پروندهای دربارهی عامه پسندی
رابطه روشنفکران با ادبیات و هنر عامهپسند پیشینهای طولانی دارد. یک رابطهی عشق و نفرت توامان. روشنفکری که هم فیلمفارسی و تئاتر لالهزاری و ادبیات پلیسی را میکوبد و هم ته دلش یک جوری از آن خوشش میآید. گفتهاند که در عمق وجود هر هنرمندان نخبهگرایی، یک مخاطب عامی و دوستدار آثار هنری عامهپسند جا خوش کرده است. لذتهای گناهآلود در عنوان این پرونده ترجمهی اصطلاح انگلیسی guilty pleasures است، اصطلاحی که برای رابطهی پرتناقض روشنفکران با ادبیات و سینمای عامهپسند به کار میرود.
رابطه روشنفکران با ادبیات و هنر عامهپسند پیشینهای طولانی دارد. یک رابطهی عشق و نفرت توامان. روشنفکری که هم فیلمفارسی و تئاتر لالهزاری و ادبیات پلیسی را میکوبد و هم ته دلش یک جوری از آن خوشش میآید. گفتهاند که در عمق وجود هر هنرمندان نخبهگرایی، یک مخاطب عامی و دوستدار آثار هنری عامهپسند جا خوش کرده است. لذتهای گناهآلود در عنوان این پرونده ترجمهی اصطلاح انگلیسی guilty pleasures است، اصطلاحی که برای رابطهی پرتناقض روشنفکران با ادبیات و سینمای عامهپسند به کار میرود.
پروندهای دربارهی عامه پسندی
واین موضوع عام، شکلهای بروز خاص خود را در تاریخ روشنفکری ایرانی بازی کرده است. از حملهی منتقدان سینما به فیلمفارسی و به عبارتی سینمای عامهپسند دوران تا کوبیدن بیرحمانهی تئاتر لالهزاری و موسیقی کوچهبازاری به عنوان نمونههای ابتذال.
روشنفکران عموماً هنر عامهپسند را به عنوان وسیلهی قدرت حاکم برای انحراف ذهن عامهی مردم از مسائل سیاسی-اجتماعی حیاتی کوبیدهاند و با این منطق آن را در خدمت قدرت و حاکمیت دانستهاند. اما اکنون در کتابی چون پرورش ذوق عامه در عصر پهلوی نویسنده میگوید که اتفاقاً هنر نخبهگرا و تلاش حکومت پهلوی برای پرورش ذوق عامه در واقع تلاشی بوده است علیه حوزههایی مانند فیلمفارسی و تئاتر لالهزاری که از نظر اقتصادی روی پای خود و مستقل بودند و این سیاست پرورش ذوق عامه در واقع تاثیر مخرب بر هنر مستقل واقعی داشته است.
از سوی دیگر مخالفت با کوششهای برنامهریزیشده برای پرورش ذوق عموم مشکلات خود را دارد. با این منطق آیا انتقاد از مثلاً فیلمهای کمدی سخیف و بهرهجویانهای که همین روزها پردهی سینماها را اشغال کردهاند، امر ناپسندیدهای است؟ میلاد دارایی در این جا کتاب پرورش ذوق عامه در عصر پهلوی را معرفی و نقد کرده است:
دولت «ذوق» خدایا به من ارزانی دار
کتاب فیل در تاریکی یکی دیگر از مواردی است که بحث رویکرد روشنفکران به هنر عامهپسند، در این مورد داستانی پلیسی و ادبیات ژانر، را پیش میکشد. چنانکه از مقدمهی کتاب معلوم است قاسم هاشمینژاد این کتاب را در واکنش با نوعی ادبیات جدی و سیاسی رایج دوران خود نوشته است.
کتاب در زمان انتشار خود در روزهای پرتبوتاب بعد از پیروزی انقلاب توجه زیادی برنیانگیخت، اما از مدتی پیش توجه به آن احیا شده و انتشار چاپ جدید آن توجه زیادی را به خود جلب کرده است. خود کتاب حقیقتاً از یک اثر ادبی منسجم بسیار دور است. برخی جاهای آن، بخصوص بخشهایی که به شخصیتپردازی زنان مربوط میشود یا بازسازی لهجهی ارمنی و … حقیقتاً به فیلمفارسی پهلو میزند. به هر رو امروز این کتاب را به عنوان «اولین کتاب پلیسی» فارسی میشناسند. الهه ایمانیپور این کتاب را معرفی و نقد کرده است:
تو مگر این چیزها را حالا بدانی
حقیقتاً تفاوت یک داستان عامهپسند با یک اثر ادبی جدی چیست؟ آنچه در لینک زیر میخوانید پاسخی است که در یک سایت پرسشوپاسخ ادبی به این سوال داده شده است؛ پاسخی مختصر و مفید:
فرق بین رمانهای ادبی جدی و رمانهای عامهپسند چیست؟
در این مطلب نگاهی داریم به دلایل موفقیت رمان ملت عشق، یکی از پرفروشترین رمانهای سالهای اخیر، که نویسندهاش البته روشنفکری جدی است و یک فعال سیاسی و حقوقبشر هم هست و یک جوری مرز ادبیات جدی و ادبیات عامهپسند را درمینوردد:
راز و رمزهای موفقیت یک رمان پرفروش
و سرانجام بهزاد وفاخواه مروری داشته بر شمارهی هشتم مجلهی آنگاه. شمارهی ویژهی پاییز که اختصاص داشت به موضوع عامهپسندی. آنگاه هشتم با جلدی به رنگ سبز، تصویر پرترهای با رنگ قرمز از محمدعلی فردین روی زمینهی سبز مجله و تنها یک تیتر: کرانههای عامهپسندی.