پاکسازی زبان و نظافت شهر
باور لاپورت آن است هرچه سهگانهی فروید ــ نظم، نظافت، زیبایی ــ نهادینهتر شود، دولت تمامیتخواهتر خواهد شد. دولت ناظر و کنترلکنندهی فضولات و ضایعات است، این نظم و نظارت، نشانی از قدرتِ پنهان آن است. به قول مترجم انگلیسی کتاب دومینیک لاپورت در کتابِ تاریخ مدفوع، مفهوم فرد را به فضولات گره میزند و بهشیوه مقبول طبع ژرژ باتای، تاریخ مدفوع را به تاریخ سوژه بدل میسازد.
تاریخ مَدفوع؛ تبارشناسی سوژهی مدرن
نویسنده: دومینیک لاپورت
مترجم: قاسم مؤمنی
ناشر: دمان
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۸
تعداد صفحات: ۱۷۸
باور لاپورت آن است هرچه سهگانهی فروید ــ نظم، نظافت، زیبایی ــ نهادینهتر شود، دولت تمامیتخواهتر خواهد شد. دولت ناظر و کنترلکنندهی فضولات و ضایعات است، این نظم و نظارت، نشانی از قدرتِ پنهان آن است. به قول مترجم انگلیسی کتاب دومینیک لاپورت در کتابِ تاریخ مدفوع، مفهوم فرد را به فضولات گره میزند و بهشیوه مقبول طبع ژرژ باتای، تاریخ مدفوع را به تاریخ سوژه بدل میسازد.
تاریخ مَدفوع؛ تبارشناسی سوژهی مدرن
نویسنده: دومینیک لاپورت
مترجم: قاسم مؤمنی
ناشر: دمان
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۸
تعداد صفحات: ۱۷۸
بهنظر میرسد تنها جملهی آغازین رودولف الخوری، یکی از مترجمهای انگلیسی کتاب، مُشوقی کافی برای خواندن آن باشد: «دومینیک لاپورت در کتابِ تاریخ مدفوع، مفهوم فرد را به فضولات گره میزند و بهشیوه مقبول طبع ژرژ باتای، تاریخ مدفوع را به تاریخ سوژه بدل میسازد تا «والاترین» شکلهای آگاهی را با «پستترین» محصول انسان تلفیق کند.» الخوری درجایی دیگر از مقدمهاش مینویسد: «ارزش فوقالعادهی کتاب او [دومینیک لاپورت] نیز در همین است: تلفیق چرندیات با معانی ژرف. کتابی که به حق میتوان آن را «دانش طربناک» لاپورت نامید».
دومینیک لاپورت (۱۹۸۴-۱۹۴۹)، نویسندهی فرانسوی، کتاباش را در سن کمتر از سی سالگی منتشر، و از بد روزگار در سن سیو پنج سالگی فوت میکند. عمری هرچند کوتاه اما در نوشتن پرثمر. لاپورت را میتوان از نسل مارکسیستهای بعد از لویی آلتوسر بهشمار آورد که در نوشتههایشان نگاه ویژهای به روانکاوی فروید و لکان دارند. برای اثبات این ادعا همین بس که وی کتاب اول خود زبان ملی فرانسوی: زبان ملی انقلاب فرانسه در سیاست و عمل را با همکاری چهرههای شاخص این جریان رنه بالیبار، اتیین بالیبار و پییر ماشری در سال ۱۹۷۴ و در مجموعهای تحت نظارت لویی آلتوسر منتشر کرد. وی چهار سال بعد، در ۱۹۷۸ کتاب تاریخِ مدفوع را ــ که ردپاهایی از تبارشناسی فوکو، تحلیلهای قدرتِ آلتوسر، روانکاوی فروید و زبان صریح نیچه را میتوان در آن یافت ــ و به گفتهی الخوری آن را میتوان «از محصولات جانبی نگارش کتاب زبان ملی فرانسوی دانست» به شکل انفرادی منتشر کرد.
کتابِ تاریخ مدفوع، که به حق، مترجم فارسی عنوان دوم تبارشناسی سوژهی مدرن، را بر آن گذاشته- عنوانی که در متن فرانسوی و ترجمهی انگلیسی آن دیده نمیشود- متشکل از شش فصل و یک مقدمه به قلم مترجم انگلیسی کتاب است. در همان فصل نخستِ کتاب، با عنوان «طلای زبان، فروغ تابناک پیخال»، نویسنده اسناد و مدارکی را پیش چشم خواننده رو میکند که به قول خودش: برکشیدن نقابها از چهرهی قدرت است. وی با اشاره به صدور فرمان سلطنتیِ ویله-کوتره در اوت ۱۵۳۹ مبنی بر نگارش تمامی متون به زبان فرانسوی و حذف بیکم و کاست «لاتین کهنه شده» و نیز گماشتن آن در کنار فرمان نوامبر همان سال، مبنی بر پاکسازی و دفع زبالههای شهری توسط خود شهروندان پاریسی، به تحلیلی دو سویه از پاکسازی زبان فرانسوی توسط نحویون و پاکسازی فضولاتِ شهر پاریس اقدام میکند. لاپورت معتقد است نزدیکی این دو فرمان به هم و شروع پاکسازیها، چه در ساحت زبان فرانسوی و چه از چهرهی شهر، میتواند چون خاستگاهی برای ظهور سوژهی مدرن در انسان غربی باشد: «وقتی زبان تمیز شد، میتواند سه لازمهی تمدن را از دیدگاه فروید برآورده کند: تمیزی، نظم و زیبایی؛ و باید در اینجا اضافه کنیم که این تعریف هیچ ارتباطی به مسئلهی کاربرد ندارد. نظافت، نظم، زیباسازی: خود این نکته که سهگانهی مذکور در ساماندهی زبان و شهر نمودی کاملاٌ آشکار دارند، ما را به درنگ و تامل وا میدارد. شاید چیزی که نگاه خیرهی تاریخ را مشوش میکند، کثافت فینفسه نیست؛ بلکه وسواسی است برای نظافت که فقط پس از تحققش کارکرد عملی مییابد». نویسنده در ادامهی این فصل اشاراتی مدام به پاکسازیهای زبان فرانسوی و تاکید پادشاهی بر پاکسازی شهر دارد و در آخر معتقد است آنچه سرکوب شده به شکل تغییر یافتهی دوباره سر برمیآورد، اما این بار در هیئت «گنج».
در فصل دوم «نظافتِ جلوی خانهی خود، انباشتن جنب دیوار»، لاپورت رابطهی نظافت خصوصی و سوژهگی انسان را به شکل مفصلتری پی میگیرد. وی بر آن است فرمان ویله-کوتره برنظافتِ خصوصی و تمیزکاریهای فردی، به شکلی موکد رابطهی آن را با نظام خانواده و سوژهگی آن برجسته میکرد: «پیش و بیش از هرچیز، فضولات خانگی میشود و سوژه میبیند که ابژه در جایگاه «حقیقی»اش یعنی در خانه [domus] سوژه قرار گرفته است. اگر فضولات در خانه جای گرفته باشد و درپی آن وارد حوزهی خصوصی شده باشد، بیشک در ظهور خانواده و نهاد آن […] نقش مهمی ایفا کرده است.» لاپورت معتقد است این شیوه از شخصی شدن فضولات، زمینههای شکلگیری فردیت و حوزهی خصوصی مدرن را به شکل بیسابقهای روشن میکند. در فرمان ویله-کوتره تاکید برآن شده بود که هرکس خانهی خود را تمیز کند و مدفوع خود را در خانه نگاه دارند، و در طول روز به گاریچههای پاکسازی شهر بسپارند، نافرمانی از این امر مشمول جریمه و زندانی میشد، از این رو هرکسی موظف بر نگهداری و پاکسازی تودهی فضولات خانگی خود میشود.
تاملی که ناشی از نگهداری و پاکسازی فضولات شخصی است، بیش از پیش سوژه را با ابژهی تولید شدهی خود درگیر میکند، سیاستی که در زبان تننازانهی لاپورت «مُهر سوژه را بر بدن کوفت و چه بسا زمینهساز منِ دکارتی» میشود. نویسنده در ادامهی این فصل به سیاست بازگشت فضولات در چرخهای دوگانهی چون کود انسانی و مطهر بودن مدفوع آدمی میپردازد. وی در این بخش به اسناد تاریخی اشاره دارد که مدفوع انسان را چون مایهی حیات تلقی میکردند: «مدفوع مایهی حیات است و گویی روح را غنا میبخشد». لاپورت سیاستهای دوگانهی تمدن را در دفع و تقدیس مدفوع مورد بررسی قرار میدهد تا مسیر را برای فصلهای بعدی خود هموار کند، وی در جایی از فصل دوم مینویسد: « تا همین امروز، رویکردی دوگانهی تمدن در قبال مدفوع همواره با دو نشانه همراه بوده است: از یک سو عزمی راسخ به شستن مکانهای تجمع زباله (چه در شهر و چه در زبان) و ازدیگرسو باور به پاککنندگی فضولات انسانی.»
در فصل سوم «چیز استعماری»، نویسنده توجه خود را بر تحلیلِ قدرتِ نظارتی و استعماری دولت متمرکز میکند و در نگاهی آلتوسری سعی در واکاوی دستگاهای پنهان ایدئولوژیک آن دارد: «دولت بیتردید فاضلاب است. نه فقط به این خاطر که قانون الهی را از دهان حریصش قی میکند، بل از آن رو که در مقام قانون نظافت، بر فاضلابها حکم میراند. سهگانهی نظم-نظافت-زیبایی که فروید آن را سنگ بنای تمدن میداند، در قالب دولت مجسم میشود و در جایگاه بالاتر ارتقا مییابد.» باور لاپورت آن است هرچه سهگانهی فروید ــ نظم، نظافت، زیبایی ــ نهادینهتر شود، دولت تمامیتخواهتر خواهد شد. دولت ناظر و کنترلکنندهی فضولات و ضایعات است، این نظم و نظارت، نشانی از قدرتِ پنهان آن است، در واقع دولت ترسیمکننده حد و ثغور «ریدن» و بازگشت آن در چرخهی سود همچون کود انسانیست. از سوی دیگر دولت توان مقدسسازی «چیزهای» نامقدس را دارد. «نعش بینام و نشان از میان تودهی نعشها بیرون کشیده شد تا به عنصری آیینی بدل شود. هرجنازه با فردیت یافتن در چنین حالتی، دیگر بوی گند نمیدهد و به یادگار مقدس و موقری از شخص بدل میشود».
نویسنده در فصل چهارم «بو نمیدهد»، اقتصادی که ناشی از جمعآوری و نظارت بر مدفوع عمومی از سوی قدرت باشد را بررسی میکند. وی با گریز تاریخی به قانون روم باستان، تاریخ تبدیل مدفوع به «طلای تطهیر شده» را دارای پیشینهای طولانی میداند، از این رو در بازی ساختاری قدرت، هرآنچه روزی سرکوب شده، امروزه در معنای نمادینی دیگر سربرمیآورد.: «در زمان کنستانتین [روم باستان] هم مدفوع انسان و هم مدفوع حیوانات مشمول مالیات شد و نام بسیار ظریف «طلای تصفیهکننده» را بر این مالیات نهادند. برخی نیز آن را «طلای تطهیر» یا «طلای کفاره» نامیدند. زیرا در مرتبهی نخست شامل بازرگانان و افرادی با زندگی نکبتبار میشد و هردو را به یک اندازه بدنام و انگشتنما میانگاشت.» قدرت در دستگاهای پنهان خود با گماردن مالیات بر مستراحهای عمومی، مردم را ملزم به پرداخت بهایی برای تطهیر شدن خود از بوی گند میکرد، درواقع در معنای پنهانی، پرداخت مالیات بر مستراحهای عمومی، به شکلی منزه شدن از گناه بود و سود آن اینکه دیگر «بو نمیدهد». اقتصاد سیاسی بورژوازی مدفوع را تبدیل به طلا میکند، طلایی که در ساختاری بازگشتی، دیگر بو نمیدهد و تنها چیزی که از این «کالا» باقی میماند «سود» آن است. این همان منطق خاص سرمایه در سرکوب و تبدیل و بازگشت امر نهی شده است. در این چرخه حتی قوهی بویایی از ساحت معرفتشناختی کنار میرود و در پایینترین درجهی خود قرار میگیرد. «بو در تضاد با نظم و بهداشت است و ناسازگار با زیبایی.» لاپورت در این بخش به تحلیلهای از فلاسفه اشاره میکند که امر زیبا را فاقد بو میدانند و بو را به پایینترین درجه حواس انسانی تقلیل میدهد. از این رو با حذف بو از نظام زیباییشناسی ــ و البته معرفتشناختی ــ جای آن را بینایی اشغال میکند. بحثی که لاپورت در فصل بعدی کتابش پی میگیرد.
در فصل پنجم با زیر عنوان «بزک»، نویسنده امر سرکوب شده ــ مدفوع ــ را که در تحول نظام اقتصاد سیاسی بورژوایی تبدیل به طلا شده بود، این بار از سوی دیگر و در تغییری نمادین، زشتی آن که شامل بو بود حذف شده و تبدیل به عنصری برای زیباسازی و سوددهی میشود. «آنچه در عرصهی زیباییشناسی، پس ماند به شمار میرفت، در عرصهی تولید، نعمتی عظیم به حساب میآید: نه بو بلکه چیزی که بو به آن اشاره دارد، یعنی خود مدفوع». لاپورت معتقد است میتوان کتاب مفصلی دربارهی خواص آرایشی مدفوع که روزگاری در آرایش سر و روی بانوان کاربرد داشت تالیف شود. وی اشاراتی به نوشتههای اطبا و بهداشتیون کلاسیک دارد که جملگی از خواص مدفوع انسانی سخن میگویند. در این دیالکتیک رابطهی معناداری بین امر خیر و امر زیبا حول محور مدفوع آدمی در چرخش است و تنها شکل نمادین آن تغییر یافته است: « ولی تمام اینها به گونهای است که گویی مدفوع در گفتمان سرمایهداری سرکوب میشود، حال آنکه رویکرد قرون منتهی به آن بیشتر مبتنی بر انواع مختلفی از بازنمایی بوده و فقط ظاهراٌ حالت انکار داشته است. طی این سه قرن، در عین باور به پلشتی مدفوع (به سان دورهی باستان)، «اراده» به باور به قدرت درمانی و زیباییشناسانهی مدفوع کاملاٌ مشهود است.» لاپورت در این فصل پا را فراتر از کارکرد طبی و زیباییشناسانهی مدفوع میگذارد و در میان تیتری به نام «مدفوع آسمانی» به آیینهایی اشاره میکند که در آنها مدفوع در شکل نمادین خود موردی قدسی و آسمانی است. وی به داستانی از اقوامِ ساموآیی اشاره میکند که «برای رابطهی هر ذره با خدا، آن را مدفوع الهی مینامند». در این فصل نویسنده، بر آن است تا نشان دهد تاکید سوژه بر ابژهی خود همچون امری نمادین، آن را از پلشتی تهی کرده و در شکلی دیگر چون عنصری درمانگر، زیباساز و شفابخش نشان دهد. سوژه با حذف بو از پلشتی مدفوع، آن را بار دیگر در نظام خود معنا میکند.
در فصل آخر کتابِ تاریخ مدفوع، لاپورت به زبان صریح نیچه و لحن انتقادی مارکس نزیکتر میشود. وی معتقد است اگرچه خوانندهی امروزی، علوم و طب قدیم را متهم به زبانی عجیب غریب و هذیانگویی میکند، اما امروزه نیز همین علومِ بهظاهر عجیبِ کلاسیک در شکل دیگر رخ مینماید: « کسانی که در دورهی سرمایهداری، بلندگوی ترویج گفتمانِ بدن را به دست گرفتهاند، هنوز بدویترین عقاید را موبه مو پیاده میکنند. قهرمانان دوران ما ماموران بهداشتاند. آنها بر اشمئزاز درونیشان مسلطاند، آستین را بالا میزنند و تا مرفق در فاضلاب فرو میکنند». نویسنده در این فصل به مواردی از تاکید بهداشتگرایان بر مفید بودن کود انسانی ــ مدفوع ــ اشاره دارد. بهداشتگرایان نظام سرمایهداری چنان از یافتههای خود در این مورد به شعف افتاده بودند که «نیاز» بشری را تنها در این مقوله خلاصه میکردند. «اغراق نیست اگر بگوییم بهداشتگرایان از ابداعات خودشان چه حظی میبرند. تمام وجودشان به این کارگره خورده بود و حتی تاب تصور از دست دادن آن را نداشتند. آنها همصدا با بنتام مبلغ فایدهگرایی در قبال سازوکارهای فیزیولوژک بدن بودند.» وی در پایان این فصل به عقاید پییر لورو، نویسنده و فیلسوف فرانسوی، و چهرهی شاخص جنبشهای کارگری قرن نوزدهم اشاره میکند، که در برابر نظریه اقتصادی قانون مالتوس، نظریهای با عنوانِ قانونِ چرخهی طبیعی یا سیرکولوس طرح ریزی میکند. لورو معتقد است که مدفوع هر انسان میتواند ثروت و رفاه قابل توجهی برای وی داشته باشد، به شرط آنکه از سازوکارهای نظارت و کنترل دولت سرمایهداری بر مدفوع خویش خلاص شود. لاپورت از قول لورو نقل میکند: «در یک کلام، من ثابت کردهام که هر انسانی طبعتاٌ همزمان تولیدکننده و مصرفکننده است و اگر مصرف میکند، تولید نیز میکند.»
کتابِ تاریخ مدفوع برای خواننده امروزی همچون دایرهالمعارف موجودات غریب بورخس است؛ با عقاید و نظریههای به ظاهر عجیبغریب که در دستگاه نظریهی ما شاید جای بدان صورت نداشته باشند. انبوهی از دادههای کلاسیک با تحلیلهای ظریف که میتواند ذهن خواننده را به اموری جلب کند که تا به حال به سادگی از آنها گذشته است. اگر از تحلیلهای نظری لاپورت بگذریم، زبان تننازانه و لحن شبیه به طنز آن درجای جای کتاب، خواندن آن را راحتتر و «دلپذیرتر» میکند. لحنی که به خوبی در ترجمه ی فارسی آن جا افتاده است. مترجم فارسی، قاسم مؤمنی، به اندازهی خود نویسنده در بیان صریح واژگان جرات به خرج داده و این باعث شده متن از پویایی و جنبجوش درونی خود ساقط نشود.
2 دیدگاه در “پاکسازی زبان و نظافت شهر”
کتاب خیلی پیچیدەای بود. فک کنم دلیل هم بە مواردی برمیگردە کە اینجا بهش اشارە شدە. یعنی خوانندە باید با روانکاوی، آلتوسر، فوکو، نیچە و… آشنا باشە کە بتونە کامل کتاب رو بفهمە. نقد خوبی بود. مرسی.
۲bar ketab ro khundam.hichi azash nafahmidam.ama in naghde shom kamel motajem kard ke nevisandeh chi mikhad bege. kheli kheli mamnun. man chanta soal dige darm az aghaye Mohamadpor .mishe adress Email ya shomarashon ro dashte basham?