سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

کتاب ماه دی وینش: شعر، زبان جهانی

کتاب ماه دی وینش: شعر، زبان جهانی

 

کتاب ماه وینش فرصتی برای ناشران و کتابخوان‌هاست. در کتاب ماه وینش، ناشران فرصت دارند تا کتاب مورد نظرشان را معرفی و امکان دسترسی آسان آن را برای مخاطبان فراهم کنند. کتابخوان‌ها هم فرصت آشنایی با کتابی از وجوه مختلف را خواهند داشت و با تهیه آن از کتابفروشی آنلاین یا محلی، می‌توانند نظر یا سوالاتشان را مطرح کنند، درباره کتاب بنویسند و در رویدادهای مرتبط با کتاب شرکت کنند.

کتاب ماه وینش فرصتی برای ناشران و کتابخوان‌هاست. در کتاب ماه وینش، ناشران فرصت دارند تا کتاب مورد نظرشان را معرفی و امکان دسترسی آسان آن را برای مخاطبان فراهم کنند. کتابخوان‌ها هم فرصت آشنایی با کتابی از وجوه مختلف را خواهند داشت و با تهیه آن از کتابفروشی آنلاین یا محلی، می‌توانند نظر یا سوالاتشان را مطرح کنند، درباره کتاب بنویسند و در رویدادهای مرتبط با کتاب شرکت کنند.

 

 

نشر فنجان از آغاز فعالیتش تا امروز مجموعه‌ای از شعرهای مختلف را ترجمه و به چاپ رسانده است. 8 کتاب شعر منتشره از این ناشر را که ترجمان احساسات از زبان‌های مختلف هستند به عنوان ششمین کتاب ماه وینش انتخاب کرده‌ایم.

ویژگی این مجموعه تنوع در انتخاب از زبان‌های مختلف، دقت در ترجمه و ویرایش و چاپ شکیل و چشم‌نواز است.

درمیان این 8 کتاب، از شعر اسپانیا تا شعر معاصر ارمنی وجود دارد. در آغاز هر کتاب، مترجم پیشگفتاری حاوی اطلاعات کافی برای شناخت از شاعر و شیوه کار ترجمه‌اش ارائه کرده است. 5 کتاب دو زبانه هستند که هم امکان آشنایی خواننده علاقمند به اصل شعرها را فراهم می‌کنند و هم برای مترجمان و علاقمندان به ترجمه شعر فرصت یادگیری در اختیار می‌گذارد.

شعرهای ترجمه شده گاه از روی کتاب مشخصی هستند (که نام اصلی و مشخصاتش در صفحه شناسنامه کتاب ذکر شده) و گاه انتخابی از مجموعه‌های مختلف براساس سلیقه مترجم که البته دلیلش را در پیشگفتار ذکر کرده.

از دیگر ویژگی‌های این کتاب‌ها این است که علاوه بر فراهم کردن مجموعه‌ای از شاعرانی که شاید پیش از این کمابیش می‌شناختیم، فرصتی برای آشنایی با شاعرانی که برای‌مان کمتر آشنا بودند فراهم کرده است.

 

نمونه‌هایی از اشعار

از میان این مجموعه شعر ها، نمونه‌هایی از هر کتاب انتخاب کرده‌ایم. خواندن این اشعار شما را هم با سبک و سیاق این شعرها و ترجمه‌های‌شان آشنا می‌کند و هم فرصتی فراهم می‌آورد تا به جهان احساسات هرکدام از این شاعران قدم بگذارید.

 

ماریا ریلکه

 

بنگر، ما بر خلافِ گل‌ها، عشق ورزیدن‌مان

منحصر نیست به یک بهار تنها؛ وقتی که عشق می‌ورزیم،

شیره‌ای کهن‌تر از خاطره از بازوهای‌مان فرامی‌خیزد. دختر،

این چنین نیست که ما عاشق یک نفر در آینده شویم،

بلکه او تکثر تخمیرست؛ و چنین نیست که تنها یک کودک،

بلکه بسیار پدرها، چون ویرانه‌ای باقی از کوهی، به زمینِ جانِ ما غنوده؛

و در این زمین چه بسیار مسیل‌های خشکی برجا مانده ز مادرانِ پیشین؛

آری، تمامِ این طبیعتِ ساکتِ زیرِ آسمانِ صاف یا ابریِ آن،

دختر، تمامِ این‌ها پیش از تو بوده است.

 

مرثیه‌های دوئینو

 

مرثیه های دوئینو / راینر ماریا ریلکه / مترجم: علی بهروزی / 134 صفحه

 

آزاد ماتیان

 

شعرِ دیگر نفرین نمی‌کنم

دیگر نفرین نمی‌کنم

نه

دیگر هیچ چیز

و هیچ‌ کس را

نفرین نمی‌کنم.

تو واژگانم را

تنها

به مهربانی گردانده‌ای.

نه

دیگر نفرین نمی‌کنم

نه زادنم را به تصادف

نه بختم را تبعیدی.

و حتا این زمانه شرارت‌بار را نفرین نمی‌کنم.

حالا من تنها درباره‌ی تو با او آن سخن می‌گویم.

می‌دانم

سرِ عقل خواهد آمد

و این‌بار

یک عشقِ جهانی خواهد آفرید.

راهِ دیگری وجود ندارد.

راهِ دیگری ندارد.

 

نشان جهان

 

نشان جهان / گزیده‌ی اشعار آزاد ماتیان / مترجم: روبرت صافاریان / 124 صفحه

 

پابلو نرودا

 

شعر ِ ترانه‌ی سن و سال

معتقد به سن و سال نیستم.

آدم‌های مسن

همگی

در درونِ چشم‌هاشان

کودکی پنهان است،

کودکان هم گاهی

با چشم مردمی مسن و عاقل

در ما می‌‌نگرند.

زندگی را آیا می‌باید

با متر و با کیلومتر

یا با ماه

        بسنجیم؟

با طول عمر، شاید؟

و چقدر باید راه رویم

تا این‌که مثل هر کس دیگر،

جای راه رفتن بر سطح،

در زیر خاک و گل جا گیریم؟

در بابِ آن زنی، یا مردی،

که به‌جا آورده

اعمالِ نیکی و قدرت را،

یا وبا گرفته، عاشق شده، مهربانی کرده،

در بابِ آن کسان

که به وقتِ زنده بودن

راستی گل کردند و

پخته کردند طبیعتِ خود را،

بهتر آن است

از سنجه‌ی زمان

           سخن نگوییم

که شاید

چیزی دیگر باشد،

مثلاً

یک ردای معدنی،

یک پرنده‌ی سیار،

یک گُل،

چیزی دیگر شاید،

اما نه سنجه‌ای.

ای زمان،

چه فلزی چه پرنده،

و چه یک گل با ساقه‌ی ضخیم،

گسترا شو

در طولِ زندگانیِ انسان‌ها،

بشکوفان آن‌ها را

و بشویِ‌شان

با آب روشن و یا

            با خورشید نهان.

اعلام می‌کنم که تو راهی هستی

نه کفن،

پلکانی، منشوری

از سکوهای هوا،

که فروتنانه خود را

سازگار می‌کند

نو می‌شود دوباره

با خطِ طولیِ

             بهارها.

حالا تو را، زمان،

لوله‌ات می‌کنم و می‌اندازم

توی

      جعبه‌ابزارم و

می‌روم ماهی‌گیری

با آن نخِ بلندت،

تا بگیرم

ماهیِ پگاه را!

 

ترانه‌های عناصر پابلو نرودا

 

ترانه‌های عناصر / پابلو نرودا / مترجم: علی بهروزی / 251 صفحه

 

سونیا بالاسانیان

 

شعر ِ دعا نکن، بخوان

به جای دعا آواز بخوان!

بگذار سنگ از صدای تو منفجر شود.

آواز بخوان!

دعا مخوان!

با لب‌های برآماسیده بخوان

                        با صدای گرفته.

آوازهای غم‌انگیز مخوان،

محکم بر خاک بایست و بخوان،

بگذار آوازت را بشنوند.

کودکان را پیرامونت گرد بیاور

و با آوازهایت روحِ زلال‌شان را تغذیه کن.

شیر زهر است.

فراموش کن!

بخوان

سهمگین بخوان!

بگذار جهان با آوازِ تو شادمانی کند.

 

به غوغای باران

 

به غوغای باران / سونیا بالاسانیان / مترجم: آرپیار پطرسیان / 200 صفحه

 

آنتونیو ماچادو

 

شعر ِ رویا می‌بافم و جاده‌ها را می‌پیمایم

رویا می‌بافم و جاده‌ها را می‌پیمایم

در شفق. ای تپه‌های زرین

کاج‌های سبز،

بلوط‌های خاک گرفته!…

جاده به کجا می‌رسد؟

می‌خوانم و می‌روم،

مسافری در راه…

-شب دارد می‌رسد-

«زمانی، در قلبم

خارِ عشق خلیده بود؛

روزی سرانجام بیرونش کشیدم،

حالا دیگر قلبی ندارم.»

و ناگهان همه‌ی دشت

ساکت می‌شود و تاریک و فکور.

باد مویه می‌کند

در میانِ صنوبرهای کنارِ رود.

شفق غلیظ‌تر می‌شود،

و جاده‌ای که می‌پیچد

و محو می‌شود

تاریک و ناپدید می‌شود.

باز آواز سر می‌دهم:

«آه، خارِ طلا،

کاش باز می‌توانستم

تو را خلیده در قلبم حس کنم.»

 

شعر اسپانیا

 

شعر اسپانیا (گردآورنده: ائوخنیو فلوریت) / آنتونیو ماچادو /  مترجم: لیلا مینایی / 238 صفحه

 

تی اس الیوت

 

شعرِ آنچه تندر گفت

پس از فروغِ قرمزِ مشعل به روی چهره‌های عرق کرده

پس از سکوتِ یخ‌آلود، در باغ‌ها

پس از شکنجه‌ی در سنگلاخ‌ها

فریادها و غوغاها

زندان و قصر و پیچیدنِ طنین

از تندرِ بهار در کوه‌های دور

اویی که زنده بود کنون مرده‌ست

مایی که زنده بودیم اکنون در کار مردن‌ایم

با اندکی شکیب.

در این‌جا آب نیست فقط صخره‌ست

صخره‌ست و آب نیست و یک جاده از شن است

که دور می‌زند آن بالا در لابه‌لای کوه‌ها

که کوه‌های صخره‌اند و بی‌آب‌اند

ای کاش آب بود تا بایستیم و بنوشیم

در بین صخره‌ها این‌جا نه می‌توان ایستاد نه اندیشید

عرق که می‌چکد از تن خشک است و قوزکِ پاها به شن فرورفته‌ست

ای کاش فقط کمی آب در میانه‌ی این صخره‌ها می‌بود!

دهانِ کوهِ مُرده و دندانِ سوده‌اش که آب دهان هم نمی‌تواند اندازد

 

هرزآباد

 

هرزآباد / ت.ا.الیوت / مترجم: علی بهروزی / 99 صفحه

 

شارل بودلر

 

شعرِ عروج

بر فراز برکه‌ها، بر فراز دره‌ها،

بر فراز کوه‌ها، جنگل‌ها، ابرها، دریاها،

در ورای خورشید، در ورای افلاک،

در ورای مرز ستارگان،

چابک می‌روی، ای روح من،

و چون شناگری چیره‌دست که بر امواج از خود بی‌خود می‌شود،

پهنه‌ی بی‌انتها را شادمانه درمی‌نوردی

با شوری وصف‌ناپذیر و مردانه.

دور از این گنداب‌های مرگ‌زا پرواز کن،

برو در اوج آسمان پاک شو،

و بنوش، چون شهد ناب خدایان،

آتش تابان را که آسمان صاف را آکنده است.

در ورای ملال‌ها و غم‌های بزرگ،

که بر هستی مه‌آلود ما سنگینی می‌کنند،

خوشا آن کس که بال نیرومندش

او را به وادی نور و صفا برمی‌کشد!

خوشا آن کس که اندیشه‌هایش،

مانند چکاوکان،

آزادانه به آسمان صبح پر می‌کشد،

آن کس که بر فراز زندگی بال می‌گشاید

و به آسانی درمی‌یابد

زبان گل‌ها و خاموشان را!

 

 

شارل بودلر / مترجم: رضا رضایی / 219 صفحه

 

تد هیوز

 

شعرِ زاغی که بیمار شد

بیماریش همان چیزی بود که نمی‌شد او را عُق بزند.

وقتی که او جهان را همچون کلافِ پشمینی واکرد از هم

دریافت گره خورده تهش به دورِ شستش.

تصمیم گرفت مرگ را گیر بیارد

اما هرآنچه در دام کمینش می‌افتاد، همیشه،

تنها جسمِ خودش بود.

این‌که می‌گویند من پشتِ سرِ او هستم آخر کوش؟

غوطه‌ها زد در آب، دورِ دنیا را گشت، طلبِ حریف کرد،

از کوه بالا رفت و دستِ آخر

با موی سیخ گشته روبه‌رو شد با ترس.

چشم‌های یکه‌خورده‌اش دیگر از دیدنِ هر چیزی سر باز زدند.

با تمامِ قدرتش کوبیدش، ضربه‌ای را حس کرد.

در عینِ هول و وحشت، افتاد.

 

زاغی / تد هیوز / مترجم: علی بهروزی / 264 صفحه

 

 

چرا کتاب ماه وینش؟

سال‌هاست این بحث تمامی ندارد که شعر چقدر محصول لحظات وحی‌گونه است یا تربیت زبان و نگاه شاعرانه. هرکدام باشد درنهایت همگی کمابیش این را باور داریم که شعر محصول عمیق‌ترین و ناشناخته‌ترین بخش‌های احساسات انسان است و با زبان خاص خودش با ما ارتباط می‌گیرد. و شاید همین ماجرای زبان خاص است که بحث ترجمه شعر را مورد سوال‌های زیادی قرار می‌دهد. برای همین ناشری که بخش مهمی از سرمایه و اعتبار خودش را برای ترجمه شعر گذاشته، قابل اعتنا و معرفی است.

از طرف دیگر دی ماه همیشه همراه با جشن‌های کریسمس و آغاز سال نو است، که در کشور خودمان نیز با حضور هموطنان مسیحی با آن آشنا هستیم. آغاز سال نو (با هر دین و ملیتی) فضایی سرشار از شادی و احساسات ایجاد می‌کند، احساس امید و نو شدن. در چنین فضایی صحبت از شعر، آن هم از شاعران ملیت‌های گوناگون، تاکیدی بر این حقیقت است که انسان‌ها در هرکجای دنیا، زبان مشترک احساسی دارند که بیانگر امیدها و آرزوهای‌شان است. و چه بسا شعر یکی از بهترین راه‌ها برای شنیدن زبان دیگری باشد، زبان‌های دیگری که حتی در کشور خودمان کنار ما زندگی می‌کنند.

وینش با تبریک سال نو میلادی به هموطنان ایرانی و آرزوی سالی همراه با آرامش و صلح برای همه جهان، با انتخاب این مجموعه‌های شعر به عنوان کتاب دی ماه وینش امیدوار است تا بار دیگر با توجه به اهمیت کتاب و کلمه، آشنایی با اشعار زبان‌های مختلف، راهی برای گفت‌وگو و همدلی بیشتر ایجاد کند.

 

فرصتی برای گفت‌وگو درباره شعر

چه بسا شما هم جزو ایرانیانی باشید که به زبان دیگری غیر از فارسی هم صحبت می‌کنید. یا از علاقمندان به شعر جهان باشید. شما می‌توانید با معرفی شاعران زبان مادری خود یا مجموعه شعرهای ترجمه شده‌ای که به نظرتان مناسب هستند،  از چالش‌های ترجمه شعر بگویید یا دریچه‌ای از طریق شعر برای آشنایی دیگر خوانندگان به فرهنگ‌ها و جهان‌های دیگر باز کنید.

پیش از همه این‌ها، همراه با کتاب دی ماه وینش، برای ما بنویسید که شما دوست دارید سال نو میلادی را با چه شعری آغاز کنید؟

 

خرید آسان کتاب

اگر مایل بودید کتاب دی ماه  وینش را برای مطالعه‌تان انتخاب کنید، برای تهیه آن:

از طریق کتابفروشی‌های مجازی ( سی بوک، جی بوک ،باهوک و انتشارات آگاه) اقدام کنید.

یا سری به این کتابفروشی‌ها بزنید و کتاب تا بهار صبرکن، باندینی را در استند وینش پیدا کنید:

کتابفروشی باغ (خیابان ولی‌عصر- نرسیده به تجریش- روبه‌روی پمپ بنزین- پلاک 3012)

کتابفروشی دی (خیابان ایرانشهر- خیابان کلانتری- پلاک48-بالای کافه آپارتمان)

کتابفروشی ستارا (شهرک اکباتان- فاز2-مرکز خرید مگامال-طبقه سوم- واحد310-311)

-کتابفروشی ققنوس (خیابان انقلاب- خیابان منیری جاوید-نبش بازارچه کتاب)

کتابفروشی لارستان (خیابان مطهری- اول خیابان لارستان- پلاک 100)

کتابفروشی هفت اقلیم (خیابان شریعتی- بالاتر از سه راه ملک- روبه‌روی آتشنشانی- پلاک609)

کتابفروشی هوشیار (خیابان مطهری- نرسیده به چهارراه قائم مقام- پلاک261)

 

  این مقاله را ۸ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *