اسماعیل فصیح از نویسندگانی بود که آثارش بین عامه خوانندگان طرفداران زیادی داشت و هنوز هم با گذشت 12سال از مرگش، همچنان خوانده میشود؛ گرچه درباره آثارش به اندازه کافی نقد و بررسی انجام نگرفته. او مردی گوشهگیر بود و علاقه چندانی به حضور در محافل نداشت. سعی کردیم تا اطلاعات بیشتری در اینجا برایتان فراهم کنیم.
اسماعیل فصیح از نویسندگانی بود که آثارش بین عامه خوانندگان طرفداران زیادی داشت و هنوز هم با گذشت 12سال از مرگش، همچنان خوانده میشود؛ گرچه درباره آثارش به اندازه کافی نقد و بررسی انجام نگرفته. او مردی گوشهگیر بود و علاقه چندانی به حضور در محافل نداشت. سعی کردیم تا اطلاعات بیشتری در اینجا برایتان فراهم کنیم.
اسماعیل فصیح متولد محله درخونگاه تهران در سال 1313 بود. محلهای که به قول خودش هرجای دنیا که رفت همراه خودش برد و وقایع خیلی از داستانهایش در همان محله میگذرد.
فصیح در مدرسه ابتدایی عنصری درس خواندن را شروع کرد و سال 1332 بعد از گرفتن دیپلم طبیعی از راه استانبول و پاریس به آمریکا رفت. آنجا لیسانس شیمی و ادبیات انگلیسی گرفت و ازدواج کرد اما همسرش هنگام زایمان از دست رفت و او به ایران برگشت. در بازگشت مدتی کارهای ترجمه و نوشتن برای انتشارات فرانکلین انجام داد تا سرانجام در سال 1342 استخدام شرکت نفت شد و برای زندگی به جنوب ایران رفت.
اولین رمانش با نام شراب خام در سال 1347 زیر نظر نجف دریابندری و با ویرایش بهمن فرسی منتشر شد. در این زمان باز سفری به آمریکا کرد و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی فوق لیسانس گرفت. بعداز موفقیت شراب خام، چند رمان و مجموعه داستان به اسامی دل کور، خاک آشنا و عقد و داستانهای دیگر نوشت و به چاپ رساند.
با شروع جنگ تحمیلی و بسته شدن دانشکده نفت آبادان، فصیح در سال 1359 با سمت استادیار بازنشسته شد و در جریان جنگ تحمیلی خانهاش در آبادان را از دست داد و به تهران آمد. پس از آن بود که کتابهای ثریا در اغما، درد سیاوش و زمستان 62 را نوشت. زمستان 62 بعداز چاپ اول در سال 1366 توسط نشر نو تا 16 سال اجازه انتشار مجدد پیدا نکرد، گرچه نسخههای کپی بسیاری از آن (حتی به روایتی در حد پانزده چاپ) به صورت زیرزمینی تکثیر شد و به فروش رفت. کتاب کمی بعد به زبان انگلیسی ترجمه شد و به زبان فارسی در آلمان هم به چاپ رسید.
فصیح در این فاصله کتابهای دیگری مثل شهباز و جغدان، فرار فروهر و باده کهن را نوشت.
او همچنین کار ترجمه هم میکرد؛ آثاری که برای ترجمه انتخاب میکرد علائق و دلمشغولیهای او را نشان میداد: وضعیت آخر، بازیها و خودشناسی به روش یونگ (در حوزه روانشناسی)، استادان داستان (سی داستان کوتاه از نویسندگان معروف جهان)، شکسپیر (زندگینامه و چکیدهای از کل آثارش) و خواهر کوچیکه اثری از ریموند چندلر نمونههایی از کارهای ترجمه او هستند.
جلال آریان شخصیت ثابت اغلب داستانهای فصیح است. عدهای عقیده دارند که آریان در حقیقت خود فصیح است و نگاه و شخصیت او را در داستانها نشان میدهد. هرچه باشد جلال آریان از معدود شخصیتهای هویت یافته در داستانهای متعدد است که در فضای ادبیات داستانی ما خلق شده.
فصیح اهل مصاحبه و حضور در محافل نبود. به آرامی و بی سروصدا کار میکرد و در مجموع 2-3 مصاحبه بیشتر از او موجود نیست. به گفته همکاران و دوستان مردی بسیار منظم و منضبط بود که احتمالاً بخشی از آن به رشته تخصصی مورد علاقهاش که تدریس میکرد مربوط بود، تدریس گزارشنویسی. سرانجام در تیرماه سال 1388 درگذشت.
از معدود کتابهای منتشره درباره او، کتابی است به نام دوازده بهعلاوهی یک که نشر افق منتشر کرده است. سعید کمالی دهقان در این کتاب با دوازده چهره خارجی ادبی و هنری مصاحبه کرده است و در کنارشان یک نویسنده ایرانی: اسماعیل فصیح.
Thanks for clicking. That felt good.
Close