ویرجینیا وولف و عبور از مرزهای سنتی روایت
«ما کلماتیم، ما موسیقی هستیم؛ ما خود چیزهاییم.»
نوشتههای ویرجینیا وولف گسترهی بزرگی از آثار کوچک و بزرگ را دربرمیگیرد؛ از داستانهای کوتاه گرفته تا رمانهایش (که بهترین این مجموعهاند)، آثار غیرداستانی او، خاطرات و نامههایش و همچنین مقالاتی که در نشریات به چاپ رسانده. حال اگر به همهی اینها، هزاران هزار اثری را اضافه کنیم که در نقد، بررسی و شناخت ویرجینیا وولف نوشته شدهاند بهتر خواهیم توانست به منظرهای که ویرجینیا وولف بر پهنهی ادبیات جهان خلق کرده نگاه کنیم.
ویرجینیا وولف با نام آدلین ویرجینیا استیون در سال 1882 متولد شد و در سال 1941 در پی مرگی خودخواسته درگذشت. زندگی پرفراز و نشیب او به خصوص مرگ دراماتیکش همواره بستری برای کنجکاوی اهالی ادبیات و دوستدارانش بوده. نشان به آن نشان که کتابها و مقالات بسیاری در جهت شناخت ابعاد زندگی او نوشته شده است. هرچند که او خود هرگز چیزی تحت عنوان زندگینامه منتشر نکرد. هرچه هست وامدار خاطرات و نامههای او و نیز روایتهایی است که دیگران دربارهی او داشتهاند که البته این منابع حاوی جزئیات پرباری در شناخت زندگی و احوالات ویرجینیا وولف هستند.
اما وجه مهم شخصیت ویرجینیا وولف حضور بیواسطهی او و آثار گرانمایهاش در پهنهی جهان ادبیات است که او را به عنوان یکی از غولهای ادبیات قرن بیستم و تا همین امروز به ما میشناساند. خوشبختانه آثار وولف از همان ابتدای کار حرفهای او مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و به مرور پس از انتشار رمان «اتاق جیکوب» توانست با بهکارگیری تجربهگرایی و بازاندیشی در مفهوم زمان شکل تازهی نوشتار ادبی خود را ترسیم کند.
ذهنیتگرایی وولف و علاقهی او به تجربهی ذهنی از لحظه در آثار دیگری چون «خانم دالووی» و «به سوی فانوس دریایی» ادامه یافت. او به جای تمرکز بر یک روند خطی و روشن، بر حواس، تجربیات عمیق و درونی شخصیتهایش تکیه کرد و با توصیفات دقیق و شاعرانه از محیط اطراف و تاثیرات زمان بر شخصیتها توانست تصویر عمیقتری از پیچیدگیهای انسان در روزگار مدرنیته به دست دهد.
آثار غیرداستانی وولف با تمرکز بر مباحث فرهنگی و اجتماعی دنیای مدرن چون مسالهی زنان و جنسیت به مرجعی مهم در شکلگیری نظریات مرتبط با نقد ادبی و فمینیستی تبدیل شد. او در مقالهی بلند «اتاقی از آن خود» پای زنان را به حوزهی نقد ادبی باز کرد و با استفاده از زبانی شاعرانه و تحلیلی به موضوعاتی چون جایگاه زنان در ادبیات و جامعه، اهمیت استقلال مالی و داشتن فضای مناسب برای انجام کار خلاقهی زنان پرداخت. این کتاب در دهههای 70 و 80 میلادی همراه با اوجگیری مطالعات فمینیستی، منبع ارزشمندی برای مطالعهی مسائل زنان و تاثیر وضعیت اقتصادی بر جایگاه اجتماعی ایشان بود.
اگرچه آثار وولف از همان ابتدا مورد خصومت برخی منتقدان ادبی قرار گرفت، اما این شانس را داشت که خیلی زود به شهرت برسد و به عنوان یک نویسندهی موفق پرفروش شناخته شود.
این موفقیت تا امروز ادامه دارد.
در آغاز این پرونده یکراست به سراغ بخش محبوب نوشتههای ویرجینیا وولف میرویم: رمانهای او. مطالبی بخوانید در معرفی و نقد معروفترین رمانهای وولف؛ «خانم دالووی»، «به سوی فانوس دریایی» و «اُرلاندو».
شاید برایتان جالب باشد بدانید که در زمان خودش، درباره ویرجینیا وولف چه نوشتهاند؟ برای پاسخ به این پرسش میتوانید نگاهی بیاندازید به بخشهایی از اولین نقد[ریویو]های روزنامه نیویورک تایمز بر هر کدام از ده رمانی که او به نگارش درآورده است.
بخش جالب دیگری از آثار برجایمانده از ویرجینیا وولف نامههایی است که او به اطرافیانش نوشته. این نامهها منابع غنی و پرباری در شناخت احوالات و زندگی او هستند.
از نکات جالب نوشتههای وولف جملات ماندگاری است که در گوشه و کنار آثار برجای مانده از او دیده میشود. کتاب «گزینگویههای ویرجینیا وولف» با گزینش برخی اظهارنظرهای چندجملهای و گاه تکجملهای او در باب موضوعات مختلف، علاوه بر اینکه ما را به خواندن رمانهای او برمیانگیزد، به خودیخود نیز جالب و جذاب است.
یکی از ویژگیهای مهم نثر وولف، نحوهی پرداخت شخصیتها و عمیق شدن در آنها با استفاده از تکنیک روایت سیال ذهن است. این نوع شخصیتپردازی فرصت جادویی همذاتپنداری و نزدیکی را بین مخاطب با شخصیت فراهم میآورد. مطلبی بخوانید دربارهی هنر شخصیتخوانی ویرجینیا وولف.
نحوهی رویاوریی ویرجینیا وولف با آثار ادبی دیگر نیز موضوع جالبی است که اغلب در لابلای نوشتههایش دیده میشود. مطلبی بخوانید راجع به نظر وولف دربارهی اینکه چرا میخوانیم و آثار هنری بزرگ چه وجوه مشترکی با هم دارند.
در کنار آثاری که ویرجینیا وولف خلق کرده، مرگ دراماتیک او در آفرینش شمایل کنونی او بیتاثیر نبوده. مطلبی بخوانید دربارهی این حادثه و واپسین جملاتی که او از خود برجای گذاشت:
«عزیزترینم؛ شک ندارم دوباره دیوانه شدهام…»
بحث اقتباس از زندگی و آثار هنرمندان بزرگ همیشه داغ بوده، بهخصوص اگر این وامگیری هم در رمان و هم در سینما صورت گرفته باشد.
مایکل کانینگهام در رمان
ساعتها با الهام از رمان
خانم دالووی و زندگی خالقش، ویرجینیا وولف، توانسته اثری به نوبهی خود ماندگار بیافریند. اقتباس سینمایی این اثر نیز بسیار موفقیتآمیز بوده است.
در پایان این پرونده خوب است نگاهی بیاندازیم به دیگر جنبههای زندگی ویرجینیا وولف که همچنان کمتر شناخته شده است: علاقهی وولف به عکس و عکاسی! نگاهی کنید به آلبوم «خانهی مانک» او.
نظر شما دربارهی آثار ویرجینیا وولف و سبک نویسندگی او چیست؟ برایمان بنویسید.
ویرجینیا وولف
2 دیدگاه در “ویرجینیا وولف و عبور از مرزهای سنتی روایت”
خیلی زحمت کشیدین عالی است
چه پرونده کامل و جذابی