سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

چرا این کتاب را ترجمه کردم…

چرا این کتاب را ترجمه کردم…

 

مترجمان با انتخاب‌های خود به سلیقه کتاب‌خوان‌ها و به بازار نشر جهت می‌دهند. برای ما هم جالب است بدانیم هر مترجمی کتابی را که برای ترجمه آن وقت و انرژی گذاشته است به چه دلایل و انگیزه‌هایی ترجمه کرده است. چه چیزی در کتاب، مترجم را به انتخاب آن سوق می‌دهد؟ نقش ناشر در این میان چیست؟ در چندماه گذشته از پنج مترجم پرسیدیم دلیل‌شان برای انتخاب کتابی برای ترجمه چه بوده است.

مترجمان با انتخاب‌های خود به سلیقه کتاب‌خوان‌ها و به بازار نشر جهت می‌دهند. برای ما هم جالب است بدانیم هر مترجمی کتابی را که برای ترجمه آن وقت و انرژی گذاشته است به چه دلایل و انگیزه‌هایی ترجمه کرده است. چه چیزی در کتاب، مترجم را به انتخاب آن سوق می‌دهد؟ نقش ناشر در این میان چیست؟ در چندماه گذشته از پنج مترجم پرسیدیم دلیل‌شان برای انتخاب کتابی برای ترجمه چه بوده است.

 

 

چرا این کتاب را ترجمه کردم؟

 

 

انتخاب کتاب برای ترجمه در بازار نشر ایران انتخابی نیست که از روی یک برنامه‌ریزی قبلی و هماهنگ صورت بگیرد. مترجم‌ها با انتخاب‌شان به سلیقه کتاب‌خوان‌ها جهت می‌دهند. در واقع آن‌ها هستند که برای مخاطب فارسی زبان تعیین می‌کنند چه بخوانند.

گاه یک مترجم می‌خواهد لذتی را که شخصاً از مطالعه کتابی برده است با جمعیت وسیع‌تری به اشتراک بگذارد، گاه تشخیص می‌دهد زمان مطرح شدن فکر و حرف و عقیده یا سبکی فرا رسیده است. گاه هم ناشران این وظیفه را برعهده دارند و برحسب دلایل اقتصادی یا ایدئولوژیک یا دلایل دیگر ترجمه کتابی را به نویسنده پیشنهاد می‌دهند. 

از پژمان طهرانیان پرسیدیم چرا کتاب وقایع کلاغیه را ترجمه کرده. بخش کوچکی از پاسخ او: «چیزی که بیش از هرچیز من را جذب این رمان‌ها کرد یکی این بود که شخصیت‌های اصلی‌شان همه کلاغ بودند. کلاغ از نظر من یکی از معدود وجوه مشترک کلگری و تهران است.

کلگری شهری است در محاصره‌ی رشته کوه‌های راکی و در دل طبیعت، که انسان‌هایش یاد گرفته‌اند همزیستی مسالمت‌آمیزی با حیوان‌ها داشته باشند، و این از رؤیاهای من بوده و هست (بگذریم که نبود یا کمبودِ این مسالمت یکی از مشکلات کلاغ‌های این کتاب‌هاست)؛ و دیگر اینکه تم اصلی این تریلوژی مهاجرت است و من هم آن سال‌ها در کش و قوس مهاجرت بودم.»

 

چرا «وقایع کلاغیه» را ترجمه کردم

 

نوید پورمحمدرضا نویسنده و مترجم جوانی است که در حوزه‌های سینما و شهرسازی کار و ترجمه می‌کند. این سوال را از او هم پرسیدیم. کتاب را دبیر مجموعه در نشر به او پیشنهاد کرده اما در کتاب امتیازاتی دیده که به قول خودش «برای آری گفتن به ترجمه این کتاب ذره‌ای تردید نداشتم».

نوید پورمحمدرضا در بخشی از یادداشتش می‌نویسد: اگر حق انتخابی در کار بود یا اگر خودم اولین‌بار با این مجموعه مواجه شده بودم، باز هم سینه‌فیلیای نوین را انتخاب می‌کردم؛ بخشی به‌خاطر دلبستگی‌ام به «سینه‌فیلیا» و بخش مهم‌تر به‌خاطر کنجکاوی‌ام نسبت به صفتی که به آن چسبیده بود: «نوین»

 

برای آری گفتن به ترجمه‌اش ذره‌ای تردید نداشتم

 

هری پاتر را در ایران با نام ویدا اسلامیه می‌شناسیم، مترجمی که برای بار اول خوانندگان فارسی زبان را با این اثر که شهرت جهانی پیدا کرده بود آشنا کرد. گرچه به رسم ناخوشایند بازار کتاب بعدها ترجمه‌های متعدد دیگری از کتاب‌های هری پاتر به چاپ رسید اما ترجمه اسلامیه ویژگی‌ها و شاخص‌هایی داشت که آن را از بقیه ترجمه‌های این کتاب متمایز کرد. ویدا اسلامیه از دلیل ترجمه کردن هری پاتر و مسائلی که حین ترجمه با آن روبه‌رو بود نوشته است.

 

تصور این‌که برای واژه‌های ابداعی نویسنده، معادلی بسازم و بعد با ذهنیت نویسنده جور درنیاید، کابوس شب‌هایم شده بود

 

مریوان حلبچه‌ای از ادبیات کردی ترجمه می‌کند و به خصوص با کارهای بختیار علی شناخته شده است. از حلبچه‌ای خواستیم درباره ترجمه‌ی یکی از آثار بختیار علی برای‌مان بنویسد. او برای‌مان درباره‌ی رمان جمشید خان عمویم، که باد همیشه او را با خود می‌برد نوشت. شرحی از مضامین رمان و در پایان این‌که چطور سرنوشت او و بختیار علی، از دو نسل، به جنگ‌های خانمان‌سوز گره خورده است.

 

چرا «جمشیدخان عمویم، که باد همیشه او را با خود می‌برد» را ترجمه کردم

 

نیوشا صدر از ماجرایی می‌گوید که انگیزه ترجمه کتاب آزار کلامی شده و هدفی که از ترجمه‌اش داشته است. قضیه‌ی انتخاب آزار کلامی برمی‌گردد به حدود سه‌سال پیش. زمانی که در شهری کوچک، زیبا و دورافتاده زندگی می‌کردم که محاسن بسیار داشت و از معایبش یکی این بود که تنها کتابفروشی‌ شهر چند سال پیش، از فرط کسادی بسته شده بود و دومی… همان دومی سبب ترجمه‌ی این کتاب شد. برای خواندن این ماجرا باید کل یادداشت را بخوانید. 

 

به آن‌ها که از یاد دنیا فراموش‌اند

 

رابطه بین مترجم و کتاب از آن موضوعاتی است که جای کار فراوان دارد. این پرونده تازه فتح بابی است در این موضوع.

 

چرا این کتاب را ترجمه کردم…

 

  این مقاله را ۲۷ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *