این عالم افسانه و دنیای سمرقند
این مقاله را ۱۴ نفر پسندیده اند
«اکنون نگاهت را به سوی سمرقند بگردان. آیا این شهر ملکهی روی زمین نیست؟ مغرور، برتر از همهی شهرها که سرنوشت جهان را در دست دارد؟» ادگار آلن پو «سمرقند» را که میشنوی، یاد چه میافتی دوست نادیدهی من؟ هم نوا نمیشوی با جناب حافظ که میفرماید: اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم، سمرقند و بخارا را و یا حظ نمیبری از توصیف زیبای حکیم لاادری که میفرماید: زیباست همه عالم زیبای سمرقند این عالم افسانه و دنیای سمرقند گر دست دهد بخت، در این عمر دو روزه خواهم که کنم سیر و تماشای سمرقند چراغ تخیلات روشن نمیشود به تصور کوچهپسکوچههای یک شهر بزرگ قدیمی با دیوارهای بلند و دروازههای ستبر!؟ در هزاران رنگ خورشید در حال غروب انتهای بازارهایش؟ همقدم نمیشوی با پسرکان شروری که از بین سبدهای دستفروشان، در حال قاپیدن تکه نان و یا دانه سیبی هستند؟ همکلام نمیشوی با زنان روبند زده بر چهره که طاقههای پارچههای رنگارنگ را موشکافانه وارسی میکنند؟ دلت نمیخواهد بدانی همهمهی جوانانی که دور یک قائلهی زد و خورد میان بازار جمع شدهاند، برای چیست؟! چنانچه دلت، هوس تماشا کرد و ذهنت آماده پرواز شد؛ با من و عمر خیام بیست و چهار ساله که به تازگی (در 465 هجری) وارد شهر سمرقند شده است، همراه شو تا تو را به درون داستانی ببریم که از یک حادثهی کوچک در میانهی بازار توتونچیان سمرقند آغاز و به دنیایی از ماجراها و حوادث مهم تاریخی در سراسر ایران زمین ختم میشود. در این مسیر، عمر خیام، شاعر پر آوازهی ایرانی همراه و همنشین ماست؛ که چه همنشینی شورانگیز و مسحورکنندهای است، وقتی خیام دست تو را بگیرد و به باب اول کتاب سمرقند کشاند. باب «شاعران و عاشقان!» ناکرده گنه در جهان کیست بگو؟ وانکس که گنه نکرده چون زیست بگو؟ من بد کنم و تو بد مکافات دهی پس فرق میان من و تو چیست بگو؟ کتاب «سمرقند» با توصیف زیبایی از ورود خیام به شهر سمرقند آغاز میشود. خیام جوان که که پس از سه هفته راهپیمایی به تازگی وارد این شهر شدهاست، بسیار اتفاقی در حین تماشای یک زد و خورد در بازار، بیآنکه تقصیری در ماجرا داشته باشد با تهمت کیمیاگری، پایش به محفل ابوطاهر قاضیالقضات باز میشود. قاضی که از بخت خوش خیام، او را به علم و خوشنامی و اشعار مشهورش میشناسد، بر او سهل میگیرد و دفتری سفید در اختیار او مینهد و از او میخواهد که هر رباعی که به ذهنش رسید، در آن یادداشت کند. خیام به خاطر مناعت طبع قاضی، قبول میکند و اینگونه میشود که ماجرای دستنوشتهی مشهور رباعیات خیام از این دیدار در سمرقند آغاز میشود که هشت قرن بعد در دنیا شناخته شده و به عنوان یکی از اصیلترین آثار ادبی جهان مورد ستایش قرار میگیرد! در ادامه داستان با عمر خیام همراه میشویم از آشناییاش با نصرخان، فرمانروای ماوراءالنهر تا آشناییاش با شاعرهای بخارایی به نام «جهان» که دل در گروه عشق وی میبندد و… الباقی ماجراها. کتاب «سمرقند» اثر «امین معلوف» نویسنده فرانسوی لبنانیتبار از نشر «مروارید»، داستانی تاریخی با چاشنی تخیل است که به دو دورهی زمانی مهم از تاریخ ایران میپردازد. بهانهی روایت این دو دوره، «دستنوشتهی» رباعیات حکیم عمر خیام نیشابوری است. کل داستان به دو بخش و چهار کتاب (فصل) تقسیم شده است. کتاب (فصل) اول با عنوان«شاعران و عاشقان» و کتاب دوم (فصل) با عنوان «بهشت حشاشین» به دورهای از زندگی عمر خیام میپردازد که او در آغاز جوانی است و وارد شهر سمرقند شده است و با رخ دادن حادثهای در بازار سمرقند، ناخواسته پایش به این ماجرا باز میشود و همین اتفاق در نهایت باعث دوستی و رفاقت وی با فردی به نام «حسن صباح»، و سپس «خواجه نظام الملک» وزیر اعظم دربار سلجوقی میشود که بعدها این سه فرد، برگهای مهمی از تاریخ ایران زمین را رقم میزنند. در این بین، خیام به سرودن رباعیات مشهور خود میپردازد و آنها را در یک دستنوشته ثبت میکند. آشنایی این سه فرد در اصفهان با هم، در یکی از دورههای مهم تاریخ ایران یعنی حکومت ترکمانان سلجوقی بر ایران و وزارت نظامالملک، وزیر مقتدر و باتدبیر ایرانی رخ میدهد. نظامالملک به خیام پیشنهاد میدهد که رئیس سازمان اخبار کشور شود، اما خیام پیشنهاد وی را به بهانهی علاقه به تحصیل علم و ستارهشناسی رد میکند و در عوض حسن صباح را برای این کار پیشنهاد میدهد. نظامالملک قبول میکند و حسن صباح، با خصوصیات ویژه و منحصر به فردی که دارد به زودی در آن شغل پیشرفت میکند، به طوری که دستگاه جاسوسی عریض و طویلی تشکیل میدهد و درنهایت بر علیه نظامالملک توطئه میکند. این آشنایی که در ابتدا خوش یمن به نظر میرسید، به جنگ و دشمنی نظاممللک و حسن صباح ختم میشود. خیام در این بین، بیطرف باقی میماند. نظامملک با تدبیری توطئه را خنثی و حسن صباح را تبعید میکند، اما او بعدها بر میگردد و با سکنیگزیدن در قلعهی الموت، بیرق مخالفت با حکومت سلجوقیان و آزادی مردم را همزمان با شروع کشتارها و ترورهای پیدرپی علم میکند. در دو کتاب اول شاهد ماجراهای این دورهی تاریخی هستیم و تا مرگ هر سه این شخصیتها، به آتش کشیده شدن قلعهی الموت توسط مغلان و گم شدن دستنوشته مشهور خیام که در کتابخانهی قلعه الموت نگهداری میشد، پیش میرویم. در بخش دوم کتاب و کتاب (فصل) سوم با عنوان «پایان یک هزاره» و کتاب چهارم (فصل) با عنوان «شاعری در دریا» با شخصیت راوی این کتاب، یعنی «بنجامین عمر لوساژ» آشنا میشویم که یک شهروند آمریکایی است و از پدری آمریکایی و مادر فرانسوی زاده شده است. در زمانی که او داستانش را روایت میکند، مردم آمریکا و اروپا عمر خیام را به واسطهی ترجمههای ادوارد فیتزجرالد میشناسند. لوساژ هم به واسطهی علاقهی پدر و مادرش به این رباعیات، با خیام آشنا شده و اشعارش را حفظ کرده است ولی به علت اختلافنظرهایی که در صحت تعداد و کیفیت رباعیات نسبت داده شده به خیام وجود دارد، تمایل دارد که به دستنوشتهی اصلی دست پیدا کند. طی مسافرتش به اروپا و آشناییاش با یک خویشاوند، تشویق می شود که بار سفر بسته و برای پیدا کردن دستنوشتهی اصلی خیام، راهی ایران شود. راه سخت و طولانی را طی چند ماه طی میکند و وارد ایران می شود. ورود او مصاف میشود با ترور ناصرالدین شاه به دست میرزا رضایکرمانی که یکی از پیروان سیدجمالالدین اسدآبادی بود و ارتباط ناخواستهی لوساژ با این واقعه که او را مجبور به ترک ایران به صورت مخفیانه و فوری میکند. در برگشت به اروپا، او مقالات متعددی درخصوص وضعیت ایران منتشر میکند. سالها بعد مجدد به ایران برمیگردد اما این بار آگاهانه وارد ماجرای تاریخی مشروطه و به توپ بستن مجلس توسط لیاخوف و مقاومت مردم تبریز بر علیه اشغالگران روس، پیروزی مشروطه خواهان، برکناری محمد شاه و بر تخت نشستن احمد شاه، آمدن مورگان شوستر آمریکایی به ایران برای وضع قوانین مالی جدید در کل ایران و ماجرای اخراج وی بعد از هشت ماه با توطئه روسیه و انگلیس و.. میشود. لوساژ نقشی کمرنگ اما موثر در هر کدام از این وقایع دارد و در این بین عاشق یک شاهزاده خانم ایرانی به نام «شیرین» میشود. در تمام این فراز و فرودهای تاریخی و ماجراها، دلگرمی لوساژ به عشق شیرین و یافتن دست نوشته اصلی رباعیات خیام است که عامل آشنایی او و شیرین شده است، میباشد. بعد از پشت سرگذاشتن ماجراهای مختلف، او و شیرین ازدواج میکنند و همراه با دستنوشتهی اصلی، سوار بر کشتی تایتانیک به سفر میپردازند. اما با غرقشدن تایتانیک، دستنوشته بار دیگر مفقود میشود و لوساژ پس از زنده ماندن از این اتفاق و در حین بازگشت به آمریکا، شیرین را نیز گم می کند…! شاهزاده خانمی که مثل یک رویا میآید و مثل یک رویا در تاریخ گم میشود! به لحاظ کلی و دید تاریخی و مسلط نویسنده به دو دورهی مهم از تاریخ ایران و روایت آن در قالب داستانی جذاب، رمان «سمرقند» را دارای ارزش میکند. به لحاظ نگارشی، نوع نگارش متن و روایت تاریخی ماجراها، خلاقیت در نوع بیان اتفاقات تاریخی، شخصیت پردازی خوب، داشتن پیرنگ عالی و متن روان و ساده از ویژگیهای ممتاز این اثر است. ترجمهی عالی مترجم؛ آقای عبدالرضا هوشنگ مهدوی نیز ویژگی مثبت دیگری از این کتاب است. داستان کتاب، دارای جذابیت زیادی است. خواننده در حین خواندن متن دچار خستگی رایج در داستانهای تاریخی نمیشود. به رویدادهای متعدد تاریخی و پیدرپی به اندازه کفایت در داستان پرداخته شده تا از خستگی و بی حوصلگی خواننده جلوگیری شود. در واقع خواننده با خواندن یک کتاب، به اطلاعات خوبی در خصوص دو دورهی تاریخی ایران و شخصیتهای مهم و مشهوری مثل حکیم عمر خیام و خواجه نظام الملک (وزیر اعظم دو پادشاه سلجوقی) و حسن صباح (رهبر شیعیان اسماعیلی و رهبر عملیات تروریستی میهن پرستانه متعدد) دست مییابد. همچنین دوران سلطنت سلجوقیان و شکلگیری و فعالیتهای اسماعیلیان و حشاشین الموت و در بخش دوم کتاب بخش مهم و قابل توجهی از تاریخ مشروطیت را پوشش میدهد. علاقهی وافر نویسنده که فرانسوی و لبنانی تبار است به تاریخ و گذشتهی ایران، در متن کتاب کاملا مشهود است. گرچه سابقهی روزنامهنگاری نویسنده توانسته بر اعتبار وقایع نقل شده بیفزاید، اما بخش اول کتاب و ماجرای آشنایی خیام و نظام الملک و حسن صباحی، به لحاظ تاریخی مستند و معتبر نیست و منشا آن، روایتی است که ادوارد فیتز جرالد بر دیباچهی ترجمه انگلیسی رباعیات خیام آوردهاست. خیام (۵۱۰–۴۲۷ ه.ق)، نظامالملک (۴۸۵–۴۰۸ ه.ق) و حسن صباح (۵۱۸–۴۴۵ ه.ق)، به هم ارتباط داده شدهاند، اما بر اساس تفاوت سنی آنها، این ماجرا بیشتر شبیه به افسانه است. همچنین، معاصران خیام نیز هیچکدام به این ماجرا اشاره نکردهاند، با این وجود، بنیان بخش اول این کتاب از همین روایت منشا گرفته است. کوتاه سخن اینکه کتاب «سمرقند»، برای خوانندگانی که از خواندن داستانهای تاریخی لذت میبرند و فرصت یا حوصلهی مطالعه کتاب های تاریخی حجیم را ندارند، انتخاب و شروع خوبی است. با وجود گپهای تاریخی قصه، نمیتوان از جذابیت و شیرینی داستانسرایی مالوف در روند اتفاقات تاریخی ایران به راحتی چشم پوشید. همین کتاب با ترجمهی استاد محمد قاضی و انتشارات علمی و فرهنگی نیز در بازار نشر موجود می باشد. این عالم افسانه و دنیای سمرقند
پیشنهاد مطالعه: بخارای شریف، شهر مناره و ایوان و گنبد و حوض




