سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

گزارشی از روز اول نمایشگاه کتاب تهران

گزارشی از روز اول نمایشگاه کتاب تهران

 

در روز اول نمایشگاه کتاب تهران چه چیزهایی دیدیم؟ عده‌ای نمایشگاه را یک بازار مکاره کتاب می‌دانند که به گردانندگان اصلی حوزه کتاب یعنی کتابفروش‌ها ضربه می‌زند و عده‌ای آن را از عوامل زنده ماندن فرهنگ مطالعه در کشور می‌دانند که سالی یکبار خانواده‌ها را با کتاب آشتی می‌دهد. اما هیچ یک نمی‌توانند از اهمیت و نقش نمایشگاه بگذرند.

در روز اول نمایشگاه کتاب تهران چه چیزهایی دیدیم؟ عده‌ای نمایشگاه را یک بازار مکاره کتاب می‌دانند که به گردانندگان اصلی حوزه کتاب یعنی کتابفروش‌ها ضربه می‌زند و عده‌ای آن را از عوامل زنده ماندن فرهنگ مطالعه در کشور می‌دانند که سالی یکبار خانواده‌ها را با کتاب آشتی می‌دهد. اما هیچ یک نمی‌توانند از اهمیت و نقش نمایشگاه بگذرند.

 

 

نمایشگاه کتاب تهران به سی‌وهفتمین سال برپایی خود رسیده است. نمایشگاه چه در سال‌هایی که در محل اصلی نمایشگاه‌های تهران برگزار می‌شد و چه وقتی به شهرآفتاب در منتهی الیه جنوب تهران منتقل شد و چه حالا که در مصلی و در دل شهر برپا می‌شود، مهم‌ترین اتفاق فرهنگی حوزه کتاب بوده است و تقویم ناشران را تغییر داده. عده‌ای نمایشگاه را یک بازار مکاره کتاب می‌دانند که به گردانندگان اصلی حوزه کتاب یعنی کتابفروش‌ها ضربه می‌زند و عده‌ای آن را از عوامل زنده ماندن فرهنگ مطالعه در کشور می‌دانند که سالی یکبار خانواده‌ها را با کتاب آشتی می‌دهد.

اما هیچ یک نمی‌توانند از اهمیت و نقش نمایشگاه بگذرند.

 

روز اول: در حال تکمیل

هنوز حیاط بزرگ و محوطه مصلی برای من عادی نشده. جایی که چشم‌ها می‌توانند به دوردست خیره شوند. اما کار روی گنبد بزرگ مصلی هنوز ادامه دارد. بعد از سی سال هنوز این طرح بزرگ عمرانی تکمیل نشده است که واقعاً باعث تعجب است.


نمایشگاه کتاب
بعد از ظهر روز اول نمایشگاه غرفه‌ها هم در ناتمامی دست کمی از گنبد و گلدسته مصلی ندارند.

در سالن ناشران عمومی همه چیز خیلی مرتب‌تر و کامل‌تر از بخش‌های دیگر نمایشگاه مثل سالن ناشرین دانشگاهی یا کودک و نوجوان و نشر دیجیتال است. سالن ناشران کودک و نوجوان در شبستان و از لحاظ ارتفاع هم پایین‌تر قرار گرفته و سیستم گرمایشی آن هم هنوز راه نیفتاده است.

سالن سرد است و دستگاه‌های کارت‌خوان به حساب فروشندگان متصل نشده است. کف این سالن هم ناهموار است. اگر فقط صاف و هموار بودن کف یک سالن مهم باشد، همین سالن کودک و نوجوان است.


آن دسته از شرکت‌هایی که به دنبال ایجاد و رونق نشر دیجیتال کتاب هستند هم سالنی مخصوص به خود دارند که روز اول غرفه‌هایشان عملا در حال احداث است. این که ناشران سنتی و کتاب‌های کاغذی زودتر از جوان‌هایی که قرار است تکنولوژی را جایگزین کسب‌وکار سنتی‌ها کنند، در نمایشگاه مستقر می‌شوند هم نکته جالبی است.

 

 

تیپ‌های همیشگی

بله همه جور آدم در نمایشگاه کتاب هست. اما تیپ‌های تکرارشونده امسال هم به چشم می‌خورند. دانشجوهای شهرستانی که دسته‌جمعی برای نمایشگاه به تهران آمده‌اند، طلبه‌های جوانی با کتاب‌های خیلی پرورق با اسامی عربی، طلاب اهل سنت با لباس‌های محلی، آن‌هایی که به نظر می‌رسد برای تفرج آمده‌اند… اولین بار دو دهه قبل وقتی محصل بودم به نمایشگاه کتاب آمدم و بیشترین چیزی که یادم مانده این است که از پیاده‌روی زیاد و و وزن خریدها خیلی خسته شده بودیم. دو دهه قبل هم این تیپ‌ها را می‌دیدیم. دنیا خیلی هم تغییر نمی‌کند.

 

سیب‌زمینی سرخ‌کرده، هایدا و سس قرمز و سفید!

در شبکه‌های اجتماعی کسی نوشته «به حمدلله از مرحله‌ای که چاقو زیر گلوی مردم میذاشتن که چرا تو نمایشگاه سیب‌زمینی می‌خورین عبور کردیم». خیلی‌ها، به خصوص آن‌ها که از شهرهای دیگر برای کتاب به نمایشگاه آمده‌اند، ساعت‌ها در سالن‌ها و شبستان و طاق و ایوان مصلی مشغولند و طبیعی است که ناهار و شام و یا یک ساندویچ کوچک برای رفع گرسنگی احتیاج داشته باشند.

ولو شدن روی چمن‌ها و سیب‌زمینی سرخ‌کرده خوردن و کمی خندیدن و شاید هم یک چرت کوتاه، به معنی تفریح و تفرج و خارج کردن فضا از جدیت موردنظر اهل کتاب نیست. شاید خیلی ساده، به معنی خستگی درکردن باشد. البته در محوطه مصلی چیزی که به چشم نمی‌خورد چمن و سبزی است. رنگ مصلی، خاکستری است.

 

چیزهایی که فقط در نمایشگاه می‌شود دید

جلوی غرفه نشر نیماژ صف طویلی است. بیشتر که دقت می‌کنیم متوجه می‌شویم این صف حتی ادامه پیدا کرده و تا پله‌ها رفته و به طبقه بالا هم کشیده است. آن‌هایی که توی صف ایستاده‌اند منتظرند تا کتابی که خریده‌اند را بدهند نویسنده امضا کند. ویژگی مشترک اهل صف، جوان بودن‌شان است. نزدیک می‌روم و سوال‌هایی می‌پرسم.

نویسنده علی سلطانی است، متولد ۱۳۷۲ و «راز رخشید برملا شد» دومین رمانش. طرفداران زیادی دارد و اهل کتاب خواندن هم هستند. اینقدر هم برایشان مهم هست که مدت‌ها توی صف بایستند. در واقع نویسنده‌هایی هستند که از آن‌ها چیزی نمی‌دانی!

غرفه‌هایی هم هستند که کتاب‌هایشان را در کتابفروشی‌ها نمی‌بینیم یا به شکل یک مجموعه کنار هم دیده نمی‌شوند و در نمایشگاه به چشم می‌آیند. ناشری که فقط اطلس و نقشه چاپ می‌کند، ناشر دیگری که فقط درباره فوتبال کتاب چاپ می‌کند یا آن دیگری که اسمش اسم دوتا از پهلوانان شاهنامه است و کتاب‌هایش درباره سلامتی و یوگا و خودیاری.

 

چین، مهمان ویژه امسال

هرسال یک کشور میهمان نمایشگاه کتاب تهران است و امسال قرعه به نام چینی‌ها افتاده. موی جیا معروف‌ترین نویسنده‌ای است که از چین آمده و در نمایشگاه در رونمایی کتابش شرکت می‌کند و بیش از صد ناشر چینی در نمایشگاه حاضرند. آن‌ها کتاب‌هایی در زمینه معرفی فرهنگ چین و آموزش زبان چینی و البته کتاب‌هایی با عکس سردمداران حکومت چین به همراه دارند. حضور در نمایشگاه تهران البته بیشتر به نظر یک تحرک دیپلماتیک می‌رسد.

 

تبلیغات

بلندگوی نمایشگاه یک امکان تبلیغی است. پوسترها و بیلبردهای داخل نمایشگاه هم. اما چیزی که خیلی به چشم می‌خورد تبلیغات وسیع کسب و کارهای اینترنتی است.  بسترهای پخش فیلم و استارتاپ‌های موفق خیلی پرشمار و با استفاده از بازاریاب‌های حقیقی و دختر و پسرهایی با یونیفورم ثابت اقدام به تبلیغات کرده‌اند.

 

مسابقه نقد کتاب وینش

سایت وینش هم در ایام نمایشگاه کتاب و تا پایان اردیبهشت ماه اقدام به برگزاری یک مسابقه نقد کتاب کرده است. می‌توانید درباره کتابی که دوست دارید برای وینش بنویسید و شاید از برندگان این مسابقه باشید و جوایز اهدایی آن را مال خود کنید.

 

 

صنعت نشر

  این مقاله را ۷۶ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *