vinesh وینش
vinesh وینش

 

سایت معرفی و نقد کتاب وینش همکاران

ژان کلود کری‌یر، فیلم‌نامه نویس برجسته فرانسوی

ژان کلود کری‌یر، فیلم‌نامه‌نویس نامدار فرانسوی، بیش از پنج دهه با بزرگان سینما مانند لوئیس بونوئل و میلوش فورمن همکاری کرد و آثاری خلاقانه و ماندگار خلق نمود. او با طنزی زیرکانه و نگاه انتقادی، ریاکاری بورژوازی و نهادهای قدرت را هدف گرفت. کری‌یر علاوه بر فیلم‌نامه، نمایشنامه و تله‌نمایش نوشت و اقتباس‌هایش از آثار کلاسیک ادبی، وفادارانه و خلاقانه بود. زندگی و حرفه او نمونه‌ای الهام‌بخش از ترکیب استعداد، پشتکار و همکاری هنری است که نسل‌های بعدی فیلمنامه‌نویسان را شکل داد.

 

 

  این مقاله را ۱۳ نفر پسندیده اند

 


ژان کلود کری‌یر، فیلم‌نامه نویس برجسته فرانسوی

همکاری با بونوئل و خلق آثار ماندگار در سینمای فرانسه

 

 

ژان کلود کری‌یر، فیلم‌نامه‌نویس برجسته فرانسوی، بیش از همه با آثار شاخصی چون خاطرات یک خدمتکار، زیبای روز و جذابیت پنهان بورژوازی شناخته می‌شود. او که در ۱۷ سپتامبر ۱۹۳۱ به دنیا آمد، در ۸۹ سالگی درگذشت.

 

 

ژان مورو و ژرژ ژره در فیلم «خاطرات یک خدمتکار» (۱۹۶۴)

عکاس: رونالد گرانت
ژان مورو و ژرژ ژره در فیلم «خاطرات یک خدمتکار» (۱۹۶۴)
عکاس: رونالد گرانت

 

کری‌یر نخستین بار در سال ۱۹۶۳ با لوئیس بونوئل، کارگردان نامدار اسپانیایی، ملاقات کرد؛ زمانی که بونوئل به دنبال همکاری با یک نویسنده فرانسوی برای اقتباس از رمان اکتاو میربو بود. همان همکاری آغاز مسیر کاری بیست ساله شد.

 

یکی از اصولی که ژان کلود کری‌یر، فیلم‌نامه‌نویس، همیشه رعایت می‌کرد این بود: «سناریو زمانی جان می‌گیرد که شما و کارگردان ارتباطی تقریباً تله‌پاتیک برقرار کنید. این رابطه بر پایه‌ی اعتماد و پذیرش متقابل است و هرگز نباید بدیهی انگاشته شود. گاهی اوقات فیلمنامه‌نویس باید غرور خود را کنار بگذارد، چون در نهایت فیلم متعلق به کارگردان است و وظیفه شما کمک به او و تسهیل کارش است.»

 

کری‌یر با بسیاری از کارگردانان برجسته همکاری کرده است، از جمله لوئی مال، پیر اتای، فولکر شلندورف، میلوش فورمن و، مهم‌تر از همه، لوئیس بونوئل، برای او شش فیلم‌نامه برجسته نوشت.

 

کری‌یر نخستین بار در سال ۱۹۶۳ با بونوئل ملاقات کرد؛ زمانی که بونوئل به دنبال یک نویسنده فرانسوی برای فیلم خاطرات یک خدمتکار بود، اقتباسی از رمان اکتاو میربو که داستان آن در سال ۱۹۰۰ اتفاق می‌افتاد.

 

کری‌یر بعدها گفت: «بونوئل تنها پس از صرف ناهار و گفت‌وگو درباره‌ی امکان اقتباس کتاب مرا انتخاب کرد. بنابراین به اسپانیا رفتم تا با یکی از بزرگ‌ترین کارگردانان آن دوران همکاری کنم، مردی که عمیقاً او را تحسین می‌کردم. این آغاز همکاری‌ای بود که تقریباً ۲۰ سال ادامه یافت.»

 

بونوئل درباره‌ی کری‌یر می‌گفت: «نویسنده‌ای را یافتم که از همه به من نزدیک‌تر است.»

 

در خاطرات یک خدمتکار، ژان مورو نقش زنی را بازی می‌کرد که همچون آینه‌ای، سرکوب‌های جنسی، مذهبی و اجتماعی خانواده‌ای بورژوا را برملا می‌کرد. کری‌یر و بونوئل با انتقال داستان به دهه ۱۹۳۰ و افزودن شخصیت یک فاشیست فرانسوی، نقد اجتماعی اثر را تیزتر کردند.

 

 

ژان کلود کری‌یر در خانه‌اش در پاریس (۲۰۰۱)

عکاس: ژان پیر مولر
ژان کلود کری‌یر در خانه‌اش در پاریس (۲۰۰۱)
عکاس: ژان پیر مولر

 

در همان آغاز همکاری، کری‌یر چنان هیجان‌زده بود که هیچ‌گاه با بونوئل مخالفت نکرد. او بعدها گفت: «هر وقت چیزی به من می‌گفت، می‌گفتم: «فوق‌العاده است، بیا انجامش دهیم.» همیشه غریزه‌ی انتقادی خودم را سرکوب می‌کردم و از مطرح کردن ایده‌های شخصی‌ام درباره‌ی اقتباس خودداری می‌کردم.»

 

با این حال، بونوئل به تهیه‌کننده‌اش، سرژ سیلبِرمن، گفته بود که کری‌یر وقتی احساس کند کاری اشتباه است، باید بیشتر مخالفت کند. کری‌یر می‌گوید: «پس از آن، سعی کردم هر از گاهی بگویم: «لوئیس، من از این ایده خوشم نمی‌آید.»

 

در زمان ساخت دومین فیلم مشترکشان، زیبای روز (۱۹۶۷)، به گفته‌ی کری‌یر، آنها تقریباً به حس واقعی همکاری دست یافته بودند. اگرچه فیلم اقتباسی از رمان جوزف کسل بود، اما کاملاً بونوئل بود. رابطه‌ی کاری آن‌ها آن‌قدر نزدیک بود که هیچ‌کدام نمی‌توانستند تشخیص دهند ایده‌ها متعلق به چه کسی است.

 

موضوع فیلم، داستان همسر یک پزشک محترم (با بازی کاترین دنوو) است که بعدازظهرهایش را در یک روسپی‌‌خانه‌ی سطح بالا می‌گذراند و از آن لذت می‌برد. این اثر با ظرافت، شوخ‌طبعی و لحنی شهوانی، ریاکاری بورژوازی را هدف نقد تیز و زیرکانه قرار می‌دهد.

 

پس از آن، راه شیری (۱۹۶۸) ساخته شد؛ اولین فیلم‌نامه‌ی اصلی آن‌ها و نخستین فیلم از چهار فیلم اپیزودیک بونوئل در سال‌های پایانی فعالیتش. داستان فیلم، دو ولگرد را دنبال می‌کند که از پاریس برای زیارت معبد سانتیاگو د کامپوستلا در اسپانیا عازم می‌شوند. در مسیر، با شخصیت‌های متنوعی روبه‌رو می‌شوند که هر یک به نوعی شش «راز» اصلی اصول کاتولیک را توضیح می‌دهند.

 

این فیلم، مستقیم‌ترین برخورد بونوئل با کاتولیسیسم بود. همانند سایر آثارش، راه شیری با طعنه و کنایه سرگرم‌کننده است و به شیوه‌ای بازیگوشانه، کلیسا و کشیشان را به چالش می‌کشد.

 

 

کاترین دونوو در زیبای روز- ۱۹۶۷. عکس: Allstar / Five Film
کاترین دونوو در زیبای روز- ۱۹۶۷. عکس: Allstar / Five Film

 

فیلم جذابیت پنهان بورژوازی (۱۹۷۲) داستان تلاش گروه کوچکی از دوستان ثروتمند طبقه متوسط برای صرف یک وعده غذا با هم است، تلاشی که به دلیل مجموعه‌ای از وقایع عجیب و غریب بی‌نتیجه می‌ماند. این اثر حمله‌ای تند اما زیرکانه به اهداف همیشگی بونوئل  -کلیسا، دولت و ارتش- است و فیلم‌نامه با مهارت، جابجایی بین سطوح مختلف آگاهی و نمایش فوبیاهای جمعی را به تصویر می‌کشد.

 

کری‌یر درباره‌ی هنر خود توضیح می‌دهد: «در هنر، نوعی ضدیت با سنت ضروری است. اما در زندگی شخصی‌ام پیرو سنت هستم: عاشق شراب خوبم، دگرجنس‌گرا هستم و خانواده‌ام را می‌پرستم. بونوئل هم زندگی بورژوایی داشت. اما برای پیشرفت، باید از آنچه به شما آموخته‌اند فاصله بگیرید.»

 

همکاری پیش از آخر آن‌ها به فیلم شبح آزادی (۱۹۷۴) مربوط می‌شود، مجموعه‌ای از اپیزودهای مرتبط که از تولدو در سال ۱۸۰۸ تا پاریس معاصر امتداد می‌یابد. در این اثر، شخصیت‌های مختلف تلاش می‌کنند عبارت کارل مارکس در عنوان فیلم را بفهمند یا رد کنند. اگرچه فیلم به همان اندازه که انتظار می‌رود طنزآمیز، روان و خرابکارانه است، ساختار آزاد و برخی شوخی‌ها، نوعی تنبلی را نیز نشان می‌دهد. کری‌یر درباره‌ی این همکاری گفته بود: «ما مسیر محتمل را انتخاب کردیم، اما درست در مرز غیرمحتمل. حفظ این تعادل بسیار دشوار بود.»

 

میل مبهم هوس (۱۹۷۷)، آخرین فیلم بونوئل به عنوان کارگردان، بر اساس رمان زن و پانتن اثر پیر لویی ساخته شد. داستان فیلم درباره‌ی تاجر ثروتمندی (فرناندو ری) است که تحت تأثیر طلسم خدمتکارش، کونچیتا، قرار می‌گیرد. نقش کونچیتا به طور نوبتی توسط کارول بوکه و آنجلا مولینا بازی شده است. این فیلم نیز، مانند بسیاری از آثار بونوئل، با زیرکی، طبقات ممتاز را هدف نقد قرار می‌دهد.

 

در حالی که بونوئل در خانواده‌ای ثروتمند در آراگون به دنیا آمده بود، کری‌یر از خانواده‌ای دهقانی در کلمبیر-سور-اورب، روستایی کوچک در لانگدوک جنوب فرانسه بود. در اوایل نوجوانی، والدینش، آلیس و فلیکس، به مونتروی-سو-بوآ نزدیک پاریس نقل مکان کردند و یک اغذیه‌فروشی راه‌اندازی کردند. کری‌یر که دانش‌آموزی باهوش بود، بورسیه تحصیلی دریافت کرد و در مدرسه عالی نرمال سوپریور سن‌کلود، مدرک تاریخ گرفت.

 

کری‌یر کار خود را به عنوان رمان‌نویس آغاز کرد و ناشرش او را با ژاک تاتی آشنا کرد تا رمان‌هایی از فیلم‌هایش بنویسد. از طریق تاتی با اتایکس، دستیار او، آشنا شد و با هم دو فیلم کوتاه مشترک ساختند: پارگی (۱۹۶۱) و سالگرد مبارک (۱۹۶۲) که دومی جایزه اسکار بهترین فیلم کوتاه را گرفت. کری‌یر بعدها در سال ۲۰۱۵ جایزه اسکار افتخاری را دریافت کرد. اولین فیلم بلند او و اتایکس، خواستگار (۱۹۶۳) بود که موفقیت چشمگیری کسب کرد و اتایکس را به عنوان «باستر کیتون فرانسوی» معرفی کرد. پس از آن، یویو (۱۹۶۵) ساخته شد، شاهکاری نوستالژیک و کمدی عاشقانه.

 

با وجود همکاری طولانی مدت کری‌یر با بونوئل، سایه‌ی او بر دیگر فیلم‌نامه‌های کری‌یر مشاهده نمی‌شود، به جز مکس، عشق من (۱۹۸۶) ساخته ناگیسا اوشیما که داستان آن درباره همسر یک دیپلمات (با بازی شارلوت رمپلینگ) است که با یک شامپانزه، خانواده‌ای سه نفره تشکیل می‌دهد.

 

کری‌یر با طنزی خشک و پوچ‌گرایانه شناخته شد و آگاهانه به ادعاهای بورژوازی فرانسه می‌تازید. او چندین فیلم ژانری برای کارگردان ماهر ژاک دوره نوشت. بزرگ‌ترین موفقیت گیشه‌ای آن‌ها بورسالینو (۱۹۷۰) بود که ژان‌پل بلموندو و آلن دلون نقش کلاهبرداران خرده‌پا در مارسی دهه ۳۰ را بازی کردند.

 

در میان معدود فیلم‌نامه‌های انگلیسی‌زبان کری‌یر، سه فیلم‌نامه برای میلوش فورمن نوشت: اولین فیلم آمریکایی این کارگردان اهل چک، پرواز (۱۹۷۱) که خانواده‌های طبقه متوسط حومه شهر را از نگاه طعنه‌آمیز دو ناظر خارجی نشان می‌دهد، و همچنین فیلم‌های تاریخی والمونت (۱۹۸۹) و ارواح گویا (۲۰۰۶).

 

اقتباس‌های کری‌یر از رمان‌ها و نمایش‌نامه‌ها شامل طبل حلبی (۱۹۷۹) و سوان عاشق (۱۹۸۴) اثر شلوندورف، دانتون (۱۹۸۲) اثر آندری وایدا، سبکی تحمل‌ناپذیر هستی (۱۹۸۸) اثر فیلیپ کافمن و سیرانو دو برژراک (۱۹۹۰) اثر ژان‌پل راپنو بود که به‌شدت موفق ظاهر شدند. در مورد سیرانو دو برژراک، کری‌یر توانست ابیات قافیه‌دار الکساندری نمایشنامه را حفظ کند و صحنه‌های اضافی را با هوشمندی چنان تلفیق کند که کمتر کسی می‌توانست تشخیص دهد دیالوگ‌های روستاند پایان یافته و دیالوگ‌های کری‌یر آغاز شده است.

 

در همان سال، کری‌یر دوباره با لوئی مال همکاری کرد؛ پس از همکاری در دهه ۶۰ برای فیلم‌های زنده باد ماریا! (۱۹۶۵) و دزد پاریس (۱۹۶۷)، آن‌ها فیلم میلو آن مای (احمق‌های ماه مه) را ساختند؛ یک کمدی-درام ملایم که در روستا و در پس‌زمینه وقایع پاریس سال ۱۹۶۸ رخ می‌دهد.

 

با توجه به پرکاری و تنوع آثارش، کری‌یر توانست استاندارد بالایی را حفظ کرده و شهرت خود را به عنوان یکی از برترین فیلمنامه‌نویسان دنیا تثبیت کند. او علاوه بر فیلم‌نامه‌ها و تله‌نمایش‌ها، یازده نمایشنامه نوشت و با پیتر بروک، مهابهاراتا (۱۹۸۵) را به عنوان یک اثر نه‌ساعته صحنه‌ای اقتباس کرد. این اثر توسط بروک کارگردانی شد و بارها در سالن موسیقی بازسازی‌شده تئاتر بوف دو نورد در شمال پاریس اجرا شد. بروک درباره‌ی کری‌یر گفت: «توانایی او در ارائه ایده اصلی به جای تمرکز صرف بر کلمات، مانند شفافیت چشمه‌ای از آب شیرین است.»

 

از کری‌یر، همسر سومش، نهال تجدد (نویسنده)، و دخترش کیارا، و همچنین دخترش آیریس از ازدواج اول با آگوستا بوی، به یادگار مانده‌اند. همسر دومش، نیکول جنین، پیش از او درگذشته بود.

 

 

این مطلب توسط رونالد برگن نوشته شده و در فوریه ۲۰۲۱ در روزنامه گاردین منتشر شد.
لینک مقاله اصلی: (Jean-Claude Carrière obituary)
 

 

پیشنهاد مطالعه: کتاب نخواهد مرد

 

 

نوشته‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *