هولوکاست فراموششده
ژاپنیها همیشه همین عینکیهای رام و سربهزیر امروز نبودهاند. در تمام سالهای جنگ جهانی دوم خشونتهای غیرقابل باور و وحشیانهای از نظامیان ژاپنی در تمام سرزمینهای شرق آسیا سر زد. اما یکی از وحشیانهترین آنها دوسالی قبل از درگرفتن جنگ در نانکینگ ژاپن درگرفت. چین و کره اولین کشورهایی بودند که در برنامه میلیتاریزه شدن ژاپن مورد تجاوز این کشور قرار گرفتند. شرح این تجاوزات شنیع و غیرقابل تحمل است و شناخت چین بدون دانستن این زخمهای تاریخی ممکن نیست. کتاب نانکینگ: شرح جنایات ژاپن در چین نوشته آیریس چانگ نویسنده چینیالاصل آمریکایی از متون قابل اعتنا در شناخت این دوره تاریخی تلخ است.
نانکینگ: شرح جنایات ژاپن در چین
نویسنده: آیریس چانگ
مترجم: غلامحسین میرزا صالح
ناشر: نگاه معاصر
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۷۸
تعداد صفحات: ۳۶۶
شابک: ۹۷۸۹۶۴۷۷۶۳۷۴۵
ژاپنیها همیشه همین عینکیهای رام و سربهزیر امروز نبودهاند. در تمام سالهای جنگ جهانی دوم خشونتهای غیرقابل باور و وحشیانهای از نظامیان ژاپنی در تمام سرزمینهای شرق آسیا سر زد. اما یکی از وحشیانهترین آنها دوسالی قبل از درگرفتن جنگ در نانکینگ ژاپن درگرفت. چین و کره اولین کشورهایی بودند که در برنامه میلیتاریزه شدن ژاپن مورد تجاوز این کشور قرار گرفتند. شرح این تجاوزات شنیع و غیرقابل تحمل است و شناخت چین بدون دانستن این زخمهای تاریخی ممکن نیست. کتاب نانکینگ: شرح جنایات ژاپن در چین نوشته آیریس چانگ نویسنده چینیالاصل آمریکایی از متون قابل اعتنا در شناخت این دوره تاریخی تلخ است.
نانکینگ: شرح جنایات ژاپن در چین
نویسنده: آیریس چانگ
مترجم: غلامحسین میرزا صالح
ناشر: نگاه معاصر
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۷۸
تعداد صفحات: ۳۶۶
شابک: ۹۷۸۹۶۴۷۷۶۳۷۴۵
در بخش خارجی موزهی یابود کشتار نانکینگ (Nanjing) گذرگاهی است پر از مجسمههایی به یاد آنچه در خلال تصرف پایتخت آن زمانِ جمهوری چین توسط ارتش امپراتوری ژاپن در 1937 اتفاق افتاد. گذر به مجسمهی زنی چینی ختم میشود که کودک مردهای را در بغل دارد. از کنار که به مجسمه نگاه کنیم، متوجه میشویم که زانوان زن اندکی به جلو خم شده، شانهها افتادهاند و سری که رو به آسمان دارد بیش از آنکه دلالت بر آرزوی نازل شدن کمکی از عالم غیب داشته باشد، دالِ بر آخرین تلاشهای زنی است که گویی دیگر تابِ تحمل رنجی سهمگین را ندارد.
رنجی عظیم که سعی شده در ابعاد غولآسای مجسمه به تصویر کشیده شود. با اینکه مجسمه هنرمندانه ساخته شده و نمیتوان بی توجه از کنارش گذشت و نادیدهاش گرفت اما به نظر میرسد قادر به تصویر ابعاد جنایت ژاپنیها و رنج چینیها نیست و بعید به نظر میرسد اساساً هیچ مجسهای توانایی آن را داشته باشد.
«چند نفری بیشتر نمیدانند که سربازان ژاپنی سرنیزه خود را به بدن کودکان چینی فرو میکردند و آنها را در حالی که در هوا دست و پا میزدند به درون دیگهای آب جوش میانداختند. سربازان ژاپنی زنان دوازده تا هشتاد سالهی چینی را مورد تجاوز دستجمعی قرار میدادند و پس از رفع نیاز جنسی، همه را میکشتند.
من خودم بیش از دویست نفر چینی را گردن زدم، تا حد مرگ گرسنگی دادم، سوزاندمشان و زندهبهگورشان کردم. از این که به حیوانی مبدل شده بودم و دست به چنین جنایاتی زدم، از خودم حیرت میکنم. در حقیقت هیچ زبانی قادر به بیان اعمال و رفتارم نیست. من حقیقتاً یک ابلیس بودم.» (ص.106) اینها اعترافات یک پزشک ژاپنی است که در جوانی در ارتش ژاپن به عنوان سربازی ساده خدمت میکرده و در کشتار نانکینگ شرکت داشته است. مشتی نمونهی خروار!
میتوان تصور کرد که وقتی سربازی معمولی تا این حد دستش در جنایت و وحشیگری باز بوده، چه فاجعهای در نانکینگ اتفاق افتاده است. در خصوص تعداد قربانیان نانکینگ حرف و حدیث بسیار است، دولت چین عدد 300 هزار نفر را اعلام میکند اما در اسناد مختلف تعداد بیشتر و کمتری هم ذکر شده است. از طرف دیگر در تمام این سالها حکومت ژاپن اصرار داشته که تعداد قربانیان بسیار کمتر از 300 هزار نفر بوده است! گویی تعداد کمتر میتواند توجیهی برای خالی کردن شانه از زیر بار مسئولیت باشد.
کمتر کسی است که نداند ارتش ژاپن نهایتاً بعد از حملات هستهای آمریکا به هیروشیما و ناکازاکی تسلیم شد و امپراتور سرزمین خورشید تابان طی نطقی رادیویی شکست را پذیرفت اما کمتر کسی است که بداند بعد از آن چه اتفاقی افتاد!؟
در پی شکست متحدین در آلمان هیتلر خودکشی کرد، سران باقیمانده نازی را به دادگاه بردند و بعضی حکم اعدام گرفتند، بسیاری از اعضای حزب نازی به زندان رفتند، آنهایی که نرفتند در مضیقههای شدید اجتماعی و اقتصادی قرار گرفتند، عدهای به آمریکای جنوبی گریختند و سالها با هویتهای جعلی زندگی کردند در حالیکه تا پایان عمر تحت تعقیب بودند. شرح جنایات آلمان نازی با تمرکز بر هولوکاست به کتابهای درسی مدارس آلمان راه پیدا کرد و هرگونه تشکیکی در هولوکاست جرم تلقی شد.
در ژاپن اما امپراتور هیروهیتو تا پایان عمر امپراتور ماند. بسیاری از سران ارتش که هیچ شکی در اعمال جنایتکارانهشان وجود نداشت تا پایان عمر مصدر کار بودند و پس از فوت همچون قهرمانان ملی تشییع و دفن شدند. بسیاری از ارتشیان سابق آزادانه در جامعهی پس از جنگ تحصیل کردند و تا پایان عمر زندگی آبرومندانهای داشتند.
تا همین امروز بر سر نحوهی انعکاس رفتار ژاپن طی جنگ جهانی دوم در کتابهای درسی مدارس بحث و گفتگوست و بسته به اینکه کدام حزب سیاسی انتخابات را ببرد، مطالب کتب درسی دستخوش تغییر میشود. موضع رسمی حکومت ژاپن در تمام این سالهای پس از جنگ تشکیک در کمّ و کیف جنایات صورت گرفته در زمان حمله به چین و سایر کشورهای آسیای شرقی بوده است. تلاشی که در پی آن است که جنایات جنگی ژاپن را حاصل خودسریهایی در ارتش امپراتوری بداند که در هرج و مرج ناشی از شرایط جنگی و در بی خبری حکومت مرکزی اتفاق افتاده است.
این در حالی است که گرچه ظاهرِ جنایات ژاپن شباهتی به صورت مهندسیشدهی جنایات آلمانیها به صورتیکه در کورههای آدمسوزی نمودار شد، نداشت و بیشتر به وحشیگری جنگجویان باستانیای که سرسپردهی امپراتوری فرازمینیاند میمانست و به صورت زنده به گور کردن، تجاوز گسترده به زنان، زنده سوزاندن افراد، پوست کندن آدمها و … نمودار شد، دست کمی از جنایات آلمان نازی نداشت و علیرغم ادعای حکومت ژاپن تاکنون، یافتن سرنخهایی مبنی بر برنامهریزیهای قبلی برای آن و افسانه بودن بیخبری ساکنان سرزمین آفتاب کار دشواری نیست.
«ستوان دوم موکائی توشیاکی و ستوان دوم نودا تاکهشی… در مرحله نهایی این رقابت تقریباً شانهبهشانه یکدیگر هستند… [گرچه] هیچیک… به درستی نمیدانند کدامیک به مرز یکصد نفر رسیدهاند، بنابراین تعداد را به یکصد و پنجاه نفر افزایش دادهاند.» (ص.101)
این نمونه، خلاصهی گزارشی است که در دسامبر 1937 در یک نشریهی سراسری در ژاپن چاپ شده است و با اینکه میدانیم در زمان چاپ این گزارش توشیاکی از تاکهشی جلوتر بوده اما از نتیجهی نهایی رقابت این دو افسر ارتش ژاپن بیخبریم و مشخص نیست نهایتاً کدامیک موفق شده زودتر صد و پنجاهمین سر را با شمشیرش از بدن اسرای چینی جدا کند! تکاندهندهتر از خودِ شقاوت دو افسر، خونسردی آزاردهندهی نشریهی ژاپنی در گزارش این وحشیگری است. گزارشی که خواندنش به واقع طاقتفرسا و تکاندهنده است.
کتاب نانکینگ: شرح جنایات ژاپن در چین با عنوان انگلیسی تعرض در نانکینگ: هولوکاست فراموش شدهی جنگ جهانی دوم به قلم آیریس چانگ در آمریکا چاپ شد. نویسندهی کتاب از پدر و مادری چینی که برای ادامه تحصیل در دهه 60 میلادی از تایوان به آمریکا مهاجرت کرده بودند، متولد شد. کتاب گزارشی تحقیقی است که توسط روزنامهنگاری جوان نوشته شده است.
نویسنده به وضوح سمت چینیها میایستد و از اینکه احساسات خوانندهاش را علیه ژاپنیها برانگیزاند، ابایی ندارد. اگرچه در بخشهایی از کتاب چانگ سعی میکند علاوه بر روایت کشتار صورت گرفته در نانکینگ، عوامل تاریخی، سیاسی و اجتماعیای را که منجر به عملکرد وحشیانهی ژاپنیها شد را هم تحلیل کند، اما نتیجهی نهایی اثری است افشاگر که قصد دارد واقعهای فراموش شده را دوباره در معرض دید قرار دهد و از بروز خشمش نسبت به بیتفاوتیها ابایی ندارد.
کتاب پس از چاپ در سال 1997 پرفروش شد و نویسندهی 29 سالهاش را به چهرهای رسانهای تبدیل کرد. هفت سال بعد جسد چانگ در اتومبیلش پیدا شد. سه سالی بود که افسردگی شدیدی داشت. برخی افسردگیاش را حاصلِ درگیری عاطفی شدیدی که با موضوعات ناخوشایندِ مورد تحقیقش پیدا کرده بود دانستهاند و برخی دیگر آن را ناشی از تهدیدهای ناشناسِ منسوب به راستگرایان افراطی ژاپنی که هرازگاهی پس از چاپ کتاب برایش اتفاق میافتاد، میدانند. واقعیت هرچه بود، آیریس ترجیح داد با گلولهای در 36 سالگی به زندگیش پایان دهد.
داستان یک پرونده\ قسمت اول: پرونده چین