» که رویکرد خود را به اهدای جایزه به رمان متفاوت سال تعریف کرده و از سال ۸۲ تاکنون به آرامی کار خود را انجام می‌دهد. یا «جایزه پروین اعتصامی» که به آثار نویسندگان زن توجه می‌کند و «جایزه کتاب سال دفاع مقدس» که به آثار حوزه دفاع مقدس می‌پردازد. در این جوایز حداقل خوانندگان می‌دانند با چه محدوده‌ای از آثار سروکار دارند و جوایز هویتی ویژه و قابل تعریف پیدا می‌کنند.

از دیگر جوایزی که به همین شکل تعریف متفاوتی از آغاز در پیش گرفتند می‌توان به «جایزه ادبیات گمانه‌زن»، «رمان اول ماندگار» و «گام اول» و «فصل» اشاره کرد که یا متوقف شدند یا اگر دولتی بودند در دل جوایز بزرگتر رفتند.

نوع دیگری از جوایز هم بوده‌اند که به واسطه تعریف مشخصی که گروه انتخاب شونده داشتند می‌توان آن‌ها را متفاوت برشمرد گرچه شاید فهرست نهایی‌شان خیلی متفاوت با بقیه فهرست‌ها نباشد، ازجمله «جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات» که عنوانش معلوم می‌کند چه گروهی به انتخاب آثار برگزیده می‌پردازند. در اینجا خوب است که یادی هم بکنیم از «جایزه ادبی مجله عصر پنجشنبه» که در شناسایی بسیاری از نویسندگان جوان موثر بود و با تعطیلی این نشریه، جایزه‌اش هم متوقف شد.

 

«جایزه ادبی لیلی» هم که به تازگی توسط انجمن نویسندگان عامه‌پسند به راه افتاده، رویکرد خود را اهدای جایزه به بهترین رمان عاشقانه سال تعریف کرده و تمرکز خود را به روی ادبیات عامه‌پسندی گذاشته که در همه این سال‌ها گروه خوانندگانی خاموش اما پرتعداد داشته‌ است.

به غیر از این موارد، جوایزی هم بوده‌اند که خواستند با توجه به آثاری غیر از آثار چاپ شده، به حیطه‌های دیگری هم توجه کنند مثل «جایزه ادبی صادق هدایت» که برندگان خود را از بین داستان‌های کوتاه ارسالی انتخاب می‌کند و «جایزه ادبی بهرام صادقی» که آن هم ضمن بررسی و داوری داستان‌های کوتاه ارسالی، آثار رسیده به مرحله نهایی را برای انتخاب خوانندگان در بخش جنبی جشنواره بر روی سایت خود قرار می‌دهد.

بسیاری از استان‌ها نیز جوایز ادبی خاص خود و برای حمایت از نویسندگان و ادبیات بومی خود دارند که در این میان برخی مثل «جایزه ادبی اصفهان» در سطح ملی مطرح شدند.

 

تاثیر جوایز ادبی

بحث بر سر تاثیر جوایز ادبی به سرانجام روشنی نرسیده است، گرچه می‌توان تاثیر را در چند حیطه مورد ارزیابی قرا داد؛ تاثیر در میزان فروش کتاب‌ها، در وضعیت نویسندگان و در تحرک و پویایی فضای ادبی کشور.

این‌که اهدای جایزه به یک کتاب چقدر در میزان فروش آن و استقبال خوانندگان تاثیر می‌گذارد به روشنی معلوم نیست یا حداقل تاکنون ناشران و کتابفروشان آمار روشنی از این تاثیرگذاری منتشر نکرده‌اند اما به احتمال زیاد اگر در دوره‌ای هم این جوایز تاثیری در فروش کتاب‌ها و انتخاب خوانندگان داشته‌اند، در یک دهه اخیر با تجربه پدیدار و ناپدید شدن ده‌ها جایزه کوچک و بزرگ، اثر بخشی خود را از دست داده‌اند.

بعضی از اهالی ادبیات حتی عقیده دارند برای خوانندگان ایرانی سنت تبلیغ دهان به دهان هنوز بیشتر از جوایز ادبی یا نقد ادبی در دیده شدن یک کتاب و اقبال به آن تاثیر دارد.

جوایز ادبی بر کار نویسندگانی که برنده جایزه شده‌اند نیز به نظر تاثیرگذار نمی‌آیند. به غیر از «جایزه جلال» که به واسطه دولتی بودن ابتدا جایزه خیره‌کننده ۱۱۰سکه طلا را اختصاص داد (که ناگفته پیداست بخاطر شرایط متغیر اقتصادی در سال‌های بعدی مجبور به تعدیل جایزه خود شد)، اغلب جوایز از آن‌چنان حمایت‌های مالی برخوردار نیستند که مبلغ قابل توجهی نثار برندگان کنند یا حیطه امکاناتشان و شرایط بازار ادبی به شکلی نیست که فرصت‌های جدید یا حمایتگری برای آثار بعدی این نویسندگان فراهم آورند.

جوایز همچنین باعث ایجاد فضای پویایی در فضای ادبیات کشور نشده‌اند و گرچه این ماجرا دلایل گوناگونی دارد که بسیاری از آن‌ها مربوط به جوایز و ادبیات نیست، اما این نکته را هم نباید نادیده گرفت که بعد از اعلام اسامی برندگان اکثر جوایز، موجی از انتقادها و حواشی پیرامون انتخاب‌ها و نحوه داوری شکل می‌گیرد.

آنچه در بررسی ده‌ها جایزه ادبی مشهود است، این نکته است که هنوز هیچ جایزه معتبر، پایدار و جامعی برای ادبیات داستانی وجود ندارد. ادبیات داستانی فارسی نیز نتوانسته از جوایز به عنوان راهی برای توجه بیشتر خوانندگان کتاب‌ها به سود آثار ایرانی استفاده کند.

نگاهی به جوایز ادبیات داستانی پس از انقلاب

فهرست رمان‌های برگزیده برخی از جوایز ادبی ایرانی

 

  این مقاله را ۷۵ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *