سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

فریاد در کویر

فریاد در کویر

 

آزاد ماتیان معتقد است: «به قول حضرت سلیمان حکیم در عهد عتیق، شعر سرودن به زبان ملی در دیاسپورا به فریاد کشیدن در کویر می‌ماند.» ماتیان که شاعری از اقلیت ارامنه ایران است در تمام دفاتری که با محوریت‌های موضوعی منتشر کرده، بخشی از موقعیت خودش را در جهان به نمایش می‌گذارد. موقعیتش به عنوان یک شاعر، موقعیتش به عنوان یک عاشق، یک تبعیدی، یک شاخه‌ی تنها در میان باد.

آزاد ماتیان معتقد است: «به قول حضرت سلیمان حکیم در عهد عتیق، شعر سرودن به زبان ملی در دیاسپورا به فریاد کشیدن در کویر می‌ماند.» ماتیان که شاعری از اقلیت ارامنه ایران است در تمام دفاتری که با محوریت‌های موضوعی منتشر کرده، بخشی از موقعیت خودش را در جهان به نمایش می‌گذارد. موقعیتش به عنوان یک شاعر، موقعیتش به عنوان یک عاشق، یک تبعیدی، یک شاخه‌ی تنها در میان باد.

 

 

موقعیت گنگ و پیچیده‌ی بشری چگونه منجر به خلق هنر می‌شود؟ انسان مدام در پی کشف و بررسی موقعیت خود است. موقعیتی که در سنین مختلف در جامعه دارد. موقعیتی که به واسطه نوع تفکرش به دست می‌آورد. موقعیتی که ناشی از جنسیت، دین، فرهنگ، ملیت و… نوع زیست او را رقم می‌زند. آیا می‌توان گفت که هنر انسان از موقعیتش جداست؟

در سال‌های اخیر بخشی از طبقه‌بندی هنر بر اساس همین موقعیت‌ها بوده. هنر زنان، هنر جنگ، هنر تبعیدی‌ها، هنر انقلابی، هنری که به واسطه یک عنصر مشترک شکل گرفته است و افراد به واسطه‌ی شرایطی که در آن موقعیت تجربه می‌کنند دست به خلق آثار می‌زنند. در این میان اما شعر جایگاه ویژه‌ای دارد. شعر هویت هنرمندش را برملا می‌کند.

شاعر نمی‌تواند شادی و دردش را پنهان کند. نمی‌تواند کلمات را بداهه و بی‌معنی روی کاغذ بیاورد. موقعیتش در کلماتش برملا می‌شود. همان‌گونه که زن بودن در شعر زنان هویداست، اقلیت بودن در شعر «آزاد ماتیان» نیز پیداست.

آزاد ماتیان که شاعری از اقلیت ارامنه ایران است در تمام دفاتری که با محوریت‌های موضوعی منتشر کرده، بخشی از موقعیت خودش را در جهان به نمایش می‌گذارد. موقعیتش به عنوان یک شاعر، موقعیتش به عنوان یک عاشق، یک تبعیدی، یک شاخه‌ی تنها در میان باد. او چه خوب توانسته است اندوه به هیچ گرفته شدن، کم بودن، بی‌ارتباط بودن با تفکر غالب جامعه را در آثارش نشان دهد:

در این هیچستان بی‌مرز

تو بیگانه نیستی

رهگذر!

تو هیچی!

از هیچ یک از دانه‌هایی که افشاندی درختی نخواهد رویید

در این‌جا

و هیچ راهی تو را

به این‌جا باز نخواهد آورد.

باد

آواره و سهمگین

رد یکایک گام‌هایت را پاک خواهد کرد…

 

انزوا و تنهایی ناشی از اقلیت بودن، در دفتر اول او با نام گل‌های کویر برجسته‌تر از سایر دفترهاست. آزاد ماتیان در جایی درباره‌ی این کتاب می‌گوید:
«با همه چیز احساس بیگانگی می‌کنی. مشکل برقراری رابطه داری. موقعیت ارامنه‌ی دیاسپورا مطرح است. وضعیت فرهنگ دیاسپورایی، فرهنگ ملی، ادبیات ملی، وضعیت شاعر ارمنی در دیاسپورا. کویر همین است. به قول حضرت سلیمان حکیم در عهد عتیق، شعر سرودن به زبان ملی در دیاسپورا به فریاد کشیدن در کویر می‌ماند».

دیاسپورایی که ماتیان درباره‌ی آن حرف می‌زند همان پراکنده شدن ارامنه از سرزمین مادری خود به واسطه اجبار و عوامل بیرونی است. شاید روزی که ماتیان این جملات را در سال 59 می‌گفت جهان تا این اندازه درگیر مفهوم دیاسپورا نبود. اما در دنیای امروز خیل عظیمی از انسان‌ها با این مفهوم درگیر هستند. ما در جهانی زندگی می‌کنیم که از در اقلیت بودن صحبت می‌کنیم، دیگر منظور یک جامعه کوچک دینی یا مهاجر نیست. هر کدام از ما به واسطه‌ی شرایط محیطی، خود را در اقلیتی می‌بینیم که جسارت بروز تفکر و خواسته خود را در برابر فکر غالب ندارد.

با گذر از فضای فکری ماتیان و موقعیت اجتماعی او با نگاه به شعرش که در عین سادگی بسیار دلنشین و خوش‌خوان است به این نتیجه می‌رسم که برای شاعر بودن لازم نیست دست به دامان انواع و اقسام صنایع ادبی بشویم و با منت استعاره و تشبیه و کنایه، شعر خود را آرایش کنیم. ماتیان نشان می‌دهد که واژه‌ها می‌توانند تنها با حمل حس انسانی چقدر شاعرانه و هنرمندانه باشند.

تو هستی

و زیبایی

تا مرغان، شامگاهان

آشیانه‌های‌شان را بیابند

زنبور، برگش را

و جیرجیرک شبِ ستاره‌آذینِ آوازش را بیابد.

 

آزاد ماتیان شاعری به تمام معنا طبیعت‌گراست. می‌داند که چگونه باد و آب و آتش و زمین را به شعرش پیوند بزند. انگار همیشه مقابل منظره‌ای زیبا ایستاده و برای تعریف جهان هر بار که می‌خواهد جمله‌ای بگوید عنصری از آن منظره را نیز در میانش جا می‌دهد. جملاتی نظیرِ «چشمانت را تنها برای رنگین‌کمان‌ها خلق کرده بودم» یا «صخره سنگم را از کدام کوهستان باید می‌بریدم؟» یا «او مرکبی غلیظ است از شیره‌ی گیاهانی ازلی و هنوز بی‌نام». ماتیان را شاعری بدبین به دنیا نمی‌دانم.

او حتی در جایی که از تبعید و رنج حرف می‌زند معترض و خشمگین نیست. رنج دنیا را پذیرفته است. می‌داند که در برابر ناملایمات نمی‌تواند قد علم کند. می‌داند که زندگی همین است. می‌داند که درد تمام نمی‌شود. تنها گاهی به واسطه‌ی عشقی یا لحظه‌ی دلپذیری تلطیف می‌شود و قابل تحمل:

نه راهِ گریز دارم، نه میلِ گریختن.

برای گریختن باید نزد خود بود.

برای گریختن باید چیزی از آن خود داشت.

من چیزی از آن خود نداشتم.

باید می‌داشتم.

باید خود آن را می‌تراشیدم، نقش می‌زدم. می‌نواختم.

اما از چه؟

 

کتاب نشان-جهان از آزاد ماتیان گزیده‌ی چهار مجموعه‌‌ی پیشین او به نام‌های گل‌‎های کویر، آهنگ بی‌انقطاع، سه گانه تبعیدی و نشان جهان است. این گزیده با ترجمه‌ی روان روبرت صافاریان، توسط نشر فنجان در 104 صفحه منتشر شده است.

 

 

 

 

  این مقاله را ۸ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *