سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

اشتراک گذاری این مقاله در فیسبوک اشتراک گذاری این مقاله در توئیتر اشتراک گذاری این مقاله در تلگرام اشتراک گذاری این مقاله در واتس اپ اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین

کتاب‌هایی برای خلوت شب پاییزی

پاییز است. فصلی که کتاب‌خوان‌های حرفه‌ای با شب‌های بلند آن انس دارند. گوشه‌‌نشینی، نوشیدنی‌های گرم، یاد‌آوری گذشته و غوطه‌ور شدن در افکار دور و دراز... و همه‌ی این آداب، برای آدم‌های اهل کتاب، همراه است با ورق زدن کتاب‌ها. حتی شاید نه کتابی تازه، بلکه کتابی کلاسیک، کتابی آشنا که با آن انس گرفته است و حالا می‌خواهد یک بار دیگر توی دنیایش سیاحت کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

کتاب‌هایی برای خلوت شب پاییزی

 

 

 

باد، باران و هوای سرد بیرون، آدم‌ها را وادار می‌کند به جایی دنج پناه ببرند؛ به خانه، ترکیبی از خلوت و تنهایی. و همین که در جای گرم و نرم خودت لم داده‌ای، از پنجره برگ‌های رنگارنگ را می‌بینی که از درخت می‌افتند و خش‌خش‌کنان له می‌شوند، و با این‌حال رنگ‌شان گرم و شاد و زنده است. آیا همه‌ی زندگی همین نیست؟! همین شور آمیخته به تلخی و شیرینی، اندوه و شادی؟

 

بله پاییز است. فصلی که کتاب‌خوان‌های حرفه‌ای با شب‌های بلند آن انس دارند، و باد و طوفان‌ها و هوای متغیرش آنها را به یاد شخصیت‌های داستانی «بلندی‌های بادگیر» اثر امیلی برانته می‌اندازد که چطور تحت‌تاثیر این بادها، از لحاظ روانی دگرگون می‌شدند.

 


آدم‌ها هم در دنیای واقعی، تا اندازه‌ای همین‌طورند؛ با شروع برگریزان و تاریکی زودهنگام غروب، تمایل پیدا می‌کنند به گوشه‌‌نشینی، نوشیدنی‌های گرم، یاد‌آوری گذشته و غوطه‌ور شدن در افکار دور و دراز… و همه‌ی این آداب، برای آدم‌های اهل کتاب، همراه است با ورق زدن کتاب‌ها. حتی شاید نه کتابی تازه، بلکه کتابی کلاسیک، کتابی آشنا که با آن انس گرفته است و حالا می‌خواهد یک بار دیگر توی دنیایش سیاحت کند.

 

فصل بهار، شاید فصل عیادت قوم و خویش‌ها باشد. اما فصل پاییز به راستی که فصل تازه کردن دوستی، با آشناهای روحی است همراه با یک لیوان چای قند پهلو. در پرونده‌ی این هفته‌ی وینش، ما قصد داریم از پاییز حرف بزنیم. برای همین سری به کتابخانه‌ی کوچکم زدم و لیستی تهیه‌ کرده‌ام از داستان‌های نسبتا کلاسیکی که در فصل پاییز خوش‌ترند.


تا چه در نظر آید و مقبول افتد:



ناتوردشت (آمریکا)؛ داستان هولدن، پسر نوجوانی که از مدرسه اخراج می‌شود و چند روزی قبل از اینکه به خانه برگردد در شهر پرسه می‌زند. این رمان درباره‌ی تغییر است، تغییری که قرابت نزدیکی با فصل پاییز دارد. همانطور که برگ‌ها از درخت می‌ریزند و هوا سرد می‌شود، شخصیت هولدن نیز از دنیای کودکی خود جدا می‌شود و به مرحله‌ی جدیدی از زندگی‌اش وارد می‌شود. شب‌های بلند و سرد پاییز حس تنهایی و تامل را تقویت می‌کنند و این همان حسی است که هولدن در تمام طول داستان تجربه می‌کند.

 

 

 

آوای کوهستان (ژاپن)؛ نوشته‌ی نویسنده برنده جایزه نوبل، در مورد فردی به نام شینگو است، مردی مسن که در حومه توکیو با همسر و خانواده فرزندش در یک خانه قدیمی زندگی می‌کند. شینگو احساس می‌کند به پایان کارش نزدیک شده و فصل زوال رسیده است. در تمام طول داستان، او به مرور خاطرات و گذشته و ربط‌شان به زمان حال می‌پردازد. او به تدریج متوجه می‌شود که خاطرات و رویاهایش با صدای کوهستان در هم می‌آمیزند. خواندن این کتاب در این فصل، همچون تنیدن صدای باد و برگ‌هایی است در رویاها و خاطرات دورتان.

 

 

 

خدای چیزهای کوچک (هند)؛ این کتاب داستان زندگی دوقلوهایی است به نام استا و راحل که در دهه شصت در روستایی در هند بزرگ می‌شوند اما درواقع تماما درباره‌ی آنها نیست، بلکه در مورد عشق نامشروع مادر آنها با یک کارگر از طبقه‌ی کاست‌هاست. شیوه‌ی روایت این داستان غیرخطی است و همواره رفت و برگشتی به گذشته و حال دارد. این ویژگی در کنار زبان شاعرانه و تصویری آرونداتی‌روی، باعث می‌شود همان حس و حالی که از یک پاییز می‌خواهید برآورده شود، مقداری گرفتگی و اندوه و بسیاری زیبایی.

 

 

 

ابله (روسیه)؛ نمی‌شود سراغ کلاسیک‌خوانی رفت و سراغی از داستایوفسکی نگرفت، نویسنده‌ای که کارش شکافتن روان انسان و نقب زدن به ژرف‌ترین بخش‌های وجودی است. کتاب «ابله» در مورد پرنس میشکین است، مردی خوش‌قلب و ساده‌لوح که از بیماری صرع رنج می‌برد. او پس از گذراندن چند سال در آسایشگاه روانی در سوئیس به روسیه برمی‌گردد و در آنجا درگیر روابط پیچیده و چالش‌ برانگیزی با آدم‌های جدید می‌شود. این رمان یکی از بهترین انتخاب‌هاست در این فصل، اگر دلت هوای بازنگریستن به دنیای انسانی، با همه‌ی تنش‌های درونی و بیرونی‌اش را کرده است.

 

 

 

سایه‌ی باد (اسپانیا)؛ گورستان کتاب‌های فراموش شده؛ کلید چرایی خواندن این رمان همین است. نمی‌شود عشق کتاب باشی و تا حالا حداقل یک بار به قدرت جادویی کتاب‌ها، سرنوشتی که می‌‌آفرینند و قدرت آنها برای تغییر زندگی انسان‌ها نیندیشیده باشی. داستان در مورد پسری است به اسم دنیل سمپره که کتابی مرموز به نام «سایه‌ی باد» اثر نویسنده‌ای به نام جولین کاراکس را پیدا می‌کند. او متوجه می‌شود کسی به طور سیستماتیک هر نسخه از آثار او را نابود می‌کند.

این اثر ترکیبی است از تاریخ، رمز و راز، درام و مقداری ترس و وحشت. آن‌هم در دنیایی که می‌داند شان و اصالت کلمه، معنابخش است و از همین‌رو، به نظرم خواندن این اثر یکی از لذت‌های کامل و بی‌ چون و چرا باشد برای کرم‌کتابی که از خودش می‌پرسد حالا چی می‌چسبد؟!

 

 
 

چه لطیف است شب (آمریکا)؛ ما فیتزجرالد را با «گتسبی بزرگ» به یاد می‌آوریم. اما او رمان دیگری هم دارد که هم کلاسیک به شمار می‌رود و هم اینکه به درد شب‌‌های پاییزی می‌خورد. این کتاب یکی از نمونه‌های اعلای دوران جاز در دهه‌‌های ۲۰ و ۳۰ میلادی به شمار می‌رود؛ زندگی اشرافی، موسیقی جاز، مهمانی و خوش‌گذرانی و… راجع به افول است و زوال. داستان حول شخصیت دیک دایور، یک روان‌پزشک جوان و همسرش نیکول می‌چرخد. آنها در ساحل فرانسه زندگی به ظاهر بی‌نقصی دارند اما اختلالات روانی و روابط بیرونی آن‌ها کم کم یک سقوط بزرگ را مهیا می‌کند.
 
این کتاب سیری است از خوشی تا دل‌شکستگی. به نظر می‌رسد فیتزجرالد در این اثر بیش از هر کار دیگرش، از زندگی شخصی‌اش مایه گرفته و روایتی صادقانه از تجربه‌ی زیسته‌اش در اختیار ما گذاشته است. دقیقا همان تعمق زیرپوستی که خوراک این وقت از سال است.

 

 

کافکا در کرانه (ژاپن)؛ موراکامی، همیشه یکی از پرفروش‌ترین‌ها و خوش‌اقبال‌ترین نویسندگان دنیا بوده است. نویسنده‌ای با سبک و سیاق ژاپنی_آمریکایی، آمیخته‌ای از نگرش شرقی همراه با سبک زندگی غربی. شاید همین ویژگی است که باعث شده بسیاری از خوانندگان با او راحت‌تر از نویسندگان همتایش برخورد کنند.
در «کافکا در کرانه» که یکی از کلاسیک‌هایش به شمار می‌رود، ما با دو خط داستانی مواجه هستیم؛ پسری که از خانه فرار کرده و در شهر دیگری در یک کتابخانه ساکن شده و مرد مسنی که قسمتی از حافظه‌اش را از دست داده و می‌تواند با گربه‌ها حرف بزند. این اثر که ترکیبی است از واقعیت و خیال، همان‌طور که پاییز واجد آن است، به نظر من انتخابی است عالی. تم‌های اصلی داستان، موسیقی و جادو و تنهایی است و گریبان خویشتن را گرفتن برای یافتن معنا و همین‌طور تعادلی بین درون و بیرون.

علاوه‌بر این‌ها، به نظر می‌رسد موراکامی در این رمان ادای دینی کرده است به همه‌ی غول‌های ادبی زندگی‌اش، فئودور داستایوفسکی، ریموند چندلر، جروم دیوید سالینجر، فرانتس کافکا و اسکات فیتزجرالد. فکرش را بکنید ترکیب فانتزی یک ذهن ژاپنی با موسیقی و ادبیات.

دنبال کتاب برای پاییز هستید؟! خودش است.
 
 
شما چه کتاب‌های پاییزی دیگری را می‌شناسید؟
 
 
 
 

کتاب های بکار رفته در این مقاله

ناتور دشت

نویسنده: جی. دی. سلینجر

مترجم: محمد نجفی

ناشر: نیلا

نوبت چاپ: ۹

سال چاپ: ۱۳۹۳

تعداد صفحات: ۲۰۷

شابک: ۹۷۸۹۶۴۶۹۰۰۹۹۸

آوای کوهستان

نویسنده: یاسوناری کاواباتا

مترجم: داریوش قهرمان‌ پور

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۳

سال چاپ: ۱۴۰۰

تعداد صفحات: ۲۹۸

شابک: ۹۷۸۶۰۰۲۲۹۷۶۷۹

لطیف است شب

نویسنده: اسکات فیتز جرالد

مترجم: اکرم پدرام نیا

ناشر: میلکان

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۴

تعداد صفحات: ۳۷۰

شابک: ۹۷۸۶۰۰۷۴۴۳۳۷۸

سایه‌ی باد

نویسنده: کارلوس روئیث ثافون

مترجم: علی صنعوی

ناشر: نیماژ

نوبت چاپ: ۱۲

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۷۴۴

کافکا در کرانه

نویسنده: هاروکی موراکامی

مترجم: مهدی غبرائی

ناشر: نیلوفر

نوبت چاپ: ۱۳

سال چاپ: ۱۳۹۵

تعداد صفحات: ۶۰۸

شابک: ۹۷۸۹۶۴۴۴۸۳۵۰۹

خدای چیزهای کوچک

نویسنده: آرونداتی روی

مترجم: سیروس نورآبادی

ناشر: نقش جهان

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۴۶۲

شابک: ۹۷۸۹۶۴۶۶۸۸۲۱۶

ابله

نویسنده: فیودور داستایفسکی

مترجم: سروش حبیبی

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۲۸

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۱۰۲۰

شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۶۲۲۱۱۴

  این مقاله را ۸ نفر پسندیده اند

اشتراک گذاری این مقاله در فیسبوک اشتراک گذاری این مقاله در توئیتر اشتراک گذاری این مقاله در تلگرام اشتراک گذاری این مقاله در واتس اپ اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *