سينما چه می تواند باشد؟
برای یاری در حمایت از کتابفروشیهای محلی این گزینه را انتخاب کنید.
موسسه گسترش فرهنگ و مطالعاتبرای تهیه سریع کتاب از کتابفروشیهای آنلاین این گزینه را انتخاب کنید.
30book انتشارات آگاه بزودی بزودی بزودی بزودیویلیام براون متأثر از ژیل دلوز پرسش «سینما چه می تواند باشد؟» را به پرسش «سینما چیست؟» ترجیح میدهد. کتاب در عین اینکه سعی میکند تمرکزش را روی این سوال بگذارد که سینمای دیجیتال چگونه چیزی است و میتواند باشد، از قابلیتهای زیباییشناسی و فلسفی سینمای آنالوگ هم غفلت نمیکند. در واقع نویسنده در ابر سینما در جستجوی منطق جدیدی برای فهم سینماست. منطقی که میتوان رد پایش را حتی در سینمای آوانگارد پیشادیجیتال هم دنبال کرد.
ابر سینما (فلسفه فیلم در عصر دیجیتال)
نویسنده: ویلیام براون
مترجم: اکرم ورشوچیفرد و پیام زینالعابدینی
ناشر: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۷
تعداد صفحات: ۳۸۴
ویلیام براون متأثر از ژیل دلوز پرسش «سینما چه می تواند باشد؟» را به پرسش «سینما چیست؟» ترجیح میدهد. کتاب در عین اینکه سعی میکند تمرکزش را روی این سوال بگذارد که سینمای دیجیتال چگونه چیزی است و میتواند باشد، از قابلیتهای زیباییشناسی و فلسفی سینمای آنالوگ هم غفلت نمیکند. در واقع نویسنده در ابر سینما در جستجوی منطق جدیدی برای فهم سینماست. منطقی که میتوان رد پایش را حتی در سینمای آوانگارد پیشادیجیتال هم دنبال کرد.
ابر سینما (فلسفه فیلم در عصر دیجیتال)
نویسنده: ویلیام براون
مترجم: اکرم ورشوچیفرد و پیام زینالعابدینی
ناشر: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۷
تعداد صفحات: ۳۸۴
برای یاری در حمایت از کتابفروشیهای محلی این گزینه را انتخاب کنید.
موسسه گسترش فرهنگ و مطالعاتبرای تهیه سریع کتاب از کتابفروشیهای آنلاین این گزینه را انتخاب کنید.
30book انتشارات آگاه بزودی بزودی بزودی بزودیکتاب ابرسینما، فلسفه فیلم در عصر دیجیتال نوشتهی ویلیام براون، نگاهی فلسفی به سینما و بهخصوص سینمای دیجیتال دارد. نویسندهی کتاب فیلسماز و استاد مطالعات فیلم دانشگاه روهمپتون لندن و صاحب کتابها و مقالههای فراوان راجع به سینمای دیجیتال است. به لحاظ فکری همانطور که ویلیام براون در مقدمهی این کتابش میگوید، بسیار از ژیل دلوز، فیلسوف فرانسوی صاحب کتابهای سینما یک(تصویر-حرکت) و سینما دو (تصویر-زمان)تأثیرپذیرفته است.
کتاب حاضر هم بیش از هر متفکری تحت تأثیر آرای فلسفی ژیل دلوز نوشته شده. از این جهت همچون فلسفهورزی دلوز که برای رسیدن به ماهیت چیزها معتقد به تعریف قابلیتها و چگونگیهاست، ویلیام براون نیز پرسش «سینما چه می تواند باشد؟» را به پرسش «سینما چیست؟» ترجیح میدهد.
کتاب در عین اینکه سعی میکند تمرکزش را روی این سوال بگذارد که سینمای دیجیتال چگونه چیزی است و میتواند باشد، از قابلیتهای زیباییشناسی و فلسفی سینمای آنالوگ هم غفلت نمیکند. در واقع نویسنده در ابر سینما در جستجوی منطق جدیدی برای فهم سینماست. منطقی که میتوان رد پایش را حتی در سینمای آوانگارد پیشادیجیتال هم دنبال کرد.
میتوان گفت کتاب در سه بخش اساسی استدلال کلی خودش را مطرح میکند. این بخشها بهترتیب فضا، زمان و ذهن تماشاگرند. مخاطب با خواندن هریک از این قسمتها با کلکسیونی از پرسشها، حدسها، مشاهدات و پیشبینیها مواجه میشود. هریک از این چالشهای منطقی و تجربی با انبوهی از مثالهای سینمایی و تئوریهای علمی و فلسفی همراه میشوند.
از بحثهای انیشتین راجع به مکان و زمان گرفته تا نگاه هایدگری به اندیشیدن و بودن. در این راه نویسنده بهخوبی با مرور جدیدترین نظریههای فیزیک مثل تئوری کوانتوم و نظریهی آشوب و بحث دنیاهای موازی سعی میکند منطق افشاکنندهی سینمای دیجیتال دربارهی یکی بودن شکل و زمینه و در نتیجه تصور فرا انسانی از مکان و زمان را توضیح دهد.
همچنین با نگاهی به جدیدترین نظریههای علوم اعصاب و علوم شناختی، خوانندهی کتاب در جایگاه تماشاگر مورد کنکاش جسمانی و ذهنی قرار میگیرد. شاید بتوان استدلال اصلی کتاب را در تصحیحی که نویسنده از گزارهی معروف دکارت میکند دریابیم.
براون در بخش نتیجهگیری مینویسد:
«دکارت را نه با گفتن من فکر میکنم پس هستم، بلکه با گفتن من با دیگران فکر میکنم پس هستم تصحیح کنیم. من فقط با دیگران هستم.»
منظور نویسنده از این تصحیح این است که چگونه سینمای دیجیتال به ما درکی از وجودمان میدهد که به جای اینکه فکر کنیم «در جهان» حضور داریم می فهمیم که «همراه با جهان» حضور داریم. نویسنده معتقد است سینمای دیجیتال به خوبی از طریق قابلیت عبور از مکانها که خاصیت دوربینهای مجازی است (او برای این امر بیشترین ارجاع را به فیلم باشگاه مشت زنی دیوید فینچر میدهد) یک تعریف پیوسته و واحد را از مکان به ما ارائه میکند.
قابلیت رد شدن از لای دیوارها و ساختمانها، سینمای دیجیتال به ما نشان میدهد که همهی مکانها در یک فضا حضور دارند. مکانهایی که در عین استقلال و پویایی به خاطر یکی بودنشان با یک زمینه یا فضای کلی قابلیت انعطاف و تغییر لحظهای دارند.
فضایی که کوچکترین ذرات (فوتونها) در آن طبق تعریف انیشتین به طور شبحگونی در حالی که از هم فاصله دارند، همان ارتباطی را حفظ میکنند که قبلاً، یعنی وقتی که به هم متصل بودهاند. فضایی که برای همه است. چیزی شبیه آنچه مارک اوژه انسان شناس فرانسوی «نامکان» و دلوز فیسلوف «هرفضایی» نامگذاریاش میکنند. فضایی که برای چشمهای غیرمسلح انسانی قابل دیدن نیست.
الگوی واحد و یکیشدهی مکان طبق تعریف نویسندهی کتاب برای زمان هم صادق است. سینمای دیجیتال (بهطور مثال فیلم ورود به پوچی کاسپار نوئه یا فیلم درخت زندگی ترنس مالیک که از بینگ بنگ شروع می شود و تا مرگ ادامه دارد) الگوهای متفاوت زمانمندی را بهطور همزمان برای شخصیتها فراهم میکند.
زمانمندیهای متفاوتی که همگی ذیل یک زمان کلی و واحد که بسیار شناور و با قابلیت سفر در گذشته و آینده است، قرار میگیرند. تصویری از زمان که فراتر از درک عادی با قابلیتهای محدود انسانی از زمان (یعنی درک خرونوسی از زمان) است و ما را با زمان واحد و کلیای که در عین حال گذشته، حال و آینده در آن باهم است (درک آئونی از زمان) مواجه میکند.
در بخش سوم یعنی بخش مربوط به تجربهی تماشاگر هم الگوی واحد و یکی شدن ذهن و فیلم و انسان و جهان همچون تجربهی واحد و کلی از زمان و مکان حکمفرماست. سینمای دیجیتال مخاطب را با لحظهی فراروی از ذهن و بیرون مواجه میکند. توان تشخیص آنچه در ذهن است از آنچه در بیرون است سخت میشود و افراد مطابق تجربههای گوناگون حسانی و فکری برداشتهای مختلفی از تصاویری دارند که نه نمایهای از واقعیت (مثل سینمای آنالوگ)که بیشتر طیفی از رنگها و نورها هستند.
در مجموع باید گفت کتاب بهخوبی از پس ادعای ابتدایی خود مبتنی بر اینکه سینمای دیجیتال واقعگرا است هرچند نمایهای نیست و قابلیت دقیق کردن دید انسان به جهان را دارد، برمیآید. با تعریف مبتنی بر چگونگی و قابلیتها بهجای چیستی و اتکای دقیق به استنادهای علمی و مثالهای سینمایی فراوان خواننده بهخوبی قانع خواهد شد که با یک کار اصولی و نوآورانه در زمینهی فلسفهی فیلم مواجه است.
هرچند میتوان این ضعف را مطرح کرد که ورود بیش از اندازه و گاهاً پراکنده به نظریههای رشتههای مختلف (مثل بحثهای پیچیدهی مربوط به جهانهای موازی و یا نظریههای عصبشناختی مربوط به ذهن) کمی خواننده را دچار سرگردانی میکند اما نویسنده پس از هر گریز فرارشتهای بهخوبی حلقهی پیوند را با بنمایهی کتاب برقرار کرده و در منسجمسازی دوبارهی موضوعات تقریباً موفق بوده است.
ابرسینما، فلسفه فیلم در عصر دیجیتال را میتوان به هر علاقهمند به سینمای دیجیتال و مخصوصاً به آنهایی که دغدغهی نگاه فلسفی به #سینما را دارند پیشنهاد داد. هرچند نویسنده با اتکای زیاد به فلسفهی ژیل دلوز کمی متن را برای کسانی که دلوز نخواندهاند سنگین میکند اما با معرفی آرای این فیلسوف و ارجاع به کتابهایش دربارهی سینما زمینه را برای یک ورود جدی به تحلیل فلسفی فیلم فراهم کرده.
مترجمان فارسی کتاب (اکرم ورشوچی فرد و پیام زین العابدینی) نیز با تسلط خوبشان بر اندیشههای دلوز تا حدی فضا را برای خوانندهی فارسیزبان فراهم کردهاند تا در عین اذیت نشدن از پیچیدگیهای کتاب بیشترین بهره را از متن ببرد. ترجمهای که با ظرافت در دام ویژگی رایج مبهمنویسی و دشوارنویسی قلمزنی فلسفی به زبان فارسی نمیافتد و با منتقل کردن لحن ساده و روان نوشتار، کتاب را به راحتی قابل فهم کرده است.