آیا مثبتاندیشها همیشه موفقاند؟
کتاب مثبت فکر نکنیم؛ بصیرتهایی از دانش جدید انگیزش اثری علیه خیالبافی است که توضیح میدهد رویاپردازی صرف، نه تنها عامل موفقیت نیست، بلکه با سازوکاری که در ذهن و روان دارد، ما را از عمل برای رسیدن به آن بازمیدارد. حکمت متعارف بر آن است که رویاپردازی به ما شور و هیجان میدهد درحالی که تنها چیزی که به ما میدهد، آرامش است؛ و جالب آنکه آرامش آخرین چیزی است که ما برای تحقق رویاهایمان به آن نیاز داریم. در واقع ما با افکار مثبت، مغزمان را فریب میدهیم که به موفقیت رسیدهایم.
کتاب مثبت فکر نکنیم؛ بصیرتهایی از دانش جدید انگیزش اثری علیه خیالبافی است که توضیح میدهد رویاپردازی صرف، نه تنها عامل موفقیت نیست، بلکه با سازوکاری که در ذهن و روان دارد، ما را از عمل برای رسیدن به آن بازمیدارد. حکمت متعارف بر آن است که رویاپردازی به ما شور و هیجان میدهد درحالی که تنها چیزی که به ما میدهد، آرامش است؛ و جالب آنکه آرامش آخرین چیزی است که ما برای تحقق رویاهایمان به آن نیاز داریم. در واقع ما با افکار مثبت، مغزمان را فریب میدهیم که به موفقیت رسیدهایم.
در مواقع سختی، این جمله را زیاد شنیده یا به دیگران توصیه کردهایم که: «مثبت فکر کن! نیمه پر لیوان را ببین!»
با تبلیغ سخنرانیها و سمینارهای انگیزشی که شعارشان مثبتاندیشی است بارها مواجه شدهایم. افراد زیادی را دیدهایم که میخواهند با شرکت در این جلسات، کیفیت زندگیشان را بالا ببرند و آرزوهای دستنیافته را محقق کنند. کم نیستند کتابهایی با عنوان و محتوای تفکر مثبت که ویترین کتابفروشیها را قبضه کردهاند و از قضا بسیار هم پرفروشاند؛ کتابهایی که با ترغیب به تصور موفقیت، وعده زندگی موفقیتآمیز را میدهند، عباراتی کلیشهای که قرار است خواننده را به خوشبختی هدایت کنند و… .
اما سوال این است که در عمل، افکار مثبت چقدر توانسته باعث زندگی بهتر شود؟ چند درصد از افراد با دوری کردن از افکار منفی به هدفشان رسیدهاند؟ کتاب مثبت فکر نکنید؛ بصیرتهایی از دانش جدید انگیزش اثری علیه خیالبافی است که توضیح میدهد رویاپردازی صرف، نه تنها عامل موفقیت نیست، بلکه با سازوکاری که در ذهن و روان دارد، ما را از عمل برای رسیدن به آن بازمیدارد.
مثبتاندیشان، اغلب اهل عمل نیستند. یکی از دلایل اینکه چرا امید و آرزوهای این افراد محقق نمیشود، همین است. غالباً کنش لذتبخش رویاپردازی موجب میشود در ذهنمان به آرزوهایمان دست پیدا کنیم، کنشی که شیره انرژی ما را میگیرد و نمیگذارد کار سخت و طاقتفرسای مواجهه با مشکلات واقعی زندگی را به انجام برسانیم. آن چیزی که به تعبیر عامیانه انرژی مثبت گفته میشود ما را در حبابی از خیالات قرار میدهد و ارتبامان را با واقعیت قطع میکند.
در جامعهای که خوشبینی تبدیل به کیش و آئین شده است، عادت به نگریستن به بهترین جنبه هر چیز ارزش بسیاری دارد. اما آیا واقعاً خوشبینی و نگرش امیدوارانه درباره هر آرزویی، تحقق آن را در آینده امکانپذیر میکند؟ نویسنده کتاب مثبت فکر نکنید؛ بصیرتهایی از دانش جدید انگیزش خوشبینی را به دو نوع تقسیم میکند: اول امیدها و انتظارات مثبتی که بر اساس تجربیات گذشته است و دوم افکار و تصورات آزادانهتری که ریشه در امیال و آرزوها دارد.
آزمایشها و تحقیقات مختلف نویسنده کتاب مثبت فکر نکنید راجع به موضوعات متعدد و همچنین گروههای سنی مختلف اثبات میکند که آرزوها و رویاهایی که با ارزیابی تجربیات قبلی همراه نبودهاند، به انگیزهای برای عمل در جهت زندگی پر انرژی و مسئولانهتر تبدیل نمیشوند. آنچه این کتاب میخواهد به مخاطبانش بگوید این است که مثبتاندیشی همیشه و تحت هر شرایطی سودمند نیست و اگر به شکل رویاپردازی آزادانه باشد، فقط میتواند به طور موقت ما را آرام کند؛ ولی در بلندمدت جلو پیشرفتمان را میگیرد و در نهایت ما را از فرط رویابافی به ورطه سکون و بیتحرکی میاندازد.
حکمت متعارف بر آن است که رویاپردازی به ما شور و هیجان میدهد درحالی که تنها چیزی که به ما میدهد، آرامش است؛ و جالب آنکه آرامش آخرین چیزی است که ما برای تحقق رویاهایمان به آن نیاز داریم. کنش تصور کردن میتواند از به وجود آمدن چیزها جلوگیری کند. در واقع ما با افکار مثبت، مغزمان را فریب میدهیم که به موفقیت رسیدهایم، به عبارتی رویاپردازی آزادانه همچون یک آرامبخش عمل میکند و با قرار دادن ما در حالت خلسه مانع عملگرایی میشود.
البته نویسنده منکر این واقعیت نیست که رویاها در بعضی مواقع و در شرایط خاصی میتوانند مفید باشند. اما نکته کلیدی این است که باید حواسمان باشد که اسیر خیال خام نشویم و بیشتر از آنچه رویاپردازیها میتواند به ما بدهند انتظاری از آن نداشته باشیم. این روانشناس معتقد است در صورتی که قدرت و محدودیتهای رویاپردازی و مثبتاندیشی را درک کنیم، میتوانیم از آن یاری بگیریم. درست این است که نه به طور کامل خیالپردازیها را کنار بگذاریم و نه در این خیال خام گرفتار باشیم که با آن میتوانیم به همه چیز برسیم.
کتاب مثبت فکر نکنید… این نکته را برای ما روشن میکند که کافی نیست فقط بنشینیم و خیالبافی کنیم، بلکه باید دست به عمل بزنیم. تحقق رویاها بدون تقویت عملگرایی غیرممکن است.
نویسنده این کتاب، گابریله اوتینگن، با رد کردن نگرش خوشبینی افراطی، رویکرد جدید مقابله ذهنی را مطرح میکند که با کمک آن میتوانیم به رویاهایمان بیندیشیم و در عین حال با نگاهی به واقعیت و با تمرکز بر گرفتاریها و موانعی که بر سر راهمان است، سعی کنیم این موانع را از بین ببریم. طبق تحلیل اوتینگن روش مقابله ذهنی با افزودن عنصر واقعبینی به تصورات خوشبینانه، ما را قادر میکند علاوه بر رویابافی، دست به عمل بزنیم.
از سوی دیگر، این نویسنده معتقد است به کارگیری توأمان مقابله ذهنی و روش اجرای تصمیمگیری میتواند به ما کمک کند همه تلاشمان را صرف رسیدن به آرزوها کنیم و رفتارمان را چنان تغییر دهیم که تعاملات با جهان پیرامون مفید و موثر شود. این روانشناس، دلایل موثر بودن روش مقابله ذهنی را به ویژه در ضمیر ناخودآگاه بررسی میکند و در فصلهای مختلف کتابش روش ۴ مرحلهای مقابله ذهنی را به طور دقیق شرح داده و نشان میدهد که چگونه میتوان از این چهار روش در حیطههای سلامت، روابط دوستی، مدرسه و محیط کار استفاده کرد؛ روشهایی که هم برای کوتاهمدت و هم بلندمدت مفید هستند.
متن کتاب مثبت فکر نکنید؛ بصیرتهایی از دانش جدید انگیزش چگونگی اجرای این روش و جزئیات آن را در اختیار خوانندگان کتاب قرار میدهد.
2 دیدگاه در “آیا مثبتاندیشها همیشه موفقاند؟”
خیلیا آدمو مسخره میکنن که زیادی مثبتی و بعضیام میگن سرخوشی ولی من میگم اگه مثبت فکر نکنی باختی. تا وقتی آدم مثبت فکر میکنه خیلی دیرتر ناامید میشه پس زنده باد مثبت اندیشی بدون پس و پیش
از اینکه دیدگاهتان را نوشتید ممنونیم