«صبح از خواب بیدار میشوم و روز خود را با خوردن صبحانه آغاز میکنم. برای رفتن به سرکار در حال آماده شدن هستم و دقایقی دیگر خود را خارج از خانه میبینم. باید عجله کنم تا به اتوبوس برسم. شهر پر از آدم است و اتومبیلها با مدلهای مختلف از کنارم با سرعت رد میشوند. در ایستگاه اتوبوس عکس یک دوچرخه را نصب کردهاند که به هوای پاک اشاره میکند و نظر من را به خودش جلب کرده، در همین لحظه صدای توقف اتوبوس در ایستگاه را میشنوم.
عکس یک مدل از مواد شوینده را برای تبلیغ روی بدنه اتوبوس چاپ کرده اند و مسافران بیتوجه به آن سوار اتوبوس میشوند. یک صندلی کنار پنجره را در انتهای اتوبوس انتخاب میکنم و مینشینم. طبق عادت گوشی را از جیب خود بیرون میآورم و مشغول چک کردن صفحات شبکههای اجتماعی خود میشوم.
مطالب موردپسند خود را تماشا میکنم و تبلیغاتی نظیر لباس، ساعت، عطر، تورهای مسافرتی و… بین مطالب نمایش داده میشوند. گاهی تبلیغی توجهم را جلب میکند و بعد از بررسی گوشی، از پنجره اتوبوس شهر، خیابان، مردم، رفت و آمدها، معماری ساختمانها و بیلبوردهای تبلیغاتی که در سطح شهر نصب شده را تماشا میکنم. وقتی به خودم میآیم که اتوبوس در ایستگاه مورد نظرم ایستاده.
یک ساعت تا پایان ساعت کاری مانده و من مشغول کارهای عقب افتادهام در شرکت هستم. دراتاق باز میشود و همکارم که برای خرید به خارج از شرکت رفته بود روزنامهای که خواسته بودم را تحویل میدهد و می رود.
تقریبا کار من تمام شده و آماده رفتن به خانه میشوم. در ایستگاه منتظر آمدن اتوبوس میایستم. با رسیدن اتوبوس، مسافران پیاده میشوند و من به همراه باقی مسافران سوار اتوبوس میشویم.
این بار همان ابتدای اتوبوس روی یک صندلی مینشینم و هنگامی که اتوبوس در حال حرکت است روزنامهام را از کیفم درمیآورم و مشغول خواندن اخبار و مطالب متفرقه میشوم. در صفحه پنجم روزنامه عکسی که نصف صفحه را به خود اختصاص داده نظرم را جلب میکند. عکس تبلیغ یک یخچال است، در روزنامه تبلیغات زیادی صفحات را پر کرده است ولی سایز بزرگ این تبلیغ یخچال خیلی برای من جالب است.
به خانه میرسم. ابتدا لباس خود را عوض میکنم و مشغول آماده کردن چای میشوم. بعد روی کاناپه مینشینم، تلویزیون را روشن میکنم و چنددقیقه سریالی را که در حال پخش است میبینم.
زمان پخش پیامهای بازرگانی کانال را عوض میکنم، در کانال دیگر مجری با کارشناس برنامه مشغول بررسی و تحلیل اقتصاد جهان هستند، کانال را باز هم عوض میکنم، در شبکه دیگر هم پیامهای بازرگانی پخش میشود، تبلیغات پشت سرهم میآیند و میروند. از این همه تبلیغ خسته میشوم، تلویزیون را خاموش میکنم و به آشپزخانه سراغ چایی میروم. وقتی چایی را در لیوان می ریزم، دوباره به کاناپه برمیگردم و دراز میکشم و کتاب رمانی که یک هفته است شروع به خواندنش کردهام را همزمان با نوشیدن چای مطالعه میکنم.»
داستان زندگی اکثر ما میتواند همین باشد و سئوالی که در ذهنمان مطرح میشود این است که کتاب و کتابخوانی چه جایگاهی در رسانه میتواند داشته باشد؟ رسانههایی نظیر تلویزیون، روزنامهها و مجلات، شبکههای اجتماعی، جایگاههای مخصوص تبلیغات در سطح شهر و… چند درصد به تشویق مردم برای مطالعه کتاب میپردازند؟
تلویزیون با حجم عظیمی از اطلاعرسانی و آگاهسازی برای مخاطبانش و دارا بودن بیشترین بیننده، آیا درجهت کتاب و مطالعه کتاب به درستی حرکت کرده است؟ آیا برنامه مفیدی برای مخاطبان ارایه کرده است ؟
تبلیغات با این حجم زیاد در رسانهها آیا مُبلغ خوبی برای کتاب بودهاند؟
یک دیدگاه در “کتاب و رسانه”
سلام وقت بخیر
به عقیده من بله، رسانه تاثیر بسزایی در سرانه مطالعه دارد. من و همسرم با دیدن برنامه (کتاب باز) و (دورهمی) شدیدا نسبت به خواندن کتاب و دانستن بیشتر، احساس نیاز کردیم و متوجه شدیم ندانسته هامون یک روز دامن ما رو خواهد گرفت.