رضا جولایی در سوءقصد به ذات همایونی (۱۳۷۲) به سراغ ترور محمدعلیشاه در دوران اول مشروطه رفته است و در شب ظلمانی یلدا جنگهای ایران و روسیه را در مرکز اثر قرار داده است. قصههای سیماب و کیمیای جان (۱۳۸۲) و یک پرونده کهنه (۱۳۹۵) هم هردو در بستری تاریخی اتفاق میافتند. جولایی آدمها را در معرض اتفاقهای تاریخی قرار میدهد و به آنها نگاه میکند. کاراکترهایی تخیلی در کنار شخصیتهایی تاریخی، در کوران حوادثی که در گذشته پرماجرای این سرزمین اتفاق افتاده قرار میگیرند.
جولایی معتقد است نگاهی نوستالژیک به تاریخ ندارد و تاریخ یک پسزمینه است در کارهای او. شخصیت آدمها در بزنگاهها و نقاط بحرانی است که بروز پیدا میکند. در سایت وینش گفتگویی داشتیم با این نویسنده. گفتگو با رضا جولایی نویسنده ۶۹ ساله را با صحبت درباره علاقه او به تاریخ و کارش در نوشتن «شکوفههای عناب» شروع کردیم و در ادامه به گذشته خود او و سختیهای نویسنده شدن رسیدیم. وینش درصدد است گفتگوهایی را با شماری دیگر از نویسندگان و شاعران درباره کارهای جدیدشان صورت دهد.
در چندسال اخیر رضا جولایی پرکارتر از پیش هم شده است. او اسفندماه سال گذشته «شکوفههای عناب» را با نشر چشمه منتشر کرد. هستهی مرکزی داستان «شکوفههای عناب» قرار است به توپ بسته شدن مجلس و قتل فجیع میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل به فرمان محمدعلیشاه باشد اما چندین داستان شخصی درهمپیچیدهی جانگرفته در بطن رمان، روایت غیرخطی، پرشهای زمانی و راویان مختلف آن را به روایتی داستانی از ساحت زیست ذهنی و عینی آدمهای زمانهی استبداد صغیر تبدیل کرده است.
مهرماه امسال یک مجموعه داستان هم از رضا جولایی با نام پاییز ۳۲ منتشر شد. قصههای این مجموعه در کشاکش سیاست و دهه بیست و سی شمسی و حوالی ۲۸ مرداد ۳۲ اتفاق میافتند.