کمونیسم از نمای نزدیک
برای یاری در حمایت از کتابفروشیهای محلی این گزینه را انتخاب کنید.
موسسه گسترش فرهنگ و مطالعاتبرای تهیه سریع کتاب از کتابفروشیهای آنلاین این گزینه را انتخاب کنید.
بزودی بزودی بزودی انتشارات آگاه بزودی بزودی«نیمدانگِ پیونگیانگ» حاصل دو سفر رضا امیرخانی به کره شمالی در سال ۹۷ است. دو سفری که او با تمام تلاشی که میکند نمیتواند به کنه زندگی در پیونگیانگ پی ببرد. خودش مینویسد: «فهمیدم که اگر صد سفر دیگر هم به کشور بروم چیزی بیشتر از این دستم را نخواهد گرفت.» به همین دلیل اسم کتاب را گذاشته نیمدانگ از شش دانگِ پیونگیانگ. اما امیرخانی از دل همین پرسهزنیها میان مردم عادی شهر تا ملاقات با نفر دوم کرهی شمالی، روایتها و تصاویری دارد که پیش از این کمتر شنیده و دیده بودیم. «نیمدانگ پیونگیانگ» تلفیقی است از سفرنامهنویسی، وقایعنگاری و جستارنویسی دربارهی کشوری که در قرنطینهی همیشگی است.
«نیمدانگِ پیونگیانگ» حاصل دو سفر رضا امیرخانی به کره شمالی در سال ۹۷ است. دو سفری که او با تمام تلاشی که میکند نمیتواند به کنه زندگی در پیونگیانگ پی ببرد. خودش مینویسد: «فهمیدم که اگر صد سفر دیگر هم به کشور بروم چیزی بیشتر از این دستم را نخواهد گرفت.» به همین دلیل اسم کتاب را گذاشته نیمدانگ از شش دانگِ پیونگیانگ. اما امیرخانی از دل همین پرسهزنیها میان مردم عادی شهر تا ملاقات با نفر دوم کرهی شمالی، روایتها و تصاویری دارد که پیش از این کمتر شنیده و دیده بودیم. «نیمدانگ پیونگیانگ» تلفیقی است از سفرنامهنویسی، وقایعنگاری و جستارنویسی دربارهی کشوری که در قرنطینهی همیشگی است.
برای یاری در حمایت از کتابفروشیهای محلی این گزینه را انتخاب کنید.
موسسه گسترش فرهنگ و مطالعاتبرای تهیه سریع کتاب از کتابفروشیهای آنلاین این گزینه را انتخاب کنید.
بزودی بزودی بزودی انتشارات آگاه بزودی بزودیاگر اسم کتاب تازهی رضا امیرخانی را درست بخوانید، تصویر کلی نسبتاً دقیقی از کتاب پیدا میکنید؛ «نیمدانگِ پیونگیانگ». امیرخانی برای نوشتن سفرنامهاش بهار ۹۷ راهی کرهشمالی میشود و سعی میکند در سفر به سرزمینی که به سادگی در دسترس همه نیست، از فرهنگ و اجتماعیات و سیاستشان سردربیاورد اما از نزدیک شدن به این سرزمین ممنوعهها و اسرارآمیز اطلاعات غیررسمی زیادی به دست نمیآورد.
زمستان ۹۷ دوباره راهی پیونگیانگ میشود تا به چیزهای بیشتری نسبت به سفر قبلی دست پیدا کند اما اهالی کرهی شمالی باز هم زیاد نم پس نمیدهند. خودش میگوید «فهمیدم که اگر صد سفر دیگر هم به کشور بروم چیزی بیشتر از این دستم را نخواهد گرفت.» به خاطر همین فقط به نیمدانگ از ششدانگِ وضعیت واقعی کرهی شمالی میرسد اما امیرخانی از دل همین پرسهزنیها میان مردم عادی شهر تا ملاقات با نفر دوم کرهی شمالی، روایتها و تصاویری دارد که پیش از این کمتر شنیده و دیده بودیم.
«نیمدانگ پیونگیانگ» تلفیقی است از سفرنامهنویسی، وقایعنگاری و جستارنویسی دربارهی کشوری که در قرنطینهی همیشگی است. در این کتاب گاهی با خردهروایتهایی از وضعیت و نسبت زندگی مردم و سیاست در کرهی شمالی سر و کار دارید، گاهی با تحلیلها، آسیبشناسیها و مقایسههای امیرخانی میان کرهی شمالی و ایران.
نیمدانگ پیونگیانگ سه بخش دارد؛ بخش اول «کیمچی»، که گزارش سفر است در خرداد ۹۷ سفری که با پیشنهاد حسین دعایی- پسر محمود دعایی- و به دعوت کرهی شمالی از حزب موتلفه شکل میگیرد.
امیرخانی با هزینهی شخصی و در پوشش گروه مستندسازی راهی پیونگیانگ میشود. سفر اول بیشتر به همراهی امیرخانی در دیدارهای رسمی حزب موتلفه با حزب کارگران، اصلیترین حزب موجود در کرهی شمالی میگذرد. در این جلسهها چیزهای عجیبی دستگیر امیرخانی میشود؛ «حزب کارگران خلق کره، در یک دستگاه تکحزبی پا گرفته است و تصویر نانوشتهاش از جهان متفاوت است با واقعیت جهان.»
یعنی تصور میکند هر کشور دیگری نیز یک حزب سیاسی مستقر و مقتدر دارد و بابت مسائل حقوق بشری مجبور است یکی دو حزب سرکاری دیگر هم کنارش علم کند! بنابراین مثلا ابراز رضایت از سفیر ایران در پیونگیانگ به حزب موتلفه –که خواهرخواندهی حزب کارگران است- گزارش داده میشود و از آن سو پرسوجو میشود که مثلا از رئیسجمهور راضی هستید یا نه! موتلفه حتی باید نیروهای نظامی همکار با کرهی شمالی را به صورت ضمنی تایید کند.
تصویر کرهی شمالی از ایران، کشوری تکحزبی است که موتلفه در آن همهکاره است و باقی احزاب هم ساخته شده است برای خالی نبودن عریضه. (در خود کرهی شمالی هم یکی دو حزب بدون فعالیت و ویترینی داریم!)».
میزبان با وسواس و مقاومت، اجازهی مواجههی مستقیم امیرخانی با شهروندان را نمیدهند و هر بار امیرخانی با رندی و شیطنت مسئولان مربوطه را جا میگذارد، خیلی طول نمیکشد که دوباره او را به هتل محل اقامت برمیگردانند. او در روزهای پایانی سفر با ری سویونگ، یکی از مقامات ارشد حزب کارگران ملاقات و گلایه میکند که «فرصت بسیار خوبی بود تا در این سفر ببینم آنچه را که میخواهم، اما این فرصت از دست رفت. قالب دیدارهای رسمی جلوی ارتباط واقعی ما را گرفت…» و ری سویونگ از او دعوت میکند سفر دیگری به پیونگیانگ داشته باشد.
«قاشقچی»، فصل دوم و کوتاه کتاب به حالوهوای امیرخانی پس از بازگشت از پیونگیانگ اختصاص دارد. به نوشتن او دربارهی انگیزههایش از منتشر کردن این سفرنامه و اتفاقهایی که انگیزهی او را برای سفر دوم و ارتباط مستقیم با مردم و آداب و رسوم اهالی پیونگیانگ، بیشتر میکند.
مثل ملاقات با آدمی در کرهی جنوبی که در یکی از سفرها مدام از امیرخانی دربارهی پیونگیانگ سوال میکند و امیرخانی به این بهانهها برای سفر دوم بیشتر ترغیب میشود؛ «وقتی یک همنژاد از کشورِ همسایه تا این حد مشتاق دانستن است، معلوم است که پیونگیانگ باید سؤال بزرگی باشد برای همه.» «چیطولی»، فصل سوم کتاب هم روایتی است از سفر دوم به پیونگیانگ در بهمن ۹۷ سفری که از سفر اول غیررسمیتر اما اینبار در کسوت نویسنده و همچنان کنترلشده و همراه با سختگیری در ارتباط با مردم است.
امیرخانی اما در این سفر تصویرهای بیشتر و نسبتاً دقیقتری مییابد. از کشف اینکه تقریبا در هیچ جای پیونگیانگ ماشین چمنزنی نمیبیند و فضاهای سبز، بزرگ یا کوچک، با قیچی باغبانی مرتب میشوند و هیچ اثری از وسایل امروزی نیست، تا شیوهی حکومتداری در کرهی شمالی.
امیرخانی در نیمدانگ پیونگیانگ فقط وقایع سفرش را روایت نمیکند. او در هر خردهاتفاقی مدام در حال مقایسهی میان ایران و کرهی شمالی است. مقایسه میان آدمها، خلقیات، سیاستها. او سعی میکند در رفتوآمد میان این دوگانهسازیها، تفاوتها و شباهتها را کشف کند. او سعی میکند نوشتههایش دریچهای باشد برای نفوذ به لایههای زندگی روزمرهی مردم عادی در کرهی شمالی که هیچوقت عادی نیستند!
آنها از یک مواجههی ساده با امیرخانی در خیابانهای شهر پرهیز میکنند، او را به آرایشگاه راه نمیدهند چون ژتون دولتی برای سلمانی ندارد و در بازدید از کارخانهی خمیردندانسازی، یک خط تولید تزئینی راه میاندازند که خود را پیروز و برتر نشان بدهند؛
«تصوراتشان مثل ما و کهنالگوی ذهنی ما نیست. ما پیروزی را الزاماً در پیروزی ظاهری نمیبینیم و همین کمک میکند تا خاطرات جنگمان واقعیتر باشد. اما در کره همه چیز به پیروزی باید برگردد. آن هم به جدیترین و مادیترین شکل ممکن.» امیرخانی سعی میکند با مشاهداتش از کرهی شمالی به پاسخهایی دربارهی سوالهای همیشگی دربارهی ایران برسد؛ به اینکه «آیا ما به سمت کرهی شمالی شدن میرویم؟».
او آثار تحریمها بر وضعیت دو کشور را مقایسه میکند و به بلاهایی که کرهی شمالی گرفتار آن است، مسالهی خودتحریمی را هم اضافه میکند و به کرهایها میگوید: «در تحریم کالا و ارز مقصر امپریالیسم است، اما مقصر اصلی تحریم حرف شما، امپریالیسم نیست، خودتان هستید!» او در این تحلیلها از وقایعنگاری دور میشود و مثل تجربههای قبلیاش در کتابهایی مانند «نفحات نفت» سعی میکند این وضعیت را -گاهی با نگاه یک آدم نزدیک به سیاستها و استراتژیهای حکومت ایران و گاهی یک نویسندهی بیطرف و با عینک فرهنگ- ریشهیابی و آسیبشناسی کند.
او جزییات دقیقی از تاثیر ایدئولوژیهای حکومتی و جبر یکسانسازی بر مردم پیونگیانگ را تصویر میکند. از تاثیر مسالهی دیکتاتوری، حاکمیت کمونیسم و حذف فردیت در سرزمینی که فقط روایت پیروزی خودشان را میپذیرند. فرقی نمیکند که بازی تیمشان در جامجهانی فوتبال باشد یا مذاکره رهبرشان با ترامپ.
تصاویر عجیب کتاب از کرهایها کم نیستند؛ مثلا امیرخانی متوجه میشود هر صبح ونهایی در خیابان راه میافتند و کنار صفهای طویل کارگران و کارمندان سرودهای حماسی پخش میکنند.
غروبها هم حین برگشت سرودهای «خسته نباشید کارگر عزیز» را احتمالا! آنها برای رهبرشان مقام خدایی قائل شدهاند و ایدئولوژی حکومت تا جزییات زندگی شخصی و سبک زندگیشان نفوذ کرده است. مثل وقتی که امیرخانی گوشیاش را روی یک روزنامه میگذارد و یکی از میزبانهای کرهای با عصبانیت جلو میپرد و به زبان بیزبانی عکس جناب کیم جونگ اون را به او نشان میدهد و حالیاش میکند نباید چیزی روی عکس بگذارم؛ «بلاتمثیل انگار وسط مسجدالحرام کسی قرآن را وارونه گذاشته باشد روی زمین.»
سفرنامهی نیمدانگ پیونگیانگ با نثر شیرین و شیوهی روایت و تصویرهای بدیع از سرزمین ناشناختهی کرهی شمالی میتواند برای شما خواندنی و جذاب باشد، اگر از برخی پُرگوییها و خردهروایتهای پراکنده و بعضی تحلیلهای کمی سادهانگارانه و برخی شوخیهای کمنمک امیرخانی چشمپوشی کنید. او با همهی محدودیتهای این دو سفر، نیمدانگِ پیونگیانگ را کامل و جذاب روایت کرده است.
یک دیدگاه در “کمونیسم از نمای نزدیک”
سلام مطلب خوبی بود. ممنون از شما. خوبی امیرخانی این است که نگاه تیربین و قلم روانی دارد و آدم از خواندنش خسته نمی شود. اما بدی اش هم این است که یک جور سطحی روایت گری می کند و وقتی می خواهد عمیق تر حرف بزند، خیلی رک و پوست کنده چیزها را با هم قیاس می کند و نتیجه می گیرد. قطعا کتاب به پای نمونه های خارجی کتاب هایی درباره کره شمالی نمی رسد اما گمان می کنم به عنوان یک سفرنامه ایرانی از کره شمالی به خواندنش بیارزد. اما من همچننان منتظرم کتابی درباره این کشور منتشر شود که درباره مردمش باشد نه سیطره حکومت و ترس ها و سختی ها. فکر می کنم فرهنگ بکر و تمیز و دست نخورده ای دارد این کشور.