شعر «سنگ نیلی» از هان کانگ
هان کانگ، رماننویس، شاعر و استاد نویسندگی خلاق در موسسه هنر سئول است. او در سال ۲۰۱۶ جایزه بینالمللی بوکر را برای رمان «گیاهخوار» دریافت کرد. در بیانیه آکادمی نوبل درباره این شاعر و نویسنده آسیایی آمده است: «جایزه نوبل ادبیات ۲۰۲۴ امسال به هان کانگ شاعر و نویسنده کرهای به خاطر «نثر شاعرانهاش که با آسیبهای تاریخی مقابله و شکنندگی زندگی بشر را آشکار میکند» اهدا شده است. هان کانگ اولین نویسنده کره جنوبی و اولین نویسنده زن آسیایی است که برنده جایزه نوبل شدهاست. در ادامه شعری از هان کانگ با ترجمهی سعید جهانپولاد را میخوانید.
(مترجم)
(مترجم)
هان کانگ، رماننویس، شاعر و استاد نویسندگی خلاق در موسسه هنر سئول است. او در سال ۲۰۱۶ جایزه بینالمللی بوکر را برای رمان «گیاهخوار» دریافت کرد. در بیانیه آکادمی نوبل درباره این شاعر و نویسنده آسیایی آمده است: «جایزه نوبل ادبیات ۲۰۲۴ امسال به هان کانگ شاعر و نویسنده کرهای به خاطر «نثر شاعرانهاش که با آسیبهای تاریخی مقابله و شکنندگی زندگی بشر را آشکار میکند» اهدا شده است. هان کانگ اولین نویسنده کره جنوبی و اولین نویسنده زن آسیایی است که برنده جایزه نوبل شدهاست. در ادامه شعری از هان کانگ با ترجمهی سعید جهانپولاد را میخوانید.
شعر «سنگ نیلی» از هان کانگ
هان کانگ، رماننویس، شاعر و استاد نویسندگی خلاق در موسسه هنر سئول است. او در سال ۲۰۱۶ جایزه بینالمللی بوکر را برای رمان «گیاهخوار» دریافت کرد. در بیانیه آکادمی نوبل درباره این شاعر و نویسنده آسیایی آمده است: «جایزه نوبل ادبیات ۲۰۲۴ امسال به هان کانگ شاعر و نویسنده کرهای به خاطر «نثر شاعرانهاش که با آسیبهای تاریخی مقابله و شکنندگی زندگی بشر را آشکار میکند» اهدا شده است. هان کانگ اولین نویسنده کره جنوبی و اولین نویسنده زن آسیایی ست که برنده جایزه نوبل شدهاست.
در ادامه شعری از هان کانگ با ترجمهی سعید جهانپولاد را میخوانید.
سنگ نیلی
دهسال پیش در خواب
آن سنگ نیلی را دیدم
در زیر موجاموج رودخانه
آیا هنوز آنجا است؟
من مرده بودم
در یک روز بهاری
آنگاه که مُردم
کنار رودخانه راه میرفتم
آه، مردن چه خوب بود
روشن بود اما مثل پَری سبُک
زیر امواج زلال
سفید و گِرد
سنگریزهها را دیدم
“زلال باش و بیدار
یک دو سه”
آنجا بود
رنگ پریده و ساکتتر بود
سنگ
بیآنکه توجه کنم
خواستم که دستهایم را دراز کنم و
بردارمش
آنگاه دریافتم
برای انجامش میباید دوباره زنده باشم
دوباره زندگی کنم
حس کردم اولین بار است
که ضعیف و ناتوان شدهام
برای انجامش
میباید دوباره زندگی کنم
چشمانم را گشودم
شبی عمیق بود
اشکی که در خوابم بر گونههایم روان شد
هنوز گرم بود
سنگ نیلیرنگی که ده سال پیش در خواب دیدم
آیا آن را هم اینک برداشتهای؟
آیا هم اینک آنرا گم کردهای؟
آیا تا به حال چیزی را از دست دادهای؟
آنچه در سپیده صبح
در خواب سبک من میتراود
آن سایهی نیلی بود؟
سنگ نیلی که ده سال پیش
در خواب دیدمش
روزی اگر که برگردی
به آن رودخانهی درخشان
اگر برگردی و نگاهش کنی
هنوز همانجاست
آیا به قدر تمامی چشمها
آن سنگ در آنجا
همیشه ساکت خواهد ماند.
هان کانگ
نوبل ادبیات