سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

همان طعم برنج ایرانی…

همان طعم برنج ایرانی…

 

بیست و یکم شهریور ماه در تقویم رسمی ایران «روزِ ملی سینما» نام گرفته است؛ همان سینمایی که باوجود محدودیت‌ها و تنگ‌نظری‌ها، مهمترین جلوه‌گاه هویت ایرانی در عرصه فرهنگ و هنر بوده است. پسوند «ملی» ذهن را ناخودآگاه به «هویت ملی» می‌رساند. اما هویت ملی چیست و چگونه می توانیم ردپای آن را در آثار فیلمسازان شاخص ایران پیدا کنیم؟ شاید هویت ملی از آن مفاهیم پیچیده و چند بُعدی باشد که نتوانیم به سادگی تعریفش کنیم؛ اما مثلاً می‌توانیم جلوه های آنرا در فیلمهای علی حاتمی و عشق بی‌پایانش به فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی سراغ بگیریم. در این پرونده سعی داریم به بهانه روز سینما مفهوم هویت ملی را در آثار چند تن از فیلمسازان شاخص ایرانی ردیابی کنیم. این دفتر تنها ادای دینِ مختصری است به این هنرمندان هویت‌ساز، با ذکر این نکته که برای هریک باید پرونده‌ای ویژه تدارک دید.

بیست و یکم شهریور ماه در تقویم رسمی ایران «روزِ ملی سینما» نام گرفته است؛ همان سینمایی که باوجود محدودیت‌ها و تنگ‌نظری‌ها، مهمترین جلوه‌گاه هویت ایرانی در عرصه فرهنگ و هنر بوده است. پسوند «ملی» ذهن را ناخودآگاه به «هویت ملی» می‌رساند. اما هویت ملی چیست و چگونه می توانیم ردپای آن را در آثار فیلمسازان شاخص ایران پیدا کنیم؟ شاید هویت ملی از آن مفاهیم پیچیده و چند بُعدی باشد که نتوانیم به سادگی تعریفش کنیم؛ اما مثلاً می‌توانیم جلوه های آنرا در فیلمهای علی حاتمی و عشق بی‌پایانش به فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی سراغ بگیریم. در این پرونده سعی داریم به بهانه روز سینما مفهوم هویت ملی را در آثار چند تن از فیلمسازان شاخص ایرانی ردیابی کنیم. این دفتر تنها ادای دینِ مختصری است به این هنرمندان هویت‌ساز، با ذکر این نکته که برای هریک باید پرونده‌ای ویژه تدارک دید.

 

 

همان طعم برنج ایرانی…

 

 

 

رد پای هویت ایرانی در آثار سینماگران

 

 

 

 

ماجرا از کجا آغاز شد؟ در سال 1379 همزمان با چهارمین «جشن بزرگ سینما» روز 21 شهریور به عنوان روز ملی سینما در تقویم ایران نامگذاری شد. مبنای این انتخاب چه بود؟ ظاهراً صدمین سال ورود دوربین فیلمبرداری به ایران. البته بعضی‌ها گفتند این تاریخ مبنای دقیقی ندارد. برخی هم گفتند 21 شهریور روز تولد سیدمرتضی آوینی است و این انتخابی ایدئولوژیک بوده است! الله اعلم. این انتخاب باعث شد کنجکاو شویم و ببینیم آیا در کشورهای دیگری که صاحب سینما هستند هم روز ملی هست یا نه.

جالب است بدانید در فرانسه که مهد سینماست روز خاصی به نام سینما نامگذاری نشده است. فقط جشنواره فیلم کن در ماه مه برگزار می‌شود که به نوعی بزرگداشت سینما محسوب می‌شود. در امریکا روزهای مختلفی برای سینما وجود دارد و برخی ایالت‌ها در ماه سپتامبر بزرگداشت سینما را برگزار می‌کنند. در ایتالیا روز 28 اکتبر روز قدردانی از سینماگران مقرر شده است. و بالاخره هندوستان با آن بالیوود معروفش روز 21 آوریل را روز سینما حساب می‌کند.

 

 

هویت ملی در سینما از آن چیزهایی است که سخت تن به تعریف می‌دهد؛ چیزی از جنس حال‌وهوا که باید در تاروپود فیلم تنیده شده باشد. به بهانه روز ملی سینما می‌خواهیم نظری بیندازیم بر جهانِ چند تن از فیلمسازان شاخص سینمای ایران به نیت یافتن رگه‌هایی از هویت ملی در فیلم‌هایشان. آیا می‌توانیم بگوییم کدام فیلمساز از بقیه «ایرانی‌تر» است؟ آیا هر فیلمی که آداب و رسوم و فرهنگ اقوام ایرانی را بازنمایی کرد می‌تواند مصداق «سینمای ملی» باشد؟ به نظر می‌رسد هرچقدر بخواهیم تعریف دقیقی از این مفاهیم به دست دهیم کارمان سخت‌تر خواهد بود.

 

 

اگر بخواهیم یک تعریف ساده داشته باشیم باید چنین جملاتی را صورت‌بندی کنیم: «سینمای ملی ایران به مجموعه فیلم‌هایی گفته می‌شود که فرهنگ، سنت‌ها، داستان‌ها و مسائل اجتماعی مردم ایران را بازتاب می‌دهند. این سینما به گونه‌ای طراحی شده است که روح ملی و فرهنگی جامعه ایران را منعکس کند و بر هویت ملی تمرکز دارد.»

 

 

تعریف دانشگاهی ارائه کردن البته کار راحتی است اما مشخص است که حق مطلب ادا نمی‌شود. هویت ملی شاید همان حال‌وهوای خاص و به شدت «ایرونی» فیلم‌های مرحوم علی حاتمی باشد، همان قاب‌های کارت پستالی از دوران قاجار و حیاط آب‌پاشی‌شده خانه مادر و کاشی‌های فیروزه‌ای و طرح بته‌جقه‌های روی پارچه خاتم. هویت ملی باید همان عطر و طعم برنج ایرانی در مراسم شله‌زردپزان فیلم «لیلا»ی داریوش مهرجویی باشد. هویت ملی چیزی نیست که بشود به فیلمی چسباند، باید فیلمسازی که ریشه در این آب و خاک دارد و «حیات ویژه ایرانی» را می‌شناسد، روح آن را در فیلم دمیده باشد.

 

 

در این پرونده به جهان فیلم‌های داریوش مهرجویی بیش از بقیه پرداخته‌ایم، چرا که به زعم آثارش او یک فیلمساز «ایرانی» و درعین‌حال جهانی درست و حسابی است. در فیلم‌های او آن روح ایرانی که می‌گوییم دمیده شده است. چه کسی می‌توانست مثل او در «درخت گلابی» خاطرات دور تابستان‌های سال‌های بلوغ در باغ دماوند را آنقدر گرم و گیرا برایمان زنده کند؟

مهرجویی به نقد عمیق مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران می‌پردازد و در فیلم‌هایش فاصله طبقاتی، نابرابری‌های اجتماعی و چالش‌های زندگی شهری و روستایی را به تصویر می‌کشد. فیلم‌های او اغلب بازتابی از زندگی طبقه متوسط و روشنفکران ایرانی هستند که با مشکلات اقتصادی، فرهنگی و روانی دست و پنجه نرم می‌کنند. او حتی در آثاری که از ادبیات غرب اقتباس کرده است نیز به شدت ایرانی و شرقی است! اگر قرار باشد فقط یک فیلمساز را به عنوان فیلمساز ملی با خودمان به جزیره تنهایی ببریم بدون شک مهرجویی عزیز بود.

 

 

وقتی از سینمای ملی حرف می زنیم، از چه حرف می‌زنیم؟ سید حسام فروزان سعی کرده است در مقاله‌ای عناصر و مولفه‌های سینمای ملی ایران را خیلی مختصر و مفید توضیح دهد. همچنین به فیلمسازانی که در محدوده سینمای ملی آثار ماندگاری از خود به جا گذاشته‌اند هم پرداخته و در پایان چند فیلم شاخص این سینما را نیز معرفی کرده است.

 

وقتی از سینمای ملی حرف می‌زنیم

وقتی از سینمای ملی حرف می‌زنیم

 

 

سینما هنری زنده است که ضربان قلبش با تپش سیاست در جامعه هماهنگ می‌شود. سینمای ایران نیز از ابتدای شکل‌گیری تا امروز به شدت تحت تاثیر اتفاقات مهم سیاسی بوده است. همکارمان امیر ابراهیم جلالیان در مقاله‌ای تحلیلی به نقش تحولات سیاسی و جریان موسوم به موج نو در سینمای ملی پرداخته است. اگر به تحلیل تاریخ سینمای ایران علاقه دارید این مقاله خواندنی را از دست ندهید.

 

تحولات سیاسی و جریان موسوم به موج نو در سینمای ملی به مناسبت روز ملی سینما

تحولات سیاسی و جریان موسوم به موج نو در سینمای ملی

 

 

بهرام بیضایی از آن شخصیت‌های برجسته‌ای است در هر تحلیلی از سینمای ایران باید حساب ویژه‌ای برایش باز کرد. او با قلمی سحرانگیز روایتگر تاریخ و اسطوره در هنر نمایش ماست. هویت ملی ایرانیان یکی از درونمایه‌های اصلی منظومه فکری بیضایی است که در فیلم‌ها و نمایشنامه‌هایش منعکس شده. بیضایی را به واسطه‌ی فیلم‌ها و نمایشنامه‌های کم‌نظیرش می‌شناسند اما مهمترین کار او تاثیر زبانی‌ ویژه‌ای است که بر این دو عرصه گذاشت و با نزدیک کردن زبان، فرهنگ و تاریخ ایرانی در تئاتر و فیلم سبک خاصی از هنرهای نمایشی خود را پرورش داد.

او بدون شک از ماندگارانی است که سالها بر تارک تاریخ و فرهنگ ایران زمین خواهد درخشید. اولین پرونده از مجموعه «قلم ماندگار» وینش به همت آرزو حسینی به بهرام بیضایی اختصاص یافته است که بازخوانی‌اش خالی از لطف نیست.

 

درختی هست بهرام بیضایی

درختی هست

 

 

یکی از خصوصیات خلق و خوی ایرانی نوعی خوشباشی و طنازی و دم غنیمتی خیام‌‌وار همیشگی است! ایرانیان شاید از معدود مردمان روی این کره خاکی باشند که حتی در بدترین اتفاقات هم می‌توانند حس شوخ‌طبعی خود را حفظ کنند و خویشتن و جهان را به سخره بگیرند! این روحیه متناقض‌نما و عجیب ایرانیان در فیلم‌های داریوش مهرجویی نمود یافته است. رویا صدر در این یادداشت به طنز و تراژدی در آثار اقتباسی مهرجویی پرداخته و به رفتارشناسی روحیه ایرانی و لایه‌های پنهان آن اشاره کرده است که می‌خوانید.

 

طنز و تراژدی در آثار اقتباسی داریوش مهرجویی

طنز و تراژدی در آثار اقتباسی داریوش مهرجویی

 

 

نمی‌شود بحث سینمای ملی و هویت ایرانی باشد و سروکارمان به عباس کیارستمی نیفتد. او به تنهایی یکی از ستون‌های کاخ بلند هنر ایران است که نه تنها آثارش، بلکه زیستن خودش نیز نمایانگر «ایرانی زیستن» در جهان معاصر است. سال 1365 نه‌ فقط در تاریخ سینمای ایران، که در کارنامه‌ی فیلمسازی عباس کیارستمی نیز سال مهمی بود.

ساخت فیلم «خانه‌ی دوست کجاست؟» زمینه‌ی حضور گسترده‌اش را در جشنواره‌های جهانی فراهم آورد و انتشار کتاب عباس کیارستمی، فیلمساز رئالیست (نوشته‌ی ایرج کریمی) موجب شد بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد. میلاد دارایی در این مطلب به اهمیت این کتاب در شناخت سینمای کیارستمی پرداخته است.

 

عباس کیارستمی ، از چشم شرقی عباس کیارستمی فیلمساز رئالیست

از چشم شرقی

 

 

گفتیم که از نظر ما داریوش مهرجویی یکی از ایرانی‌ترین هنرمندان معاصر است. خب برای این ادعایمان دلایل بسیاری داریم. روحیه پیچیده و نهان‌روشی و رندی و خوشباشی خاص ایرانی بیش از هر فیلمساز دیگری در آثار او نمود دارد. در میزانسن‌های شلوغ خانوادگی و مهمانی‌ها و مراسم‌ و سفره‌های رنگارنگ فیلم‌های او می‌شود روح ایرانی را چشید. اگر کسی بخواهد بداند ایرانیان چه جور مردمانی هستند، کافیست چند فیلم از مهرجویی را تماشا کند. هوشنگ گلمکانی منتقد باسابقه و سردبیر ماهنامه فیلم امروز در این مقاله مروری دارد خواندنی بر جان و جهان فیلم‌های مهرجویی.

 

مورد عجیب داریوش مهرجویی

مورد عجیب داریوش مهرجویی

 

 

این پرونده را به یاد شیرینی و ملاحت ایرانی فیلم‌های داریوش مهرجویی با یادداشت خوشمزه! مهدی ملکشاه به پایان می‌بریم. آماری نگرفته‌ایم اما همینطوری نشمرده معلوم است که صحنه‌های گپ و گعده‌های فامیلی و غذا پختن و سفره پهن کردن و آداب مهمان‌نوازی و پذیرایی ایرانی را به جا آوردن بیش از هم در فیلم‌های مهرجویی تکرار شده است. نویسنده این یادداشت مونا مهرجویی دختر داریوش عزیز را مخاطب خود قرار داده و از حال و هوای شیرین و به یادماندنی فیلم‌هایش نوشته است.

 

داریوش مهرجویی مهمان مامان

برسد به دست اشباحی که داریوش مهرجویی را می‌شناسند

 

 

این پرونده را فعلاً به پایان می‌بریم، با یاد همه بزرگان سینمای ایران که در بازنمایی هویت ایرانی بر پرده نقره‌ای نقش داشته‌اند. اما حرف‌های ما درباره سینمای پرافتخار ایران هنوز تمام نشده است. پس منتظر پرونده‌های سینمایی وینش در آینده نزدیک باشید.

 

 

 

سینما

 

کتاب های بکار رفته در این مقاله

عباس کیارستمی فیلمساز رئالیست

نویسنده: ایرج کریمی

ناشر: آهو

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۶۵

تعداد صفحات: ۱۲۷

تهیه این کتاب

  این مقاله را ۶ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *