ریش آبی یک افسانه قدیمی فولکلور هست، داستان مردی جذاب و مرموز که در یک قلعه زندگی میکند. دختر جوانی که عاشقش میشود دل به خطر میدهد و با او ازدواج میکند. اما بعداز مدتی متوجه اتاقی در قصر میشود که نباید آن را باز کند. گرچه دختر عاقبت آن را باز میکند و میبیند پر از جسد است! حالا نوبت اوست که کشته شود، گرچه در نهایت برادران دختر او را نجات میدهند.
از افسانه ریش آبی تعابیر مختلفی شده، بعضی عقیده دارند اتاق ممنوعه نمادی از سایه است، یعنی بخش تاریک شخصیت که تمایلات بیمارگونه یا غیرقابل پذیرشمان را در آن سرکوب میکنیم. گروهی هم می گویند این بخش تاریک مربوط به خود زنان است، یعنی بخش تاریک شخصیت و ذهنیت زنانه که او را در موضع قربانی نگه میدارد.
از این افسانه تابهحال اقتباسها و بازنویسیهای زیادی نوشته شده. ازجمله کتابی به همین اسم نوشته امیلی نوتوم که در آن ماجرا را امروزی کرده و زن شخصیت داستان را موجودی مختار و تاثیرگذار ساخته. اگر مایل هستید درباره این کتاب بیشتر بدانید، این مقاله را بخوانید.
نظر شما درباره این افسانه چیست؟