سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

ماجرای گلی امامی و یک ترجمه

ماجرای گلی امامی و یک ترجمه

 

گلی امامی، مترجم و کارمند انتشارات فرانکلین، این کتاب را در روزهای بعد از انقلاب و شروع جنگ از پُست دریافت کرد، از طرف یک دوست مقیم خارج که آن را برایش هدیه فرستاده بود. وقتی آن را خواند بلافاصله ترجمه‌ی کتابی را که در دست داشت کنار گذاشت و ترجمه‌ی این کتاب را آغاز کرد. چرا گلی امامی تصمیم گرفت قصه‌ی این کتاب را آن روزها با همگان تقسیم کند؟

گلی امامی، مترجم و کارمند انتشارات فرانکلین، این کتاب را در روزهای بعد از انقلاب و شروع جنگ از پُست دریافت کرد، از طرف یک دوست مقیم خارج که آن را برایش هدیه فرستاده بود. وقتی آن را خواند بلافاصله ترجمه‌ی کتابی را که در دست داشت کنار گذاشت و ترجمه‌ی این کتاب را آغاز کرد. چرا گلی امامی تصمیم گرفت قصه‌ی این کتاب را آن روزها با همگان تقسیم کند؟

 

 

 

شاید قصه‌ها ارواح انسان‌های دیگرند که در زمان‌ها و مکان‌های دیگری زیسته‌اند، آن‌ها می‌توانند در موقعیت‌های خاصی بر ما نازل شوند و از مفهوم کثرت با ما صحبت کنند، از این که در تجربه‌های‌مان تنها نیستیم.

در روزهای شروع جنگ و اندکی پس از انقلاب ایران، روحی بر سر راه گلی امامی (مترجم، که به تازگی به همراه همسرش کریم امامی کتابفروشی زمینه را به راه انداخته بودند) قرار گرفت. روح قصه‌ای که جرالد دارل بیست سال پیش در دهه پنجاه میلادی در سرزمین بریتانیا نوشته بود. کتاب «خانواده‌ی من و بقیه حیوانات» نوشته‌ی جرالد دارل در آن زمان که با پُست و از طرف یک دوست مقیم خارج به دست گلی امامی رسید، در انگلیس حدوداً به چاپ شصتم رسیده بود. با خواندن آن می‌توان فهمید که نیروی آن برای جابه‌جایی‌‌ها و سفرهای بی شمار از کجا می‌آید. چنین قصه‌هایی در برخورد با مخاطب‌شان باعث خلق قصه‌ی سومی می‌شوند. اگر دوست دارید بدانید قصه‌ی گلی امامی و این کتاب چیست چاره‌ای ندارید جز این که این کتاب را به ترجمه‌ی گلی امامی بخوانید و به تماشای ویدئوی «آیا قصه‌ها می‌توانند حال ما را عوض کنند؟» بنشینید، تا قصه‌ی ایشان در مواجهه با این کتاب، و دلیل ترجمه‌ی آن را بشنوید.

این کتاب، قصه‌ی واقعی زندگی نویسنده‌ی آن، جرالد دارل است. درباره دورانی که مادرش بعد از فوت پدر تصمیم گرفت خانواده‌ی خود را برای زندگی بهتر، از انگلستان به یونان ببرد. جزیره‌ی کورفوی یونان که عجله‌ای برای زندگی نداشت، و جرالد کوچک که عاشق حیوانات بود دریچه‌ای را بر خانواده می‌گشایند که ابتدا عجیب و ناخوانا و کودکانه، ولی کم‌کم معنای واقعی زندگی به نظر می‌رسند. در خانواده‌ای که گرفتار فراهم کردن نیازهای روزانه و گذران زندگی است، جرالد کوچک با مشاهدات دقیق خود بر تک تک رفتارهای حیوانات متنوع جزیره کورفو، و با نگهداری از آن‌ها، «مشاهده» و «جزئیات زندگی» را به عنوان انگیزه‌ها و دلایل واقعی زندگی پیشنهاد می‌کند، و معنای آن را وسیع‌تر.

پسربچه‌ی کتاب، جرالد دارل با نام کامل جرالد مالکوم دارل، در بزرگ‌سالی حیوان‌شناس و محافظ طبیعت، نویسنده، مجری تلویزیون، مؤسس «باغ حیات وحش جرسی» و همچنین «اتحادیه محافظت از حیات وحش دارل» شد. او باغ حیات وحش را ابتدا برای نگهداری از حیوانات در حال پرورش خود در سال ۱۳۵۹ میلادی در جرسی انگلستان به راه انداخت، ولی به تدریج مکانش و نیز پروژه‌هایی که برای نجات گونه‌های در حال انقراض طراحی می‌کرد بیشتر می‌شد. پس اتحادیه حیات وحش دارل را نیز در سال ۶۳ برای جذب همراهی‌های مالی و برآمدن از هزینه‌های باغ وحش تأسیس کرد، اتحادیه‌ای که در دهه هفتاد شعبه‌ی بین‌المللی‌اش هم در امریکا تأسیس شد و آن را بیشتر توسعه داد. پروژه‌ها و فعالیت‌های جرالد دارل و مؤسسه‌اش که پس از مرگ او در ۱۹۹۵ همچنان فعال است از شمار بیرون‌اند.

جرالد که برادر کوچک لارنس دارل، نویسنده معروف انگلیسی بود، تقریباً چهل کتاب هم نوشته است که عمده‌اش درباره زندگی خودش به عنوان یک حیوان‌شناس و علاقمند به حیوانات است، و مشهورترین آنها «خانواده من و بقیه حیوانات»، در ۱۹۵۶. در فاصله بین ۱۹۸۷ تا ۲۰۱۹ دو سریال و یک فیلم تلویزیونی درباره این قصه ساخته شده. در یکی از سریال‌ها با نام «خانواده دارل» محصول انگلستان که در فاصله ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ پخش شد، به داستان کتاب و شخصیت مادر و چهار فرزندش گوشه‌های تازه‌ای افزوده شده است که نشان‌گر برخورد این کتاب با دنیای امروز و مسائلی چون زندگی عاطفی مستقل یک مادر، اهمیت زندگی جنسی و غیره است، که با قصه‌‌ی کتاب با هم قصه‌ی سومی خلق کرده اند.

گلی امامی، مترجم این کتاب در ایران، که به دلیل احساس به‌خصوص‌شان به این کتاب چندان از تغییرات سریال استقبال نمی‌کنند، به این باور دارند که برای جذب و دریافت آن جنبه از کتاب که عشق پسربچه‌ی خانواده به حیوانات است، شاید اکنون زمانه‌ی بهتری برای خوانندگان ایرانی باشد، تا ابتدای دهه شصت که برای بار اول این کتاب چاپ شد. چون حیوانات و شرایط زیست و رعایت حقوق آن‌ها مدتی‌ست که در ایران مورد توجه قرار گرفته و این اتفاق خوبی‌ست. تجربه‌ی خود ایشان با این جنبه‌ی کتاب، شنیدنی‌ست. با خواندن این کتاب و جزئیات و توصیفات دقیق و عشق جرالد به انواع حشرات و حیوانات، فوبیای دیرینه‌ی ایشان به حیوانات و حشرات برای همیشه از بین رفته است.

اما میان گلی امامیِ آن روزهای ایران در پایان دهه پنجاه، به عنوان یک مترجم، تحصیل‌کرده، مادر، دارا‌ی شور فعالیت فرهنگی و اجتماعی، که داشت یک انقلاب و شروع یک جنگ را به همراه بیکاری تجربه می‌کرد، و کتاب «خانواده من و بقیه حیوانات»، ارتباط مهم‌تری برقرار است. طوری که زنی که خود را به نوعی در بن بست حس می‌کرد، به کار ادامه داد و کتاب‌های دلچسب بیشتری برایمان ترجمه کرد. زنی که در سال ۱۳۴۵ در حالی به ایران بازگشته بود که پیش از آن وقتی در مدرسه مترجمی آلمان درسش را تمام کرد، قصد ماندن داشت، اما عشق و ازدواجش با کریم امامی دوباره مسیر زندگی‌اش را به سمت ایران بازگردانده بود.

پی پی جوراب بلند، اجاق سرد آنجلا، جستارهایی در باب عشق، زندگی کوتاه است، کارگردانی فیلم، نقب زدن به امریکا، اتوبوس مدرسه، گردابی چنین هایل، برخوردی کوتاه با دشمن، پروست چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند،… برخی از کتاب‌هایی‌ست که او از پایان دهه چهل تا اواسط دهه نود برای‌مان ترجمه کرده است. ترجمه شدن حدود دو سوم از آن‌ها را به گمانم مدیون قصه‌ی جرالد دارل هستیم.

 

 

 

 

 

  این مقاله را ۵۲ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *