«مبتدیها»: کارور پیش از ویراستاری
ویراستارها در بازار نشر کشورهای غربی نقش بسیار مهمی دارند. کار آنها تنها هموار کردن نثر و تنظیم کردن علائم سجاوندی نیست. اما یک ویراستار، به مفهوم غربی کلمه، چقدر مجاز است در کار نویسنده دست ببرد؟ رابطهی بین گوردون لیش ویراستار کارهای کارور با ریموند کارور نویسنده از این حیث نمونهای از دست بردن حداکثری است. پس از مرگ کارور، با پیگیری تس گالاکر همسر او دستنوشتههای داستانش (که نام آن «مبتدیها» بود و ویراستار بیش از نصف حجم داستانها را حذف کرد و عنوانش را به «وقتی از عشق حرف میزنیم از چه حرف میزنیم» تغییر داد) را منتشر کرد و نتیجه خیلیها را حیرتزده کرد. بعضی مثل استفن کینگ این میزان دست بردن را حتی کینتوزانه و سنگدلانه دانستند و بعضی دیگر عنوان کردند داستانها بهتر شدهاند. روبرت صافاریان از دسته دوم است و حتی نسخه ویراستار را «کاروری»تر میداند.
ویراستارها در بازار نشر کشورهای غربی نقش بسیار مهمی دارند. کار آنها تنها هموار کردن نثر و تنظیم کردن علائم سجاوندی نیست. اما یک ویراستار، به مفهوم غربی کلمه، چقدر مجاز است در کار نویسنده دست ببرد؟ رابطهی بین گوردون لیش ویراستار کارهای کارور با ریموند کارور نویسنده از این حیث نمونهای از دست بردن حداکثری است. پس از مرگ کارور، با پیگیری تس گالاکر همسر او دستنوشتههای داستانش (که نام آن «مبتدیها» بود و ویراستار بیش از نصف حجم داستانها را حذف کرد و عنوانش را به «وقتی از عشق حرف میزنیم از چه حرف میزنیم» تغییر داد) را منتشر کرد و نتیجه خیلیها را حیرتزده کرد. بعضی مثل استفن کینگ این میزان دست بردن را حتی کینتوزانه و سنگدلانه دانستند و بعضی دیگر عنوان کردند داستانها بهتر شدهاند. روبرت صافاریان از دسته دوم است و حتی نسخه ویراستار را «کاروری»تر میداند.
ریموند کارور که «وینش» پروندهی کوچکی دربارهاش منتشر کرد و من هم با معرفی و مرور کتاب کلیسای جامع و داستانهای دیگر ترجمهی فرزانه طاهری نقشی در آن داشتم، علاوه بر سه کتاب مشهورش ــ میشود لطفاً ساکت باشی؟ ، وقتی از عشق حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم و کلیسای جامع ــ که قصههای آن مجموعه از میانشان گزیده شدهاند، کتابی هم دارد به نام مبتدیها Beginners که بعد از مرگ او منتشر شده است.
عنوان فرعی کتاب هست «دستنوشتهی وقتی از عشق حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم». این دستنوشتهها با پیگیری تس گالاگر همسر دوم کارور، توسط ویلیام ل. استول William L. Stull و مورین پ. کَرول Maureen P. Carroll تهیه، تدوین و منتشر شدهاند. آنها در موخرهی کتاب کارشان را توضیح میدهند:
«مبتدیها» دستنوشتهی هفده داستانی است که در ۲۰ آوریل ۱۹۸۱ تحت عنوان وقتی از عشق حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم توسط انتشارات «آلفرد آ. نوپف» منتشر شد. دستنوشتهی کتاب که ویراستارِ کارور گوردون لیش در دو دور ویرایش خط به خط اساسی، حجم آن را به نصف کاهش داده بود اکنون در کتابخانهی لیلی دانشگاه ایندیانا نگاهداری میشود.
ویراستاران این کتاب با در آوردن کلمات تایپشده از زیر اصلاحات گوردون لیش که با قلم روی ورقههای تایپشده آمدهاند، داستانها را به شکل اصلی آنها بازگرداندهاند. برای اینکه مقایسه راحت باشد، و از آنجا که دستنوشتههای کارور فاقد صفحهی عنوان و فهرست هستند، داستانها به همان ترتیبی آمدهاند که در کتاب وقتی از عشق حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم. عنوان مبتدیها از این رو انتخاب شده که داستان «مبتدیها» عنوان اصلی داستان اصلی مجموعه است.
در سالهای ۱۹۷۰، سالهای اعتیاد ریموند کارور به الکل، گوردون لیش از ستونهای ادبی آمریکا بود. او کارهای کارور را در مجلهی ادبی معتبر «اسکوایر» چاپ کرد، او را به ناشران و آژانسهای ادبی نیویورک توصیه کرد، و انتشار نخستین مجموعهی قصههای او میشود لطفاً ساکت باشی؟ را در سال ۱۹۷۶ ممکن گردانید. در سالهای بعد، زندگی کارور تغییر کرد. روز ۲ ژوئن ۱۹۷۷ او نوشیدن را کنار گذاشت. در سال ۱۹۷۸ زندگی زناشوییاش به جدایی انجامید (طلاق رسمی در سال ۱۹۸۲ اتفاق افتاد) و در سال ۱۹۷۹ زندگی مشترکش با نویسنده تس گالاگر را شروع کرد.
