ما درهم گوریدهها
کتاب دزد مو وزوزی و انسان فرهیخته از تمام امکاناتش برای قرار دادن خواننده در فضای طنز بهره میگیرد؛ از نام و طراحی جلد تا مقدمه و موخره. با این وجود آنچه که بیش از همه در این مجموعه داستان که با نخ ظریفی در هم گوریده شدهاند طنز میآفریند، نگاه کلی طنزآمیزی است که انگار از بیرون دارد به همه ما و حتی خود نویسنده نگاه میکند.
دزد مو وزوزی و انسان فرهیخته
نویسنده: محسن پوررمضانی
ناشر: چشمه
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۱۱۷
کتاب دزد مو وزوزی و انسان فرهیخته از تمام امکاناتش برای قرار دادن خواننده در فضای طنز بهره میگیرد؛ از نام و طراحی جلد تا مقدمه و موخره. با این وجود آنچه که بیش از همه در این مجموعه داستان که با نخ ظریفی در هم گوریده شدهاند طنز میآفریند، نگاه کلی طنزآمیزی است که انگار از بیرون دارد به همه ما و حتی خود نویسنده نگاه میکند.
دزد مو وزوزی و انسان فرهیخته
نویسنده: محسن پوررمضانی
ناشر: چشمه
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۱۱۷
کتاب دزد مو وزوزی و انسان فرهیخته هم نامش و هم طرح روی جلدش برایمان مشخص میکند که با یک کتاب طنز طرف هستیم و وقتی مقدمه کتاب را بخوانیم متوجه میشویم که اتفاقاً قصد این را ندارد که به اسم فرهیختهگری داستانهایی تحویلمان بدهد که ابداً یک لبخند خشک و خالی هم روی لبمان نیاورد.
دوازده داستان کوتاه این مجموعه با اینکه بعضیهایشان همانطور که در پشت جلد کتاب هم نوشته شده طنز تلخی دارند اما در مجموع لبخند را از شما دریغ نکرده و حتی در تلخترین داستانها هم در خلق لحظههای مفرح و خندهدار برای خواننده تلاش میکنند.
داستانها در آغاز به ظاهر اتفاقهای ساده و معمولی هستند که در زندگی هرکدام از ما ممکن است رخ بدهند؛ تصمیم برای یادگرفتن یک ساز، دزدیده شدن کیف پولمان، برخورد با یک توریست خارجی، ماجراهای دوران مدرسه…اما درست یکی دو صفحه بعدش از همین ماجرای به ظاهر معمولی نویسنده یک تصویر غیرمنتظره به ما میدهد، چیزی بسیار متفاوت با ذهنیت معمول ما اما نه آنقدر که به نظر غیرقابل پذیرش جلوه کند.
از این منظر داستانهای محسن پوررمضانی ساختاری شبیه لطیفه دارند با این ویژگی که به جای اینکه منتظر جمله نهایی باشید که روال عادی ذهنتان را بشکند و قهقههتان را دربیاورد، نرم نرم در طی چند صفحه آن بخش نامنتظر را رو میکند و شما را هم گاه میان یک خنده بلند یا تلخ معلق نگه میدارد.
راوی همه داستانها اول شخص مفرد است، یک «من» که دارد ساده و صمیمی قصهاش را روایت میکند اما بعد از خواندن داستانها متوجه میشوید که بعضی از شخصیتها در قصههای دیگر هم هستند.
اینجا معنی عنوان «مجموعه داستان درهم گوریده» که در زیر نام کتاب آمده معلوم میشود، قصههای این آدمها یک طوری درهم گوریده شده، انگار اتفاقی از میان زندگی هم گذشتهاند و بخشی از اتمسفر قصه کس دیگر را ساختهاند. اما این همه ماجرا نیست، اگر بیشتر دقت کنیم این طور به نظر میآید که همه این آدمها (که در یک قصه دیگر من راوی میشوند) گرفتار موقعیت عجیب خودشان هستند، موقعیتی که در نگاه بیرونی کمی مضحک و عجیب به نظر میآید ولی وقتی خودشان راوی قصهشان میشوند برای ما پذیرفتنی و همدلانه جلوه میکنند.
جهان داستانی که پوررمضانی خلق کرده گاهی به سمت فانتزی میرود و گاهی به سمت واقعگرایی محض اما در هردوحال برای شما نشانههایی به جا میگذارد که بعد از پایان هر قصه به معنای دیگری از ماجرا فکر کنید؛ چه وقتی صحبت پسری باشد که برای ترک عادت ناخن خوردن تصمیم به یاد گرفتن گیتار میگیرد و به این نتیجه میرسد که: «انگار وقتی شبیه همه میشوی، دیده نمیشوی و دیگر مهم نیست برای این شبیه شدن چهقدر تلاش کردهای»، چه قصه آدمهایی باشد که ترسشان از خط قرمز و کنترل با پزشکی درمان میشود که تلفظ یک حرف را برایشان تغییر میدهد.
پوررمضانی برای طنزآمیز کردن کتاب از هر فرصت و امکانی استفاده میکند حتی مقدمه و موخره کتاب.
از هردوی این بخشها به عنوان ابزاری استفاده میکند که هم در آغاز و هم در پایان خواننده را در فضای کار قرار دهد. در متن داستانها هم همین طور است، از بهم ریختن جملات کلیشهای مثل «انگار لذتی که در انتقام بود در مراقبت از بچهاش نبود» تا به کار بردن اصطلاحات جدید و شوخیهایی که شاید به سلیقه همه خوش نیاید اما تکرار و میزانشان به قدری نیست که خواننده را دلزده کند. او حتی در جایی نام خودش را هم وارد یک داستان میکند و با آن شوخی میکند. تا جایی که گاه فکر میکنیم او قصد دارد بیرحمانه ور مضحک همه زندگی را به ما نشان بدهد.
پوررمضانی پیش از این کتاب طنز دیگری به نام کتابفروش خیابان ادوارد براون نیز به چاپ رسانده بود که میشد گفت تلفیقی از تجربیات واقعی خودش با ذهنی طنزنگر بود. اما در این کتاب بیشتر به سمت نگاهی رفته که طنزآمیز است و شاید طنز در اساس همین نوع نگاه باشد. گرچه در مقایسه با کتاب اول باید گفت که نام آن کتاب برای جلب مخاطب جذابتر بود.
راستش بعد از خواندن کتاب احساس میکنیم ما همگی آدمهای سادهای هستیم که در شرایطی مضحک درهم گوریده شدهایم.
ما درهم گوریدهها
#طنزطنز هنری است که عدم تناسبات در عرصههای مختلف اجتماعی را که در ظاهر متناسب به نظر میرسند، نشان میدهد و این خود مایه خنده میشود. هنر طنزپردازی، کشف و بیان هنرمندانه و زیباییشناختی عدم تناسب در این «متناسبات» است.