مانگا چطور جهان را فتح کرد؟
فرانسه، پس از ژاپن، دومین بازار فروش مانگا در جهان به حساب میآید. به بیان دیگر، ۵۰ درصد از فروش اروپایی این هنر شرقی به کشور فرانسه اختصاص دارد. در این بازار داغِ پر از رقابت، و در حالی که رقبای قدری از کشورهایی مثل چین، آلمان و بلژیک در این صحنه قدرتنمایی میکنند، بیش از ۴۱ ناشر مانگا در فرانسه ثبت شده است. در این مصاحبه سسیل ساکای، مدیر انستیتوی تحقیقات فرانسه در ژاپن به بررسی ریشهها و وضعیت فعلی مانگا در بازار فرانسه میپردازد.
(مترجم)
(مترجم)
فرانسه، پس از ژاپن، دومین بازار فروش مانگا در جهان به حساب میآید. به بیان دیگر، ۵۰ درصد از فروش اروپایی این هنر شرقی به کشور فرانسه اختصاص دارد. در این بازار داغِ پر از رقابت، و در حالی که رقبای قدری از کشورهایی مثل چین، آلمان و بلژیک در این صحنه قدرتنمایی میکنند، بیش از ۴۱ ناشر مانگا در فرانسه ثبت شده است. در این مصاحبه سسیل ساکای، مدیر انستیتوی تحقیقات فرانسه در ژاپن به بررسی ریشهها و وضعیت فعلی مانگا در بازار فرانسه میپردازد.
جشنوارهی بینالمللی آنگولم یکی از بزرگترین جشنوارههای کمیک جهان است که از سال ۱۹۷۴، هر ساله در آنگولم (Angouleme) فرانسه برگزار شده است. در ژانویهی هر سال، بیش از ۲۰ هزار نویسنده، هنرمند و علاقمند کتابهای مصور برای شرکت در این فستیوال بینالمللی راهی جنوب فرانسه میشوند. در این جشنواره علاوه بر عرضهی جدیدترین کتابهای کمیک، به آثار پیشگامی که در جلب نظر هواداران داستانهای مصور موفق عمل کرده باشند نیز جوایزی اعطا خواهد شد. از سال ۲۰۱۸، جایزهی بهترین مانگای ژاپنی هم در لیست جوایز این فستیوال بینالمللی به چشم میخورد. در متن پیش رو، مصاحبهای را خواهید خواند با سسیل ساکای، مدیر انستیتوی تحقیقات فرانسه در ژاپن. او در این مصاحبه نمایی از تاثیرات بینالمللی مانگا را به شما عرضه خواهد کرد.
سوال: برای نخستین بار در نمایشگاه کتابهای کمیک آنگولم (Angouleme)، و به همت بنیاد کونیشی (Konishi)، جایزهای به بهترین ترجمهی مانگا اختصاص یافته است. آیا این نشانهای بر رشد اهمیت این هنر ژاپنی در فرانسه و جهان به حساب میآید؟
جواب: برای من بیشتر نمادی از کمال این هنر است. ترجمه، کاری جذاب، فریبنده و در عین حال سخت به حساب میآید. ارزش واقعی این کار را نمیتوان با جنبههای هنری و مالی سنجید. از این جهت نشانهی خوبی است. هر چند که مانگا در هفت یا هشت سال گذشته به طور مداوم در نمایشگاه آنگولم حضور داشته؛ خواه به صورت یک جایزه و خواه با حضور صرف در نمایشگاه. نویسندگان مانگا (مانگاکاها) هم همیشه با حضور در هیئتهای داوری، کنفرانسها و… در آنگولم نقش فعالی ایفا کردهاند. علاوه بر این، برگزار کنندههای این نمایشگاه معمولاً برای بازدید از موزهی مانگا به قلب پایتخت قدیم ژاپن یعنی کیوتو (Kyoto) سفر میکنند. این موزه در سال ۲۰۰۶ افتتاح شده و تا امروز بیش از ۳۰۰ هزار جلد مانگای مختلف را در خود جای داده است. به هر روی، اینها همه شواهدی بر رسیدن به کمال هستند…
س: موزهی مانگا ریشههای این هنر را متعلق به کدام زمان میداند؟ و چه کسی؟ تزوکا یا هوکوسای؟
ج: عوامل زیادی بر مانگا تاثیر گذاشتهاند، از جمله کمیکاستریپهای چهار صفحهایِ روزنامههای ایالات متحده. حتی پیش از جنگ دوم جهانی هم در ژاپن از آنها اقتباس میشد. اصطلاح مانگا (که به معنی نقاشی آزاد است) در اوایل قرن نوزدهم میلادی توسط هوکوسای رواج پیدا کرد. اما بنیانگذار مانگای مدرن اوسامه تزوکاست؛ همان کسی که در سال ۱۹۵۲ Astro Boy را خلق کرد و بعدها از این مانگای او انیمههای زیادی اقتباس شد.
