مقایسهی ترجمههای فارسی کتاب «هویت» فرانسیس فوکویاما
در عرض چند ماه چهار ترجمه از کتاب جدید فرانسیس فوکویاما، نویسنده و نظریهپرداز سیاسی آمریکایی به بازار کتاب عرضه شده است. ترجمههای متعدد از یک کتاب البته میتواند به دلایل موجهی انجام شده باشد. مثلاً ناشری یا مترجمی با بررسی ترجمه یا ترجمههای موجود از یک کتاب به این ارزیابی برسد که ترجمههای موجود هریک عیبی دارند، دقیق نیستند و غیره و لذا تصمیم گرفته است کتاب را مجدداً ترجمه کند. این موضوع البته دربارهی چهار ترجمهی هویت صدق نمیکند. ظاهراً هیچیک از مترجمان از وجود ترجمههای دیگر خبر نداشته یا اگر داشته در مقدمهی ترجمهاش دلایل ترجمهی مجدد را ذکر نکرده است و نگفته است که ترجمههای موجود چه عیبی داشتهاند که او دوباره کتاب را ترجمه میکند.
در عرض چند ماه چهار ترجمه از کتاب جدید فرانسیس فوکویاما، نویسنده و نظریهپرداز سیاسی آمریکایی به بازار کتاب عرضه شده است. ترجمههای متعدد از یک کتاب البته میتواند به دلایل موجهی انجام شده باشد. مثلاً ناشری یا مترجمی با بررسی ترجمه یا ترجمههای موجود از یک کتاب به این ارزیابی برسد که ترجمههای موجود هریک عیبی دارند، دقیق نیستند و غیره و لذا تصمیم گرفته است کتاب را مجدداً ترجمه کند. این موضوع البته دربارهی چهار ترجمهی هویت صدق نمیکند. ظاهراً هیچیک از مترجمان از وجود ترجمههای دیگر خبر نداشته یا اگر داشته در مقدمهی ترجمهاش دلایل ترجمهی مجدد را ذکر نکرده است و نگفته است که ترجمههای موجود چه عیبی داشتهاند که او دوباره کتاب را ترجمه میکند.
اما برای کسی که اندک آشنایی به بازار نشر کشور داشته باشد، موضوع سادهتر و روشنتر از اینهاست: به محض اینکه در غرب کتابی منتشر میشود و در فهرست پرفروشها قرار میگیرد یا ناشر و مترجم گمان میکنند در ایران میتواند پرفروش شود، به سرعت اقدام به ترجمهی آن میکنند تا بازار کتاب را از آن خود کنند. سرعت کار در این رقابت فشرده مهم است و آشکارا به کیفیت ترجمه لطمه میزند.
آشکار است که ترجمههایی از این دست به دقت ویراستاری نمیشوند. کمااینکه در همهی ترجمههای هویت اشتباهات انشایی و تایپی آشکارا دارند که هر ویراستاری به راحتی میتوانست اصلاحشان کند. در مواردی اصلاً جای تردید هست که کتاب ویراستاری یا حتی نمونهخوانی شده باشد. دیگر آفت الویت یافتن سرعت ترجمه استفاده از دو یا چند مترجم برای ترجمهی یک کتاب است.
دو تا از ترجمههای بالا دو مترجم دارند. به احتمال زیاد کتاب بین دو مترجم تقسیم شده و هریک بخشی از آن را ترجمه کردهاند. گاهی البته نام یک مترجم (که شاید مترجم هم نباشد) روی کتاب قید میشود اما در واقع چند نفر هریک بخشی یا فصلی از کتاب را ترجمه میکنند. این وضعیت البته محدود به ترجمهی این کتاب نیست و از خیلی از کتابهای پرفروش مانند شدن میشل اوباما یا ملت عشق الیف شافاک چندین ترجمه در بازار هست که در فاصلهی زمانی کوتاهی از یکدیگر منتشر شدهاند.
حالا پرسش این است که تکلیف چیست؟ از کجا میتوان مطمئن شد که کدام یک از ترجمههای یک کتاب بهتر است؟
برای من یکی از راههای جستوجوی نام مترجم در اینترنت است. مترجم کتابی دربارهی نظریهی سیاسی مانند هویت باید تخصصی در زمینهی علوم سیاسی یا دست کم علوم اجتماعی داشته باشد. آیا کتابهای دیگری در این زمینه ترجمه کرده است؟ از مترجمان هویت رحمن قهرمانپور کتابی در همین زمینه نوشتهاند با عنوان هویت و سیاست خارجی در ایران و خاورمیانه.
باقی مترجمان کتابی در زمینهی سیاست ترجمه نکردهاند. شاید همین امر بتواند توضیح دهد که چرا از چهار ترجمه، تنها یکی، یعنی همان ترجمهی قهرمانپور مقدمهی مترجم دارد. فارغ از جدید یا قدیم بودن کتاب، مترجم کتابی مثل هویت قطعاً باید در مقدمهای توضیح دهد چرا دست به ترجمهی این کتاب زده، چرا موضوع این کتاب برای جامعهی ما یا برای کارشناسان حوزهی سیاست مهم است و این فوکویاما اصلاً کیست و اطلاعات مختصری دربارهی کتابهای پیشین او اهمیت آنها و انتقاداتی که به آنها وارد شده است. خب معلوم است که این گونه مقدمه وقتگیر است و بیشتر ناشرها «اتلاف وقت» سر آن را به صلاح خود نمیدانند.
مقدمهی قهرمانپور هم البته مقدمهی مفصلی نیست، اما به هر رو به پرسشهای بالا پاسخ میدهد.
نگاهی به سایت ناشران کتاب هم میتواند به انتخاب درست کمک کند. اینکه ناشران تا چه اندازه با نگاه تخصصی کتابی در حوزهی علم سیاست را انتخاب کردهاند و تا چه اندازه با این ارزیابی به سراغ کتابی از فوکویاما رفتهاند که با توجه به نام نویسنده میتواند کتاب پرفروشی باشد.
برای سنجیدن کیفیت ترجمهها مقایسههای سراسر متن چند کتاب البته مقدور نیست، اما میتوان بخشهای دلبخواهی گزیدهای از کتابها را با هم مقایسه کرد. مقایسهی ترجمهی عنوان اصلی کتاب، عنوان فصلها و برخی اصطلاحاتی که ترجمهشان تا اندازهی بحثبرانگیز است میتوان کمک خوبی باشد.
مقایسه برخی بندهای ترجمههای موجود با یکدیگر و در صورت لزوم با متن انگلیسی کتاب من را به این نتیجه رساند که تفاوت سطح چشمگیری بین ترجمهها وجود ندارد. شتابزدگی (بخشی ناشی از عجله در ترجمه) و ضعف ویراستاری در همهی ترجمهها مشهود است. به همین دلیل هیچیک از ترجمهها فارسی روانی ندارند و به آسانی میتوان با پسوپیش کردن کلمات یا انتخاب واژههای بهتر و یکدستی لحن آنها را به مراتب بهتر کرد. اما ترجمهها رویهمرفته مفهوماند و اشتباهات فاحش در آنها زیاد نیست.
نزدیکترین ترجمهی عنوان کتاب از آن ترجمهی رجبی/موسوی است. آنها resentment را به ناخشنودی ترجمه کردهاند و از سیاست ناخشنودی به جای politics of resentment استفاده کردهاند. قهرمانپور و افشارزنجانی هر دو از عبارت مبارزه برای به رسمیت شناخته شدن در عنوان روی جلد استفاده کردهاند که در عنوان انگلیسی کتاب وجود ندارد. استفاده از این عنوان برای روشنتر کردن محتوای کتاب به نظر من موجه است، اما این که هردو مترجم از اصطلاح واحدی استفاده کردهاند معمولاً به حساب این گذاشته میشود که یکی ترجمهی دیگری را دیده است.
نگاهی به ترجمهی فصلها هم جالب است. فصل ششم که عنوان انگلیسی آن هست Expressive Individualism در ترجمهی قهرمانپور شده است «فردگرایی بیانشونده» که صحیح نیست؛ منظور فردگراییای است که خود را بیان میکند، فردگرایی «بیانگر» یا «خودبیانگر» یا آن طور که افشارزنجانی ترجمه کرده است «خودابرازگر» درستتر است. «فردگرایی بیانی» رجبی/موسوی هم درست نیست.
ترجمهی اصطلاح امروز دیگر رایج در زبان فارسی «تجربهی زیسته» در برابر erlebnis هم در ترجمهی قهرمانپور به «تجربهی زیستی» برگردانده شده که به نظرم درست نیست و بیشتر تجربهی بیولوژیکی را به ذهم متبادر میکند. اصطلاح political correctness در همهی ترجمهها به «نزاکت سیاسی» ترجمه شده که نشان میدهد این اصطلاح در فارسی جا افتاده هرچند به نظرم دقیق نیست چرا که بحث نه بر سر نزاکت بلکه بر سر درستی موضع سیاسی است یا آنچه از نظر سیاسی موضع درستی تلقی میشود. توضیحات کتاب دربارهی معنای دقیق و محتوای این اصطلاح البته روشنگر است.
ردیف بالا سمت راست ترجمهی افشار زنجانی؛ بالا چپ: ترجمهی قهرمانپور؛ پایین راست: ترجمهی رجبی/موسوی؛ پایین چپ: ترجمهی منافی شرفآباد / بهرام ارجاوند
افشار زنجانی در جملهی اول یک جوری اصل موضوع را حذف کرده است؛ اینکه تمایل خودنمای ترامپ به حوزهی کسبوکار کانالیزه شده بوده است. بحث پاراگراف قبلی هم همین است که آیا نظامهای لیبرال دموکرات این توانایی را دارند که زیادهطلبی و بزرگخواهی آدمها را به کانالهای امنی هدایت کنند یا خیر.
قهرمانپور در ترجمهی همین جمله نوشته «دونالد ترامپ را نمونهی یک فرد بلندپرواز رویایی … » در حالیکه در انگلیسی fantastically ambitious است که کلمهی اول برای توصیف صفت جاهطلب (و نه بلندپرواز، که معنای مثبتتری دارد) آمده و دیگران «فوقالعاده» و … ترجمه کردهاند که معنادارتر است. «مشکل کانونی بازشناسی» هم به جای «تیموس» گویا نیست و چه بهتر اگر تیموس و مگالوتیمیا و ایزوتیمیا که در اصل کتاب واژههایی یونانی هستند با معناهای دقیق خودشان، به همان شکل اصلشان باقی میماندند.
رجبی/موسوی safely channeled into business را «به سمتوسوی تجارت رهنمون شده بود» ترجمه کردهاند که بد نیست اما دقیقاً معنای «کانالیزه شدن» یا «به مجرای خاصی انداختن» را نمیدهد. و در جمله دوم «آن موقع اصلاً فکرش را هم نمیکردم» به کلی حذف شده است.
در ترجمهی منافی شرفآباد / بهرام ارجاوند میخوانیم «تمایل به شناخت میتواند تبدیل به یک حرفه شود» که اصلاً در نوشتهی اصلی وجود ندارد و مترجمان متن انگلیسی را درست متوجه نشدهاند. کمی پایینتر میخوانیم «چهرههایی همچون ترامپ در گذشته با نامهایی از جمله سزار، هیتلر و پرون شناخته میشدند که … » و این فرق میکند با معنی اصلی که «چنین شخصیتهایی در گذشته هم با نامهایی چون سزار، هیتلر و پرون وجود داشتند». در نهایت معنایی که از جملهی بالا استنباط میشود مغایر معنای کتاب نیست و میتوان ادامهی بحث را خواند، اما دقیق نیست و سلیس هم نیست.
لفظ «از جمله» هم معلوم نیست از کجا آمده است؟ اشتباه اصلی اما در جمله آخر است: آنها به تنها چیزی که فکر میکردند پیشرفت رو به جلوی خودشان بود و به همین دلیل ملت و مردم عادی احساس میکردند مذهب و شیوهی زندگی و موجودیتشان نادیده گرفته شده است. در حالی که معنای متن اصلی این است که این آدمهای زیادهخواه از مردمی که احساس میکردند به دین و ملیت و شیوهی زیستشان بیحرمتی شده بهرهبرداری میکردند. ترجمههای دیگر این را دقیقتر و قشنگتر برگرداندهاند: سوار شدن بر موج ناخشنودی مردم یا چنگ زدن به کینهی دل مردم یا آویختن به ریسمان نفرتهای مردمی که همه به جای latch onto آمدهاند که ترجمهاش مسالهساز بوده است.
در جایی از متن انگلیسی میخوانیم:
Such figures … led their societies down disasterous paths to war or economic decline.
در دو ترجمه صحبت از «مسیرها» یا «راههای» فاجعهبار شده در حالی که لفظ down اجازه میداد از سراشیبی صحبت شود و «کشاندن» مناسبتر از «هدایت کردن» است و به جنگ و سقوط اقتصادی بهتر میخورد. اینها و دههای انتخاب دیگر که در بندبند متن اصلی مترجم با آنها روبهرو میشود، ظرایفی هستند که ترجمههای قابلقبول را از ترجمههای خوب متمایز میسازند.
کلمهی disrespected به بیحرمتی شدن یا بیاحترامی شدن برگردانده شده که خوب است اما در ترجمهی آخر به نادیده گرفتن ترجمه شده که مغایرت ندارد با معنی اصلی اما درست نیست.
متن انگلیسی پاراگراف بالا برای مقایسه:
مقایسهی ترجمههای فارسی کتاب «هویت» فرانسیس فوکویاما
2 دیدگاه در “مقایسهی ترجمههای فارسی کتاب «هویت» فرانسیس فوکویاما”
بالاخره ما نتیجه مطلوب و هدفمند در گزینش کتاب نگرفتیم که کدام یکی رو بخریم
یعنی هر کدوم یک جای کار درست عمل کردن و یک جای کار تو کار شون اختلال و کم کاری پیش اومده
بله، نویسنده مطلب روشهای مختلفی را برای سنجش ترجمهها پیشنهاد کرده والبته چندمورد از نقاط ضعف هر ترجمه را هم اشاره کرده