مرزبانان تمدن کهن ایرانی
این مقاله را ۹ نفر پسندیده اند
هر سال در چنین روزی در وینش مطالبی مرتبط با نسلکشی ارمنیان مینویسیم تا قدمی برداشته باشیم برای ایجاد دنیایی با جنگهای کمتر، صلح بیشتر و محیط زیستی مناسبتر برای همه جانداران (از انسان تا حیوان)، و این را بر خود فرض میداریم که تا حاصل نشدن تغییری واقعی در فجایع بشری آن را ادامه دهیم. جنگهایی که در دنیا شاهدشان هستیم، جنگی است بین نیروهای خواهان منابع و دارندگان آنها، که البته شما میتوانید هر جور دیگری که میخواهید آن را بنامید، ولی این جنگی است که همواره ادامه دارد. جنگهای ناحیه قفقاز و آسیای میانه را در نظر بگیرید که از زمان قاجار تاکنون ادامه دارند تا جایی که دیگر در حافظهی تاریخیمان بهیاد نمیآوریم که چه شد و چطور این ناحیه اینقدر جنگخیز شد؟ یا همین افغانستان که چرا این همه سال است روی صلح و آبادانی را نمیبیند؟ حدود 30 سال پیش با جوانی از روسیه صحبت میکردم که بسیار باهوش و تندوتیز بود. وقتی از رشته دانشگاهیاش پرسیدم گفت که تاریخ میخواند و پایاننامهاش درباره جنگهای ایران و روس است. جالب اینکه زبان فارسی میخواند تا بتواند از متون زبان فارسی هم در پژوهشهایش استفاده کند. این جوان پرسش مهمی طرح کرد که 30 سال است هنوز ذهن من را مشغول کرده: نقش ایرانیها در انقلابهایی که در آسیا رخ داده چه بوده؟ و آیا این قفقازیها و مردم آسیای میانه نبودند که سالها در برابر تزارها شورش میکردند؟ چندی پیش به یکی از دوستان میگفتم که اگر روسها در آن جنگها پیروز نشده بودند و قراردادهای گلستان و ترکمنچای بسته نمیشدند، احتمالا نه انقلاب بلشویکی رخ داده بود و نه خیلی از انقلابهای دیگر. البته کمی سادهانگارانه است اگر کل داستان را به همین یک موضوع فرو بکاهیم اما بازشناسی آن مخصوصا در مقطع حساس کنونی اهمیت ویژهای دارد. ارتباط تنگاتنگ انقلابیون ایرانی، عثمانی و روسیهای در این زمان بسیار عجیب است و تغییری که در جهان ایجاد میکنند بسیار جدی. چیزی که باعث میشود جهان دیگر هرگز شبیه قبل از آن تاریخ نباشد. بیایید یک بار دیگر قصه این دوران را با در نظر گرفتن ابعاد جهانی و با دور کمی تندتر بشنویم: روسیه تزاری تازه هویت ملی خود را به دست آورده بود و هنوز سردرگم بود که خود را کشوری اروپایی بنامد یا آسیایی. انگلستان در حال بست دادن قدرت استعماری خود بود و از لحاظ فرهنگی حرف زیادی برای گفتن نداشت، البته به علت ثروت زیاد هندوستان و قدرت نظامی و دریایی بالا در تلاش بود که به ابرقدرت تبدیل شود. قدرتهای قدیمی همچون چین، هند گورکانی، ایران قاجاریه و عثمانی در معادلات دنیای جدید در حال تقلا بودند. قطب فرهنگی علمی جهان غرب در آن روزگار فرانسه و پروس (آلمان) بودند که در جنگهای ناپلئونی به شدت صدمه دیده و این مساله امکان قدرت گرفتن انگلستان و روسیه را فراهم آورده بود. در این وضعیت انگلستان، هند و سپس چین را مستعمره خود میکند. در مقابل آن روسیه به ایران حمله میکند (همان نیرویی که ناپلئون، قویترین نیروی زمینی جهان را شکست داد) و طی دو جنگ بخشهایی از ایران را به تصرف درمیآورد (قفقاز و آسیای میانه) ولی نمیتواند پیشتر برود. انگلستان باعث جدا شدن افغانستان از ایران میشود و بعد از مدتی پاکستان هم از هند جدا میافتد. در ادامهی ورود روسیه به آسیای میانه، روسیه وارد افغانستان میشود. از طرف دیگر در ادامه این جنگها عثمانی مجبور به زورآزمایی با قدرتهای غربی و تمدن نوظهور غربی میشود که در نهایت در جنگ جهانی اول امپراطوری عثمانی درهم میشکند و کشورهای زیادی از تجزیه آن امپراتوری ایجاد میشوند. در مرزهای رویارویی این قدرتها یعنی آسیای میانه، قفقاز، افغانستان، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و بالکان، مقاومتها و مبارزات زیادی صورت گرفت که متاسفانه هنوز هم ادامه دارد. ارمنیان، کردها، آشوریها، آذریها و ترکها در این میدان نبرد کجا ایستادهاند؟ زندگی بر روی نوار مواجهه مدرنیته و تمدن کهن ایرانی عاقبت سختی برای این مردمان داشت. مردمی که خود را ایرانی میدانند و برای پاسداری و پیشرفت این تمدن قرنها کوشش کردهاند ولی نصیبشان از زندگی هنوز جنگ و خونریزی است. آیا جهان وامدار این مردم جنگجو نیست؟ لااقل وامدار مرزبانی آنها از تمدنی قدیمی؟ جالب اینکه پیوستگی معناداری هنوز بعد 200 سال تفرقه در منطقه هست که شایان پاسداشت و ترمیم است. و این ما هستیم که مهر خود را با تلاش برای گسترش صلح میتوانیم نشان دهیم. باتوجه به آنچه که گفته شد دانستن آنچه که در تاریخ این مردمان گذشته، نظیر واقعهی 24آوریل، بسیار مهم است. 5 اردیبهشت سالروز نسلکشی ارامنه در سالهای جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸) است. روبرت صافاریان کتابها و منابعی را برای علاقمندان به شناختن ابعاد این فاجعه معرفی کرده است. نسلکشی صرفا محدود به جنگ مستقیم نیست، گاهی نیز با قحطیسازی همراه است، اتفاقی که در روسیه و اوکراین اوایل دهه سی میلادی رخ داد. کتاب «قحطی سرخ» روایتگر همین نوع نسلکشی است. گیسو فغفوری این کتاب را معرفی کرده. دربارهی پیوستگی اقوام ملتها حرف زده شد. یکی از مهمترین عوامل اتصال فرهنگها در جهان قدیم راه ابریشم بود. مطلب پیمان حقیقتطلب را بخوانید دربارهی کتاب «راههای ابریشم؛ تاریخ جهان از دیدگاهی نو». کتاب «تاریخ تاجیکان، ایرانیان شرقی» نیز پژوهشی است در رابطه با شناخت قوم تاجیک. ابومسلم خراسانی دربارهی این کتاب نوشته. از جمله کسانی که از قضای روزگار گذارش به قفقاز و مسکو و تاجیکستان افتاد ابوالقاسم لاهوتی بود. او در آن سرزمینها فعالیتهای فرهنگی مختلفی انجام داد و تحولات عجیب و غریبی را پشت سر گذراند. کتاب «لاهوتی و شاعران انقلابی» نگاهی دارد به سرنوشت او. در پایان توجهتان را جلب میکنیم به پروندهای که وینش سال قبل به مناسبت 24 آوریل منتشر کرده است. بخشی از این پرونده که به کوشش گیتی صفرزاده آماده شده، نگاهی دارد به سهم شعر ارمنی در برابر ظلمت زمانه.
مرزبانان تمدن کهن ایرانی
24 آوریل، سالروز نسلکشی ارمنیان
تاریخ ارمنیان