تزوکا از طریق روایتهای داستانی عالیاش، که بر انسانگرایی و انتقاداتی به جهان معاصر تمرکز داشت، و همچنین با ایجاد کاراکترهای منحصر به فردش، یعنی شخصیتهایی با چشمان درشت و دهان و بینی کوچک، توانست از زیر سایه و اعتبار کمیکهای آمریکایی خارج شود و مدل خود را خلق کند. او توانست آزادانه قابها و فرمولها را دوباره تعریف نماید و با شهامت خاص خود در این کار، دست به اکتشافات گرافیکی زیادی بزند.
باید خاطرنشان کنم که ژاپنی یک زبان ایدئوگراماتیک و واجگرا، با دو نوع مختلف هجابندی به حساب میآید. ما در این زبان شاهد حضور چیزی در حدود ۲۰۰۰ ایدهنگاشت یا ایدوگرام هستیم. بنابراین ژاپنی یک زبان نوشتاری ترکیبی است که به طور گسترده توسط نویسندگان مانگا مورد کاوش قرار میگیرد.
یکی از ویژگیهای مانگا این است که فقط سیستمی مبتنی بر صداواژه نیست؛ بلکه از قدرتهای بینایی، حرکتی و روانشناختی هم بهره میبرد. این امر از طریق خلاقیتهای زبانی حاصل میشود. البته بخشی از آن نیز حاصل استانداردسازی واژگان است.
آیا امروزه فروش مانگا در وضعیت خوبی است؟
باید توجه داشته باشید که در ژاپن نشریات ارزانقیمت مانگاها را منتشر میکنند. Shonen Magazine، Shonen Jump، Shonen Sunday سه هفتهنامهی پرفروش و متعلق به سه ناشر مشهور مانگا هستند. اکثر داستانها فصل به فصل چاپ میشوند. مثلاً معروفترین عناوینی که به فرانسه هم ترجمه شدهاند، مثل Dragon Ball، One Piece و Naruto، هر کدام ۸۰ و یا ۹۰ جلد دارند ولی در ابتدا به صورت هفته به هفته و در نشریات چاپ میشدند. این ها بعداً جمع آوری شدند و به صورت کتاب درآمدند. یعنی به شکل چیزی که الان شما آن را به زبان فرانسه میخوانید.
هر چند باید اشاره کنم که این چرخهی فروش پیش از انتشار در حال کاهش است. امروز رقم آن از ۶ تا ۷ میلیون بار در هفته (در طول دههی ۱۹۹۰) به کمتر از ۲ میلیون کاهش یافته است. یعنی به احتمال زیاد شاهد پایان چرخهای هستیم که از اواسط دههی ۱۹۶۰ آغاز شده بود. اکنون ترجیح عمومی بر قالب کتاب است چون حفظ و نگهداری آن سادهتر از مجلات به نظر میرسد! در این حالت انتخابها هم متنوعتر هستند. به عنوان نمونه، حالا دیگر اصطلاحاتی مثل رمانهای تصویری یا رمانهای گرافیکی را داریم که شخصیتهای مختلفی دارند و در قالبهای متنوعی مثل رمانهای کاغذی، ویدیوها و سایر فرمتهای تعاملی منتشر میشوند. اینها راهروهای کتابفروشیهای بزرگ را اشغال میکنند و این دقیقاً همان چیزی است که جوانان امروز ژاپن میپسندند.
در مورد توزیع و پخش مانگا در فرانسه چه نظری دارید؟
در یک دورهی بلوغ هستیم! صادرات مانگا به فرانسه طی چند مرحله انجام شد. مرحلهی اول مربوط به کارتونهایی بود که در دهه ۸۰ از برنامههای کودک پخش میشد و مخاطبان زیادی پیدا کرد. هرچند که در آن دوران کارتونهای ژاپنی با انتقادهای تندی هم مواجه میشدند. خیلی از مردم و معلمان این کارتونها را خشن و مبتذل میدانستند. با این حال، بچهها به مانگا علاقمند شدند و شروع به خرید کتابها و ترجمهها کردند.
بعد از تجربهی کارتونهای تلویزیونی، اولین ترجمههای سیستماتیک در دههی ۱۹۹۰ توسط ناشران معتبری مثل Glenat، Kana و Pika چاپ شدند. در این دوران مهمترین نویسندگان مانگا انتخاب، و کارهای آنها در مقیاس بزرگی ترجمه شد. همزمان فیلمها و انیمیشنهایی که از مانگاها اقتباس میشدند در گیشهها به موفقیت میرسیدند و همین امر باعث تقویت روند صادرات مانگا به فرانسه شد. با شروع دهه ۲۰۰۰ میلادی سرعت این کار بیشتر هم شد. از سال ۲۰۱۰ ژبان ژاپنی رتبهی دوم را در آمار مربوط به ترجمه عناوین خارجی به خودش اختصاص داد. در سال ۲۰۱۶، شصت درصد ترجمهها مربوط به زبان انگلیسی و ۱۲٫۵ درصد از زبان ژاپنی بودند. یعنی رقمی بسیار بالاتر از آلمانی، ایتالیایی و اسپانیایی. این آمار و ارقام قابل توجه، همه به کمک مانگا کسب شدهاند. این در حالی است که در اوایل ۱۹۹۰، یعنی دورانی که بیشتر ترجمههای ادبی مورد توجه ناشران و مخاطبان بودند، ترجمه از زبان ژاپنی درصدی بین ۱٫۵ تا ۲ را به خودش اختصاص میداد. در آن زمان این سوال پیش آمد که آیا میتوان مانگا و تولیدات ادبی دیگر را با هم تلفیق کرد؟
اینها آمارهای مربوط به کتابهای کاغذی هستند. در میان بسیاری از شاخصهای تحول بازارهای نوین، باید نقش مهم و روزافزون کتابهای الکترونیکی را هم در نظر گرفت. امروزه همپای عرضهی محصولات رسمی در پلتفرمهای رسمی، عناوین غیررسمی و اصطلاحاً دزدی هم وجود دارند. یعنی کسانی که اتفاقاً علاقمند به این حوزه هستند، پیش از انتشار رسمی ترجمهی کتابها، آنها را بدون اخذ مجوز، ترجمه و شخصاً منتشر مینمایند. این یک جنبش رایگان، شخصی و مجازی ترجمه است.
