طعم زمان
سیر زمان
نویسنده: کارلو رووِلّی
مترجم: کامیاب تقیزاده
ناشر: چترنگ
نوبت چاپ: ۲
سال چاپ: ۱۳۹۸
تعداد صفحات: ۱۷۴
طعم زمان
شصت ثانیهی دیگر ممکن است یک ابدیت باشد…
باب دیلن
آیا ما همانند ماهیانی که در آب زندگی میکنند، ساکن زمانیم؟ آیا ذات زمان همان ذات ذهن است؟ آیا زمان ساختاری نسبی دارد؟ میان گرما و زمان نسبتی مستقیم وجود دارد؟ و خلاصه اینکه اصلاً سرچشمهی زمان چیست؟
اینها پرسشهایی هستند که کارلو روولّی فیزیکدان ایتالیایی در کتاب جذاب و خوشخوان سیر زمان مطرح میکند. هریک از این پرسشها در حکم تابلوهای راهنمایی هستند که مخاطب را به سفری شگفتانگیز در دل تونل زمان راهنمایی میکنند. از هوراس ادیب و ارسطوی حکیم تا آیزاک نیوتن و آلبرت اینشتین فیزیکدان ، از سعدی شاعر و پل مک کارتنی ترانهسرا و لودویگ بولتزمان فیزیکدان تا مارسل پروست نویسند ، آگوستین قدیس و حتی آلیس از سرزمین عجایب همقطاران ما در این سفر پرماجرا خواهند بود.
روولّی کتاب را به عنوان شرحِ رقص سه نفرهی ارسطو- نیوتن- اینشتین توصیف میکند. رقص این غولها ما را بهسوی درک عمیقتری از فضا و زمان هدایت کرده است. عرصهی رقص این غولها، ساختاری بهنام میدان گرانش است؛ ساختاری که از دیگر حوز های فیزیک مستقل نیست و البته عرصهای برای تغییرات جهان نیز به شمار نمیآید. در واقع ما با جزئی پویا از رقص بزرگ جهان سروکار داریم که ریتم همه چیز را تغییر میدهد.
کتاب روولّی ماگمای گدازانی از ایدههاست که گاهی روشنیبخش وگاهی گیجکننده مینمایند. مخاطب ابتدا با درک فیزیک نوین از زمان مواجه میشود. اینکه زمان مجموعهای است پیچیده از ساختارها و لایهها که هریک بر دیگری اثر میگذارند، یکپارچه نیست، مستقل عمل نمیکند و حتی در هم فرو میریزد، میپرد و نوسان پیدا میکند. ساختار زمان-فضا از مخروطهایی نوری تشکیل شده، زمان کش میآید و منقبض میشود و سیاهچالهها بهراحتی میتوانند زمان را به دام بیندازند و طعمهی خویش کنند.
ما اضطراب طی کردن مسیری پیوسته بهسوی آینده را تجربه میکنیم اما باز به رخداد آغازین میرسیم؛ آیا آغاز ما در پایانمان است؟
پس از تجربه کردن اضطرابی که دربارهی آینده وجود دارد، پیوند موجود میان گرما و زمان را احساس میکنیم، اینکه هروقت تفاوتی بین گذشته و آینده نمایان میشود، بیتردید پای گرما هم درمیان است. سپس روولّی ما را به قلمرو جهان بیزمان وارد میکند. در اینجا زمان یک بوم منسجم نیست، شبکهای بیکران ازرویدادهای کوانتومی است، شبکهای است از بوسهها و نه سنگها.
رویدادهای جهان مانندِ انگلیسیها نیستند که صفی مرتب تشکیل دهند، بلکه مانند ایتالیاییها هرکدام بینظم درگوشهای ایستادهاند. رویدادها و نسبتها حلقههایی تشکیل میدهند که پای بیزمانی را وسط میکشند. در اینجاست که به تعبیر خرگوش داستان آلیس در سرزمین عجایب ابدیت میتواند یک ثانیه طول بکشد و زمان بیانگر نادانی و ابهام باشد.
روولّی در بخش پایانی سیر زمان، تکخال دیدگاهش دربارهی زمان را رو میکند: آنتروپی یا بینظمی.
تعامل ما با جهان جزئی است، فلذا ما جهان را بهصورت مبهمی میبینیم. وقتی عدم قطعیت نیز به این ابهام اضافه شود، پای متغیری خاص به نام زمانگرمایی و البته آنتروپی بهمیان میآید که عدم قطعیت را میسنجد. در واقع افزایش بینظمی گذشته را از آینده متمایز میکند. هرچه آنتروپی پایینتر، نظم بیشتری وجود دارد.
آنچه باعث وقوع رویدادها در جهان میشود، آنچه تاریخ جهان را مینویسد، درهمآمیزش خللناپذیر اشیاء است، همهچیز حرکت از چند چینش مرتب بهسوی بیشمار چینش نامرتب است. بهوجود آمدن کیهان نتیجهی فرآیند تدریجی بینظمی و برقراری تعادل گرمایی است. بینظمی در حکم حرف ربط رویدادهای جهان است، جملات را به یکدیگر پیوند میدهد و فرو میپاشاند.
بدینترتیب این انقباض نخستین که ناشی از گرانش بود جرقهی چرخهی حرکت بهسوی تعادل گرمایی و افزایش آنتروپی را زد. به باور روولّی، آنتروپی علت اصلی عدم درک ما از جزئیاتِ میکروسکوپی جهان و مسألهای بهنام آگاهی و خاطره است. منابع آنتروپی پایین باعث حرکت جهاناند، نه منابع انرژی. عطر کلوچهی مادلنی که در ابتدای رمان عظیم در جستجوی زمان ازدست رفته، مارسل پروست را در غبار زمان مدهوش میکند از بازیابی آنتروپی خبر میدهد، از حقیقتی که از حافظه ساخته شده است: تیک تاک، تیک تاک…
کتاب جذاب کارلو روولّی توسط کامیاب تقیزاده به فارسی ترجمه و از سوی نشر چترنگ به بازار عرضه شده. مترجم جوان به خوبی از عهدهی ترجمهی سیر زمان برآمده و ضمن ارائهی برگردانی روان، تا حد امکان به متن اصلی وفادار مانده است. با این حال برخی ابهامات در برگردان متون ادبی مورد ارجاع درکتاب به چشم میآیند.
همچنین بهتر بود که برخی واژه های معادل نامأنوس (مثل آوردن سوبژه بهجای subject) در متن آورده نمی شدند. در نهایت اینکه طرح روی جلد نامناسبِ نسخهی ترجمهی فارسی با جلد ترجمهی انگلیسی کتاب قابل مقایسه نیست و به هیچ وجه محتوای جذاب کتاب را توجیه نمیکند.