۵ کتاب برای شناخت نیچه
هر آنچه که برای شناخت نیچه لازم دارید را در این مقاله و با کمک پنج کتاب، در اختیارتان خواهیم گذاشت.
هر آنچه که برای شناخت نیچه لازم دارید را در این مقاله و با کمک پنج کتاب، در اختیارتان خواهیم گذاشت.
برای شناخت نیچه بد نیست اول مطالبی دربارهی او بخوانیم، بعد رمانی نیمهواقعی-نیمهتخیلی بر اساس زندگی او و سرانجام دو کتاب از نوشتههای خودش. برنامهی نه چندان سنگینی که اما میتواند شناخت ما از این فیلسوف شاعرمسلک را از شنیدهها و خواندههای پراکنده فراتر ببرد.
۱. سرگذشتِ فلسفه
نوشتهی برایان مَگی
«داستانِ جذابِ ۲۵۰۰ سال فلسفهی مغربزمین، از یونانِ باستان تاکنون» زیرعنوانِ کتابِ برایان مَگی (۱۹۳۰-۲۰۱۹) نویسنده، فیلسوف، شاعر، روزنامهنگار و سیاستمدارِ بریتانیایی است. وی به مناسبتِ نوشتنِ کتابهای ساده و همهفهمِ فلسفی شناخته شده است.
پژوهشهای فلسفیِ مَگی برای هر کس که اندکی به مطالعاتِ فلسفی علاقمند باشد بسیار جذاب و خواندنی (و شنیدنی) خواهد بود. سرگذشتِ فلسفه کتابی پررنگ و لعاب و در عینِ حال بسیار بیتکلف است که مختصر و مفید به تاریخِ تحلیلیِ فلسفه میپردازد. در این کتاب، آخرین زیرعنوانِ فصلِ «سدهی زرینِ فلسفهی آلمان» به «نیچه» تعلق دارد. نویسنده در این بخش پس از اندک اشارهای به زندگیِ نیچه واردِ فلسفهی او میشود و ــ به زعم خود ــ به نقد و تحلیلهایی بر کلیت و درونمایهی اندیشههای این فیلسوفِ آلمانیزبان میپردازد.
مَگی رسالتِ #نیچه را چنین مینگارد: «اخلاق و ارزشهای انسانِ غربی برآمده از اعتقاداتِ دینی است که او دیگر باورشان ندارد. بنابراین باید ارزشهایش را از نو ارزشیابی کند.»
چرایی و چگونگیِ نقدِ نیچه به امثالِ سقراط و مسیحیت یا به اصطلاح «اخلاقیان»، اشارهی مستقیم به توصیهی بهرهجویی از زندگی، نفی پوچی و اهمیتدادن به زمین (در مقابلِ آسمان)، کشاکشِ فیلسوف با مذهب و تأثیر او بر هنر از جمله مواردی است که مَگی بدون پرداختن به جزئیات، اما شفاف و رسا در ۸ صفحهی منقوش بیان میکند.
با مطالعهی این کتاب میتوان به جایگاهِ نیچه بینِ تأثیرگذاران و متأثران از او، بیشتر آگاه شد و جایگاهِ فلسفهاش در سیرِ تاریخیِ اندیشه را بهتر درک کرد. پس از این، برای خوانندهی ریزبین که کنجکاوانه به دنبالِ جزئیاتِ بیشتر از زندگیِ فریدریش نیچه باشد کتابهای بیشتری منتظرِ خوانده شدن هستند.
۲. آشنایی با نیچه
نوشتهی پل استراترن
یادداشتی گزارشگونه اما خواندنی از زندگی و آثارِ فریدریش نیچه درونمایهی آشنایی با نیچهی استراترن است. قصهی خلقِ قصههای نیچه در خلالِ زندگیش با جزئیاتی قابلِ قبول در این کتابِ کم حجمِ ۷۱ صفحهای نگاشته شده است. مطالعهی این اثر آغازِ مناسبی برای کسبِ یک فهمِ کلی از زمانه و جغرافیایِ محلِ زندگیِ نیچه است.
