پیرمرد و دریا؛ جدال انسان و طبیعت
همه تصور میکنند سانتیاگو آنقدر پیر است که کارش به عنوان یک ماهیگیر به پایان رسیده. اما او تسلیمنشدنی است و میخواهد خودش را به مردم دهکده ثابت کند. «پیرمرد و دریا» داستانی از مقاومت و سختکوشی نوع بشر است و در عین حال استعارهای از وضعی که ارنست همینگوی نویسنده آن در ابتدای دهه پنجاه میلادی داشت. همینگوی هم سرسختانه میخواست اثبات کند هنوز تمام نشده. در این پرونده سراغ «پیرمرد و دریا» رفتهایم. داستانی در ظاهر بسیار ساده، که به تفاسیر متعددی راه میدهد و در ادبیات جهان ماندگار شده است.
همه تصور میکنند سانتیاگو آنقدر پیر است که کارش به عنوان یک ماهیگیر به پایان رسیده. اما او تسلیمنشدنی است و میخواهد خودش را به مردم دهکده ثابت کند. «پیرمرد و دریا» داستانی از مقاومت و سختکوشی نوع بشر است و در عین حال استعارهای از وضعی که ارنست همینگوی نویسنده آن در ابتدای دهه پنجاه میلادی داشت. همینگوی هم سرسختانه میخواست اثبات کند هنوز تمام نشده. در این پرونده سراغ «پیرمرد و دریا» رفتهایم. داستانی در ظاهر بسیار ساده، که به تفاسیر متعددی راه میدهد و در ادبیات جهان ماندگار شده است.
ارنست همینگوی در پاسخ به نامه تحسینآمیز یکی از منتقدان مینویسد: «راز توفیق پیرمرد و دریا در این است که هیچ رمزی در آن نیست: دریا مساوی است با دریا، پیرمرد با پیرمرد و پسر با پسر…» همین مضمون را بعد از گرفتن جایزه نوبل ادبیات در سال 1954 در پاسخ به خبرنگاری تکرار میکند:
«من کوشیدهام یک پیرمرد واقعی بسازم و یک پسربچه واقعی و یک دریای واقعی و یک ماهی واقعی و کوسههای واقعی؛ اما آنها را اگر خوب از کاردربیاورم، هر معنایی میتوانند داشته باشند. سختترین کار این است که چیزی را راست از کار دربیاوریم، و گاهی هم راستتر از راست.»
بله، توفیق اصلی «پیرمرد و دریا» در همین است که در لایه اصلی داستان هیچ سمبلیسمی در کار نیست. این داستان پیرمردی است که همه او را تمامشده میانگارند و هشتادوچهار روز است ماهی نگرفته. پیرمرد این بار از همیشه و از همه دورتر به عمق دریا میزند و بزرگترین شکار را به دست میآورد و مدتی طولانی با ماهی بزرگ شکارشده درگیر است و حیثیت خود را در گرو این صید میداند.
اما در لایههای زیرین این اثر، نمادی است از جدال انسان با طبیعت. همچنین جدال انسان با خود و زوال بدنی و فیزیکی خود. داستان به تفاسیر مختلفی راه میدهد از تفاسیر مسیحی گرفته تا تشبیه سانتیاگو ماهیگیر پیر به طبقه کارگر و غیره و غیره. درباره لایههای معنایی اثر این نقد ترجمهشده را بخوانید.
![]() |
لایههای معنایی در «پیرمرد و دریا»معانی و تفاسیر مختلفی از «پیرمرد و دریا» برداشت شده. بعضی میگویند این داستان بلند، تمثیلی شخصی از همینگوی به عنوان نمادی از هنرمند و پیکار دائمیاش با هنر و منتقدین هنر است، عدهای دیگر برش کوچکی از ماهیت زندگی را در این داستان میبینند. برای بعضی راوی بحران سن و ناتوانی جسمی است و بعضی هم روح مسیحی و سمبلهای مسیحیت را دنبال میکنند. از دلایل موفقیت چنددههای «پیرمرد و دریا» همین قابل تفسیر بودن آن برای همه است. هرکس در آن چیزی مییابد جدای از آنچه دیگری یافته. |
یکی دیگر از تفاسیر «پیرمرد و دریا» رابطه وثیقی است که این اثر با زندگینامهی خود #همینگویارنِست میلر همینگوی (زاده ۲۱ ژوئیه ۱۸۹۹ – درگذشته ۲ ژوئیه ۱۹۶۱) از نویسندگان برجستهٔ معاصر ایالات متحده آمریکا و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات بود. او از پایهگذاران یکی از تاثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایعنگاری ادبی» شناخته میشود. دارد. شباهت بین همینگوی و سانتیاگو شخصیت رمان قابل توجه است. همینگوی ده سال بود که رمان موفقی ننوشته و سانتیاگو در طی ۸۴ روز حتی یک ماهی هم صید نکرده بود. هردو باید دوباره خودشان را ثابت میکردند. علاوه بر این مارلین [نیزهماهی] سانتیاگو که توسط کوسهها پاره میشود، نمادی از برخورد منتقدان با «پیرمرد و دریا» است.
![]() |
«پیرمرد و دریا» در سایه وقایع زندگی همینگویزندگی شخصی ارنست همینگوی مطمئناً بر رمان «پیرمرد و دریا» اثر گذاشته است. شباهت بین همینگوی و سانتیاگو شخصیت رمان قابل توجه است. همینگوی ده سال بود که رمان موفقی ننوشته و سانتیاگو در طی ۸۴ روز حتی یک ماهی هم صید نکرده بود. هردو باید دوباره خودشان را ثابت میکردند. علاوه بر این مارلین [نیزهماهی] سانتیاگو که توسط کوسهها پاره میشود، نمادی از برخورد منتقدان با «پیرمرد و دریا» است. تنهایی همینگوی نتیجهی ازدواجهای ناموفق و طرد شدن توسط آدریانا [دختری ایتالیایی]ست، همسر سانتیاگو نیز مرده است و او تنها و منزوی است. علاوه بر این احتمالاً تجربیات منفی همینگوی با زنان او را به گونهای تحت تأثیر قرار داد تا زنان را به شکلی منفی به تصویر بکشد. او احساس میکرد آدریانا، همسرانش یا به طور کلی زنان قدر و منزلت مردان را نمیدانند و این موضوع را نیز در رمان منعکس کرد. |
«پیرمرد و دریا» منبع الهام بسیاری از تصویرگران بوده است. تصویر قایقی با یک سرنشین، آن هم ماهیگیری پا به سن گذاشته، و نیزه ماهی قدری که به قلاب افتاده اما آنقدر قوی است که قایق را همراه خود میکشد و در انتها حملهی کوسهها، بسیاری از تصویرگران را به خود جلب کرده است. در انتهای این پرونده یک اینفوگرافی:
![]() |
اینفوگرافی پیرمرد و دریا |
و یک آلبوم از تصویرسازیهای این رمان را انتخاب کردهایم:
|
پیرمرد و دریا، غوطهور در تصور و تصویر |