بعد از سالهای کارهای موقت و بیکاری، به سمت استادی زبان انگلیسی در دانشگاه سیراکیوز رسید و از ژانویه سال ۱۹۸۰ تدریس در این دانشگاه را شروع کرد. در همین سالها، لیش «اسکواير» را ترک کرد و به انتشارات «آلفرد آ. نوپف» رفت. این دو رابطهشان را با نامهنگاری حفظ کردند و در مکاتباتشان دربارهی امکان انتشار مجموعهی تازهای از کارهای کارور در انتشارات نوپف بحث میکردند. در اوائل مه ۱۹۸۰ آنها در نیویورک ملاقات کردند و همان جا کارور دستنوشتهی داستانهای کوتاه جدید و تجدیدنظرشدهاش را به لیش داد.
«از دید کارور دستنوشتهای که به لیش داد اساساً کامل بود. لیش پیشتر تعدادی از داستانها را ویراستاری کرده بود، و بیشتر آنها در نشریات ادواری و/یا توسط ناشران کوچک چاپ شده بودند. با این همه اندکی بعد از اینکه به سیراکیوز رسید، در نامهای به تاریخ ۱۰ مه ۱۹۸۰ به لیش مینویسد «نگران دست بردن در داستانها نباش، اگر فکر میکنی میتوانی بهترشان کنی.» او اضافه میکند «اگر راهی میبینی که میتوان داستانها را قویتر ساخت، تردیدی به خودت راه نده.»
او برای مهارتهای ویراستارش قدر و ارزشی قائل بود که حتی پیشنهاد کرد که اگر نیازی به ماشین کردن مجدد متن ویراستاری شده باشد، هزینهاش را خواهد پرداخت.
«وقتی کارور تدریس کلاسهای نیمسال سیراکیوز را به پایان رساند و آماده میشد تابستان را در شمالغرب اقیانوس آرام بگذراند، لیش دستنوشته را ویراستاری کرد. آن طور که او بعدها گفته است، چیزی که در نوشتههای کارور برایش جالب بود «یک جور عریانی و سردی bleakness بخصوص» بود. برای برجستهسازی این کیفیت او بیرحمانه داستانها را کوتاه کرد، و پیرنگ داستانها، شخصیتپردازی و زبان استعاری آنها را به حداقل کاهش داد.
برخی داستانها به یک سوم حجم اصلی کاهش پیدا کردند، تعداد قابل توجهی از آنها نصف شدند، و دو تا از آنها حجمشان به دو سوم حجم اصلی کاهش پیدا کرد. در مجموع دستنوشتهی کتاب به ۵۵ درصد حجم اصلی آن کاهش پیدا کرد.»
داستان این رابطه دراز و البته بسیار مهم است. کارور متن اصلاح شدهی لیش را بار اول اصلاً نمیخواند و بعد از یک نوبت ویرایش دیگر، وقتی میخواند به شدت آشفته و نگران میشود. او از لیش میخواهد از انتشار کتابی که قراردادش را بسته بود خودداری کند، البته با لحنی بسیار دوستانه حتی شبیه التماس. نامهی مفصلش به لیش در همین موخره نقل شده است.
او احساس میکند که انتشار داستانها در شکل جدید، داستانهایی که بسیاریشان قبلاً هم چاپ شدهاند، به نام او لطمه میزند و حیثیت نویسندگیاش را به باد میدهد و او دیگر نخواهد توانست بنویسد. اما در گفتوگوی تلفنی و در مذاکرات بعدی با لیش، ویراستارش هر بار حرفش را پیش میبرد و موافقت او را جلب میکند.
نیمی از مقالهای که در معرفی کتاب کلیسای جامع و داستانهای دیگر برای «وینش» نوشتم به تشریح جزءبهجزء یکی از داستانهای همین کتاب وقتی از عشق حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم اختصاص داشت. طبیعتاً داستانی که من به تحلیل آن پرداختم و برای این کار چند نوبت آن را خواندم، همانی بود که در کتاب انتشارات «نوپف» چاپ شده بود. کنجکاو شدم اصل داستان را هم بخوانم (هرچند دشوار میتوان گفت اصل کدام است) و خودم را آماده کرده بودم با تغییراتی جزئی در جملات و انتخاب کلمات و از این دست روبهرو شوم؛ از آن نوع تغییراتی که تحت عنوان کلی تغییرات ویراستارانه میتوان از آنها نام برد.
اما با خواندن اصل نوشتهی کارور حیرت کردم. چیزی که کارور نوشته بوده سه برابر داستانی است که در کتاب وقتی از عشق حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم آمده است. به عبارت دیگر دو سوم نوشتهی کارور را گوردون لیش حذف کرده است. در نوشتهام اشاره کرده بودم که فرزند زوجی که قصه روابطشان را شرح میدهد، در داستان به یک نام تقلیل پیدا کرده است، اما در قصهی اصلی پسربچهی زوج حضور بسیار جدیتری دارد.
حتی مادر استوارت هم در صحنهای حضور دارد. پایان داستان به کلی از نو نوشته شده است. پایانی که من تفسیر و تحسینش کرده بودم به آن صورت در نوشتهی کارور اصلاً وجود ندارد. خلاصه با نوشتهای روبهرو هستیم بر اساس دستنوشتهی کارور که دشوار میتوان گفت تا چه اندازه کار کارور است.
آنچه گفتم تصور کاملاً متفاوتی از نقش ویراستار و قدرت او در صنعت نشر آمریکا به دست میدهد. البته گوردون لیش ویراستار معمولی نبوده است، و میزان دخالت او در آثار نویسندگانی که ناشر کارشان را به او میسپرد از اندازههای معمولی تجاوز میکرده است. اما کارور به او اعتماد مطلق داشته است. همان طور که از نوشتهی بالا معلوم میشود از او خواسته اگر میتواند داستانها را بهتر بکند تردید به خود راه ندهد. لیش نقش مهمی در انتشار کتاب اول کارور و داستانهای او در مجله «اسکوایر» داشته است. در ضمن او هرگز مدعی نشده که نویسنده است (هرچند کتابهایی دارد) و اساساً خود را ویراستار میداند.
ویراستاری او از موضعی که به هر شکل بتوان آن را به «سانسور» تعبیر کرد نیز انجام نگرفته بلکه، با دیدی برای بهتر در آوردن آنچه به زعم او کارور میخواسته بگوید انجام شده است: یک جور عریانی و بیپیرایگی دلگیر. (همهی این کلمات را برای القای مفهوم bleak ردیف میکنم، صفتی که لیش برای کیفیتی مهم در کارور به کار برده است). درک از مولف هم در آن رابطه متفاوت بوده است. کارور با وجود اینکه در همان زمان نویسنده مهمی بوده، تعصبی در حفظ کلمه به کلمه نوشتههایش نداشته است، برخلاف نویسندگان جوان امروزی که فکر میکنند با تغییر یک «و» کل مفهوم نوشتهشان دگرگون میشود.
اما کدام یکی بهتر است؟ نوشتهی بیستصفحهای کارور یا داستان هفتصفحهای که از زیر دست لیش درآمده است؟ در این باره اظهارنظرهای متفاوتی شده است. در مه ۲۰۱۰ جیل هاروی از نویسندگان «نیویورک ریویو آو بوکس» چنین اظهارنظر میکند که «انتشار مبتدیها هیچ خدمتی به کارور نکرده است. برعکس، ناخواسته نبوغ گوردون لیش را به عنوان ویراستار نشان داده است.» استفن کینگ برعکس در «نیویورک تایمز» نوشته است که کار لیش کینتوزانه و سنگدلانه بوده است. او داستان «حمام» را به عنوان نمونه یک بازنویسی تمام و کمال و یک تقلب دانسته است.
به نظر من آن نوشتهی هفتصفحهای خیلی بهتر از داستان اولیه است. حتی میتوان گفت خیلی «کاروریتر»، چرا که امروز کارور را بیشتر از همه به خاطر ایجاز و کوتاهنویسی ستایش میکنند (یا همان «مینیمالیسم»، هرچند خودش از این اصطلاح خوشش نمیآمد). وقتی این ورژن نهایی را میخوانی میبینی چطور خیلی از چیزهایی که در آن به یک اشاره و با ظرافت تمام و با حفظ ابهامی در پیچیدگی انگیزهها، برگزار شده در نوشته اصلی کلی طول و تفصیل پیدا کرده است.
البته نمیتوان گفت ایدهی اصلی مال کارور نیست، هست، اما بعد از کار لیش روی آن خیلی برجستهتر شده. محصول نهایی مشترک کارور و لیش، در نهایت، به گمان من، اثر هنریتری است.
حتی نام داستان اصلی کتاب «مبتدیها» (اشارهای در داستان اصلی مجموعه به اینکه «همه در عشق مبتدی هستیم». یا به عبارت ترجمهی فرزانه طاهری «همهمان اول راهیم» (ص ۲۰۳) ) را مقایسه کنید با انتخاب لیش از گفتوگوهای درون خود داستان «وقتی از عشق حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم». به نظر من عنوان انتخابی لیش گویاتر و در عین حال زیباتر است.
نسخهی PDF کتاب انگلیسی کتاب مبتدیها Beginners را میتوانید از طریق لینک زیر دانلود کنید:
نسخه انگلیسی کتاب مبتدیها یا Beginners ریموند کارور
یک دیدگاه در “«مبتدیها»: کارور پیش از ویراستاری”
سلام مقاله تون قشنگ بود ولی ای کاش منابعش هم ذکر میشد.