گوزنهایی که بودند
کتاب تصویری حاصل تعامل بین نویسنده و تصویرگر است و خواننده بخشی از روایت را از خلال تصاویر دنبال میکند. کتاب من یک گوزن بودم کتابی تصویری است که برندهی جایزهی اول مسابقهی بینالمللی تصویرگری کرهی جنوبی (سی جی – ۲۰۰۹)، برگزیدهی مسابقهی تصویرگری پرتقال (ایلوسترارته – ۲۰۰۹) و برگزیدهی مسابقهی تصویرگری کتاب کودک (شارجه – ۲۰۱۴) شده است.
من یک گوزن بودم
نویسنده: احمد اکبرپور، تصویرگر کتاب: نرگس محمدی
ناشر: افق
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۵
تعداد صفحات: ۲۴
کتاب تصویری حاصل تعامل بین نویسنده و تصویرگر است و خواننده بخشی از روایت را از خلال تصاویر دنبال میکند. کتاب من یک گوزن بودم کتابی تصویری است که برندهی جایزهی اول مسابقهی بینالمللی تصویرگری کرهی جنوبی (سی جی – ۲۰۰۹)، برگزیدهی مسابقهی تصویرگری پرتقال (ایلوسترارته – ۲۰۰۹) و برگزیدهی مسابقهی تصویرگری کتاب کودک (شارجه – ۲۰۱۴) شده است.
من یک گوزن بودم
نویسنده: احمد اکبرپور، تصویرگر کتاب: نرگس محمدی
ناشر: افق
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۵
تعداد صفحات: ۲۴
در کتابهای تصویری بخشی از انتقال حس و حال داستان برعهدهی تصویرگر است و کودکان داستان را با تماشای تصاویر بهتر درک میکنند. در کتاب من یک گوزن بودم حس بیرحمی و خشونت علیه گوزن، شخصیت اصلی داستان به تصویر درآمده است. تصاویر با کنار هم قرار دادن حیات وحش و زندگی انسانی و پس از آن جدال این دو با یکدیگر، فضای سرد و غمانگیزی را به نمایش درمیآورند.
نرگس محمدی در سادهترین شکل ممکن و بدون زرق و برق اضافی این داستان را تصویرگری کرده است، مانند شکلی که طبیعتِ دستنخورده در دنیای واقعی دارد، شکلی ساده که از غریزهی حیوانات نشأت گرفته است. اما داستان طوری پیش میرود که دخالتهای انسانی در زندگی گوزنها، طبیعت بکر را شدیدا به هم میریزد. این کتاب برندهی جایزهی اول مسابقهی بینالمللی تصویرگری کرهی جنوبی (سی جی – ۲۰۰۹)، برگزیدهی مسابقهی تصویرگری پرتقال (ایلوسترارته – ۲۰۰۹) و برگزیدهی مسابقهی تصویرگری کتاب کودک (شارجه – ۲۰۱۴) شده است.
نویسنده با انتخاب راوی اول شخص مفرد باعث شده تا خواننده احساس صمیمیت بیشتری با شخصیت داستان برقرار کند، گرچه شکل روایت گوزن و لحن او تفاوتی با کتابهایی با راوی انسان ندارد. اگر این تفاوت واضحتر بود، شخصیت خود گوزن هم در کنار اتفاقها تأثیرگذار میشد. البته با توجه به اینکه داستان کوتاه است و بخش زیادی از صفحات را تصاویر دربرگرفته است، بخشی از این موضوع باید در تعامل متن و تصویر پیش برود.
قهرمان کتاب در ابتدا تعریف میکند که گوزنها زندگی جمعی دارند و فصل بهار برایشان بهترین فصل است. شاخهای تیزی دارند که با آن قادر نیستند مقابل انسانها ایستادگی کنند و همین یک جمله در صفحهی اول از وقوع اتفاقات مهلکی خبر میدهد. هرچند نام کتاب و تصویرگری روی جلد داستان را از پیش لو داده بود.
“بودم” در عنوان کتاب من یک گوزن بودم فعلی در زمان گذشته است و به نوعی از نبودن آن گوزن در زمان حال حکایت میکند. با وجود اینکه نویسنده و تصویرگر کتاب از اینکه داستان از همان ابتدا برای مخاطبان کودک قابل حدس باشد خودداری نکردهاند، همچنان این کنجکاوی وجود دارد که سرنوشت گوزن چگونه پیش میرود.
شاید بتوان گفت که مخاطبان ایرانی گوزن را به عنوان شخصیت اصلی بیشتر در کتابهای ترجمه دیدهاند، مخصوصا کتابهایی با موضوع کریسمس. با اینکه یکی از گونههای گوزن، گوزن زرد ایرانی، از گونههایی بود که در خطر انقراض قرار داشت و ادبیات راهی برای معرفی این گونههاست.
برخی از کتابهای داستانی حوزهی کودک و نوجوان که در سالهای اخیر دربارهی محیط زیست نوشته شدهاست، تأکیدی است بر معرفی یک گونهی خاص از حیوانات یا یک معضل محیطزیستی در قالب داستان و در این میان قصهگویی به شکل عادی آن فراموش شده است. اما در این کتاب نویسنده گوزنی را نشان میدهد که در جریان زندگی عادی خود و بدون آن که آزاری به دیگران برسد، اسیر و قربانی دست انسانها میشود.
گوزن نام خاصی ندارد و همین باعث میشود که او نمایندهی همهی گوزنهایی باشد که در معرض انقراض قرار دارند، جانشان را از دست دادهاند و یا همیشه خطرهایی از سوی انسانها جانشان را تهدید میکند. در این داستان هم شخصیت منفی مثل پادشاه وجود دارد و هم شخصیت مثبتی مثل دختر پادشاه. در آخر داستان بخش تلخی از حقیقت نشان داده میشود. خوب است کودکان با این بخش از زندگی هم آشنا شوند و همهی درکشان از دنیا فانتزی و یا خیالی نباشد.
اکبرپور یک داستان سرراست و بدون حاشیه را روایت میکند که باعث شده توجه مخاطب به جای اینکه مستقیم به معضلات #محیط-زیست و حمایت از طبیعت معطوف شود، وارد داستان شود و در پایان متوجه فاجعهای شود که انسانها برای حیوانات به بار آوردهاند، بدون اینکه کتاب جنبهی آموزش مستقیم داشته باشد.