همچنین زندگینامهای مختصر و توضیحی روشنگر از مفاهیمِ بنیادینِ فلسفهی نیچه به قلمِ روانِ استراترن در بخشِ مؤخرهی کتاب گنجانده شده است که مطالعهاش ــ حتی اگر با فلسفهی نیچه آشنا باشیم ــ خالی از لطف نیست. پُل اِستراتِرن نویسنده و پژوهشگرِ بریتانیایی آثارِ بسیاری در بابِ مشاهیر تألیف کرده که بیشترِ آنها به فارسی برگردانده شدهاند.
استراتِرن ظهورِ فریدریش نیچه را «نقطهی عطفی در تاریخ فلسفه» معرفی میکند. فریدریشِ جوان ــ که نامش را از فریدریش ویلهمِ چهارم، پادشاهِ پروس به او دادهاند ــ در ۱۹ سالگی به تحصیلِ علومِ دینی و فیلولوژیِ کلاسیک (متنشناسیِ لاتین، یونانی و سانسکریت) در دانشگاهِ بُن پرداخت.
یک سال بعد به دانشگاهی در لایپزیگ رفت، در آنجا علوم دینی را رها کرد و تنها به مطالعهی فیلولوژی مشغول شد. به سبب ذهنِ تیزِ نیچه، در ۲۴ سالگی کرسیِ استادی دانشگاهِ بازلِ سوئیس به او پیشنهاد شد؛ پس تدریسِ فیلولوژی و فلسفه را در آن دانشگاه آغاز کرد. فراز و نشیبهای زندگیِ نیچه از آشنایی با واگنر و مطالعهی شوپنهاور تا «نیچه علیهِ واگنر»، «مریدانِ شوپنهاور» و «شوپنهاور در اشتباه بود»؛ تا پایانِ تلخِ فروپاشیِ روانیاش با ادبیاتی روان و داستانی در کتابِ آشنایی با نیچه گنجانده شده است.
استراترن مینویسد: «در ژانویهی ۱۸۸۹ نقطهی پایان فرا رسید. زمانی که نیچه در تورین قدم میزد شاهد شلاق خوردنِ اسبی از صاحبش بود. او بیاختیار برای کمک به اسبِ بیچاره به سمتِ درشکه شتافت و در حالی که گریان دستانِ خود را دورِ گردنِ اسب حلقه زده بود بیحال نقش بر زمین شد.» آلن دوباتن (فیلسوفِ سوئیسی) میگوید نقل است که در آن حین نیچه فریاد میزد: «من تو را میفهمم».
از آن تاریخ تا زمانِ مرگ (یعنی حدودِ ۱۱ سال) فریدریش نیچه دیگر حتی یک جملهی معنیدار به زبان نیاورد. به همین دلیل وقتی در ۱۸۹۰ به شهرتِ بینالمللی رسیده بود، خودش از این امر بیخبر بود.
۳. وقتی نیچه گریست
نوشتهی اروین #یالوم
داستانی که میتوانست تاریخ باشد
رمانِ وقتی نیچه گریست نوشتهی روانشناسِ مشهورِ آمریکایی اروین یالوم به بخشی ساختگی از زندگیِ نیچه میپردازد. زندگینامهای که به گمانِ نویسنده (یالوم) «میتوانست» واقعیت داشته باشد.
در این رمانِ جذاب و هیجانانگیز دکتر یُوزِف برُویِر، پزشکِ اتریشی ــکه با همکارش زیگموند فروید شیوهی روانکاوی را توسعه دادهاند ــ طیِ اتفاقاتی با فریدریش نیچه آشنا میشود و تلاش میکند «ناامیدیِ» نیچه نسبت به ادامهی زندگی را درمان کند. برویر که شخصیتِ اولِ داستان است متوجه میشود خودش نیز دچارِ آشفتگیِ روحی و روانی است؛ پس تصمیم میگیرد از اندرزهای پروفسور نیچه استفاده کند.
بحث و تعامل این دو شخصیتِ تاریخی که احتمالاً در واقعیت هرگز با هم ملاقات نکردهاند به قلمِ یالوم پُر از پند و نکتهسنجی است. (در این مقاله، در مورد یالوم بیشتر سخن گفتهایم!) با مطالعهی این رمان ــ یکی از پرفروشترین آثارِ رواندرمانگرِ وجودگرای یالوم ــ دغدغهی ذهنیِ نیچه را پیش از خلقِ مشهورترین اثرش چنین گفت زرتشت درک میکنیم و بیشتر از پیش کنجکاو میشویم برای خواندنش. در پاراگرافِ پایانِ رمان میخوانیم:
(حواستان باشد، بخشی از داستان ممکن است لو برود)
«همان بعد از ظهر، اکارت مولر [نامِ مستعارِ نیچه تحتِ درمانِ برویر]، بیمارِ اتاقِ شمارهی سیزده کلینیکِ لوزون، با کالسکه به ایستگاهِ قطار رفت تا از آنجا به سوی جنوب، ایتالیا، آفتابِ گرم و هوای ساکن بشتابد، به دیدار پیامبری ایرانیتبار به نام زرتشت.»
(پایانِ خطر لو رفتن داستان)
علاوه بر این، در مقالهای با نام قدم نهادن در راهِ آفریننده، میتوانید تجربهی نیچهخوانی یکی از نویسندگان وینش را مرور کنید!
۴. چنین گفت زرتشت
نوشتهی فریدریش نیچه
خدا مرده است
زرتشت پرسید: «قدیس در جنگل چه می کند؟» قدیس پاسخ داد: «سرود میسرایم و میخوانم و با سرودن میخندم و میگریم و زمزمه میکنم: این گونه خدای را نیایش میکنم. با سرود و گریه و خنده و زمزمه خدایی را نیایش میکنم که خدایِ من است. اما تو ما را چه هدیه آوردهای؟» زرتشت با شنیدنِ این سخنان در برابر قدیس سری فرود آورد و گفت:
«مرا چه چیز است که شمایان را دهم! باری، بگذار زودتر بروم تا چیزی از شمایان نستانم!» و این گونه پیرمرد و مرد، خندهزنان چون دو پسرک، از یکدیگر جدا شدند. امّا زرتشت چون تنها شد با دلِ خود چنین گفت: «چه بسا این قدیسِ پیر در جنگلاش هنوز چیزی از آن نشنیده باشد که خدا مرده است!»
نیچه در چهار بخش دیدگاهی کلی از اندیشههای فلسفیاش را ارائه میهد؛ و آنها را از قولِ زرتشت، پیامبرِ ایرانی نقل میکند. دربارهی اینکه چرا نیچهْ زرتشت را برای این کار انتخاب کرده کتابهای زیادی نوشته شده و گمانهزنیهای معقولی نیز انجام شده است. مثلاً یک دلیل میتواند این باشد: یکی از دغدغههای بزرگِ نیچه «نیک و بد» است و قصدش نقدِ بیرحمانهی اخلاقیاتِ مسیحی است.
زرتشت، پیامبری که ۶۰۰ سال پیش از میلادِ مسیح به تعدیلِ آئینِ آریایی پرداخته بود و مفاهیمی چون عذابِ ابدی بر حسبِ سنجش رفتار نیک و بد در دنیا را پیش نهاده بود، سخنگوی خوبی برای نیچهی در حالِ ارزشیابیِ دوبارهی ارزشها میبود. البته شخصیتِ زرتشتِ نیچه با آن زرتشتی که در اساطیرِ ایرانی است کاملاً منطبق نیست؛ با این حال، به نظر نگارندهی این سطور ارزشیابیِ دوبارهی خیر و شر با استفادهی تلویحی از دو خدای قدرتمند زرتشت یعنی اهورامزدا و اهریمن برای نقدِ اخلاقیاتِ مسیحیِ «رحیمان» و «فضیلتمندان» انتخابی هوشمندانه بوده است.
چنین گفت زرتشت کتابِ اصلیِ نیچه که حاملِ فلسفهی اصیلِ او است به تعبیرِ داریوش آشوری (مترجمِ مطرحِ آثارِ نیچه) «کتابِ کتابها» است؛ کتابی که نباید فقط آن را خواند بلکه باید با آن زندگی کرد. چنین گفت زرتشت با زیرعنوانِ «کتابی برای همهکس و هیچکس» طعنهی نویسندهاش به خوانندگانِ احتمالیِ همعصرش را بیشتر نمایان میکند. مطالعهی بیمحابای چنین گفت زرتشت ممکن است آسان نباشد؛ به همین خاطر نیچه برای خوانندگانش مقدمهای پیشکش میکند.
۵. حکمت شادان
نوشتهی فریدریش نیچه
خدایان میخندند
«آن کس که خنده نمیداند همان به که آثار مرا نخواند.»
حکمتِ شادان را میتوان شخصیترین اثرِ نیچه به حساب آورد زیرا آن را به معشوقهی مشهورش لو سالومه تقدیم کرده است. نغزهایی کوتاه و ساده که همجهت با نامِ کتاب هم حکمت هستند و هم برای شاد زیستن به کار میآیند. این اثر نقطهی عطفی در سیرِ تفکرِ نیچه است؛ چرا که با فاصله گرفتن از خردگراییِ محض به پختگیِ شهودگرایانه و شاعرانهی چنین گفت زرتشت نزدیک میشود.
شاید همین شاعرانگی است که لذتِ خواندنش را چند برابر میکند. حکمتِ شادان چه به لحاظِ محتوا و چه از نظرِ زمانِ نگارش مقدمهای بر چنین گفت زرتشت است. نیچه در نامهای مینویسد: «اکنون، با ترسیمِ چهرهی فرزندم زرتشت باید به سوی نشاطی والاتر صعود کنم. […] آن خوشبختی که من در حکمتِ شادان ترسیم کردم، نیکبختیِ انسانی است که خود را برای رسالتی بزرگ آماده میداند.» و در جایی دیگر اشاره میکند: «در واقع، من تفسیرِ کتاب را قبل از نگارشِ خودِ کتاب نوشتم.» از این رو مطالعهی «حکمتِ شادان» میتواند راهی باشد برای فهمِ زرتشتِ نیچه و گفتههایش.
خواندن و لذتبردن از نیچه ممکن است مناسب هر ذائقه و ذوقی نباشد. آسان نیست و این دشواری و پیچیدگی گاه تعمدی است. زیرا «هر متفکر و اندیشمندِ برجسته و ممتاز و هر صاحبذوقِ والایی، مخاطبینِ خود را گزینش میکند و با گزینشِ آنان، بابِ درک و دریافت را بر رویِ دیگران میبندد. […] اما در موردِ من، بینِ خودمان باشد، هرگز نه به ناآگاهی و نه به تیزهوشیِ خود اجازه نمیدهم برای شما یارانِ عزیز، مبهم و غیرِ قابلِ درک بمانم.»
تابستان ۱۳۹۹
2 دیدگاه در “۵ کتاب برای شناخت نیچه”
درود و سپاس!
ممنون. مقاله مفیدی بود. من هم کتاب “فریدریش نیچه و گزین گویه هایش” از رضا نجفی و نشر مروارید رو به علاقمندان پیشنهاد می کنم.
ممنون از توجهتون و پیشنهاد کتاب