شما هم یک مترجم هستید؟
بله. من مترجم ادبیات هستم. اما به دلایل عملی مختلفی مانگا را به خوبی میشناسم. اولاً چون مدتهاست که در دانشگاه پاریس در حال تدریس ادبیات مدرن و معاصر ژاپن هستم. از سال ۲۰۰۰ میلادی بر خیلی از پایاننامههای مقطع دکترا، با موضوع مانگا نظارت کردهام. هر چند که من برای دانشجویانم توضیح میدهم که ترجمهی ادبی بسیار با ترجمه مانگا متفاوت است. من در کلاسهایم، ترجمه مانگا را با زیرنویس فیلم مقایسه میکنم. همانطور که میدانیم، در سینما و بحث زیرنویس فیلم، کلمات نمیتوانند فضای زیادی را اشغال کنند و در تولید آنها سرعت خواندن بیننده را هم باید در نظر گرفت. مانگاها هم به شکل نسبتاً سریعی از خواندن نیاز دارد. بنابراین محدودیتهای مشابه با زیرنویس فیلم در مورد مانگا هم صدق میکند.
صداواژهها را چطور ترجمه میکنید؟
بسته به نظر مترجمها و ویراستارها، روشهای مختلفی وجود دارد. برخی اصالت مطلق را انتخاب میکنند. یعنی اعتقاد دارند که مانگا آنچنان به بخشی از زندگی ما تبدیل شده که چند سینوگرام ژاپنی کسی را آزار نخواهد داد. برخی دیگر هم آنها را با حروف دیگری جایگزین میکنند. البته در این حالت ریسک انتقال نیافتن مفهوم اصلی هم وجود دارد.
میتوان کتابهای کمیکی را که توسط هنرمندان غربی نوشته میشود هم مانگا نامید؟ آیا این کتابها در ژاپن طرفدار دارند؟
پاسخ این سوال کمی پیچیده است. کتابهای کمیک فرانسوی – بلژیکی مانند داستانهای تنتن در ژاپن موفقیتهایی کسب کردهاند و حتی برخی از مانگاکا ها (نویسندگان مانگا) را تحت تاثیر خود قرار دادهاند. میتوانم از مشهورترین نویسندگان این حوزه مثل Moebius یا Enki Bilal، Francois Schuiten و Benoit peeters نام ببرم.
نویسندههای کمتر شناخته شدهی دیگری، از فرانسه تا چین و تایلند و کره به سبک مانگا کار میکنند. به عنوان مثال، کمیکهای کرهای که به نام مانهوا شناخته میشوند به انگلیسی و فرانسه ترجمه شدهاند و در فرانسه به آنها مانفرا میگویند. فرانسه دومین بازار بزرگ مانگاهای ژاپنی به حساب میآید. اما خطری که در این زمینه احساس میشود مربوط به اشباع است. امروزه شاهد این هستیم که دیگر بسیاری از مانگاهای تاثیرگذار به زبان فرانسوی ترجمه شدهاند. حتی برخی از آنها دو بار ترجمه شدهاند. برخی صاحبنظران احساس میکنند که در این سالها نویسندگان قابل توجه کمتری در ژاپن متولد شدهاند و این حوزه باید به بازآفرینی خود بپردازد.
یعنی این حوزه با کاهش خلاقیت مواجه شده است؟
بسیاری از نویسندگان و ناشران شرایط را مقصر این وضع میدانند. امروزه یک نویسنده مانگا برای اینکه بتواند کار خود را استارت بزند باید آزمایشهای زیادی را از سر بگذراند؛ و برای فعالیت در گروههای تولید مانگا انرژی زیادی از او تلف خواهد شد. این فعالیتهای گروهی که جا را برای بروز خلاقیت شخصی تنگ میکنند، بیشتر به یک خط مونتاژ شباهت دارند. شرایط برای ظهور استعدادهای جدید مساعد نیست. همه اینها، هم در اشباع بازار تاثیر دارند و هم بر تعداد خوانندگان مانگا اثر قابل توجهی خواهند گذاشت.
این مقاله را به زبان انگلیسی میتوانید از اینجا بخوانید.