نویسنده: کامران حسینی
رگتایم داستان حماسی شکلگیری آمریکا در قرن بیستم به قلم ای. ال. دکتروف است. حماسهای سفید سیاه با حضور بردگان و اعقاب و نوادگان بردگان که نمایش دهنده دورهای وحشتاک و خونین از تاریخ ایالات متحده است. دکتروف عنوان کتاب را با نکتهسنجی ظریفی برگزیده است؛ رِگتایم، سبک موسیقی بردگان سیاهپوستان آمریکایی که در قرن بیستم محبوب بود و برای دههها سفیدپوستان را به رقص آورد.
رمان هم همچون این موسیقی ریتم هیجانانگیز و نفسگیری دارد: تغییر و گذر از یک موضوع به موضوع دیگر، از داستانی به داستان دیگر، از شخصیتی به شخصیت دیگر.
شخصیتهای زیادی در این رمان حاضر هستند. به جز شخصیتهای خیالی، مانند راوی جوان و خانوادهاش، با شخصیتهای واقعی مهم و تاثیرگذار آن دوره برخورد میکنیم: زگموند فروید را میبینیم در جریان سفرش به آمریکا در سال ۱۹۰۹. همچنین شعبده باز معروف هری هودینی مکرر در رمان ظاهر میشود. جی. پی. مورگان، سرمایهدار مشهور، اِولین نِسبیت، مدل زیبای معروف، هنری فوردِ صنعتگر، اِما گلدمنِ آنارشیست و بوکر تی. واشنگتنِ سیاستمدار از دیگر شخصیتهای واقعی که در رمان حضور دارند هستند.
حضور این همه نام به هیچ وجه حضوری تزیینی و تنها یک تلاش ساده و تمرینی برای نمایش همه رنگهای دوران نیست: هر کدام از این شخصیتها نقشی در داستان ایفا میکنند و البته هر کدام نمایانگر جنبهای از آمریکا در ابتدای قرن هستند. دکتروف با ظرافت شخصیتهای خیالی و واقعی را به هم مرتبط میکند. روایتهایی که هر کدام به طور مجزا مستقل هستند اما در نهایت تجمیع این روایات مختلف خود روایت بزرگتری را تشکیل میدهد. روایت شکلگیری آمریکا. در ادامه به بعضی از این روایتها میپردازیم:
حضور فروید در میان ساختمانهای نیویورک، تصویری از اروپای پیر و ناباور در مقابل فرزند جوانش در آنسوی اقیانوس اطلس است. فرزندی که زندگی کردن و اندیشیدن و خرد کهن را از یاد برده. واکنش زیگموند فروید در مواجهه با آمریکا سرگشتگی و آشفتگی است وقتی خطاب به همراهش، ارنست جونز، میگوید: «آمریکا اشتباه است، اشتباه بزرگی است». حیرت از شدت و سرعت تمدن جدید. سرمایهداری بلعنده، خشونت همه جا، شتاب به عنوان قاعده زندگی (Time is money). در نهایت فروید آمریکا را زودتر از موعد مقرر ترک میکند. چون که نمیتوانست بینزاکتیها و گستاخیها را تحمل کند:
«چنان که باید به غذای آمریکا و نبودن مستراح عمومی عادت نکرده بود. عقیده داشت که در این سفر هم معدهاش خراب شده و هم مثانهاش. تمام مردم آمریکا به نظرش حول و دستپاچه و بیادب آمده بودند. خرید یکجای هنر و معماری اروپا بدون در نظر گرفتن دوره و کشور، به نظرش مبتذل و نفرت آور بود.»
شخصیت هری هودینی شعبدهباز یکی از روایتهای اصلی داستان است. تمام نشانههای درک یک دوره در او جمع شده: هودینی یک مهاجر است (یهودی مجارستانی)، نماد موفقیت بواسطه ذکاوت بدون تحصیلات دانشگاهی است. هودینی کاملا با اسطوره آمریکایی مرد خودساخته (Self-made man) همخوانی دارد. همچنین او تبلور شوریدگی آمریکایی ابتدای قرن است: علاقه به عجایب و شگفتی، غیرقابل باور، ممکن شدن ناممکن. او را در تمامی اشکال محبس زمینی، هوایی، دریایی با طناب، کابل، پیچ و جوش محبوس میکنند، اما در همیشه در عرض چند دقیقه خود را آزاد میکند.
آمریکا مادیات و اقتصاد را به بالاترین حدی رساند که تا پیش از آن ممکن نبود. روایت جیپی مورگان و هنری فورد که دو فرد شاخص در تحول اقتصادی آمریکا بودند نماینگر این وجه این کشور در رمان هستند. آمریکا بهشت کارخانههای تولیدی و صنعتی است. پول بیشترین ارزش را دارد و دلار بدل به متاعی مقدس شده است. هیچ تمدنی چنین در تقدیس تجارت و کالا به این درجه نرسیده بود.
تاته نماینده وجه دیگری از این آمریکاست. تاته که مهاجری فقیر از اروپای مرکزی است، پس از مرگ همسرش به همراه دخترش در فلاکت در محلهای آلوده در نیویورک زندگی میکند. تاته بعد از بیکار شدن برای گذران زندگیاش به طراحی کتاب تصاویر متحرک یا آن گونه که در اولین قراردادش مینویسد «کتاب سینمایی» میپردازد. این گونه شرایطش عوض میشود و طی چند سال تبدیل به انیمیشن ساز و سینماگر معروفی میشود. در واقع سرنوشت و مسیر تاته نمونه اسطوره آمریکایی است.
قراردادی اجتماعی که مطابق آن فقیرترین افراد هم میتوانند به سرمایهداران بزرگ و ثروتمندی بدل شوند. البته برای دکتروف این موضوع اولویتی ندارد و بیشتر سعی در به نمایش درآوردن رنج فقرا و تنگدستانی است که هرگز ثروتمند نمیشوند. تقابل این دو وجه یعنی از یک سو آمریکایی که هیولاوار رشد میکند و آنسویش خیابانهای که در فقر و فلاکت غوطهور اند:
«مردم روی پیادهروها بالش میگذاشتند. خانوادهها روی پاگردها و توی درگاهها میخوابیدند. اسبها توی خیابان میافتادند و سقط میشدند. وزارت بهداری گاری در شهر میگرداند و اسبهای سقط شده را جمع میکرد. ولی از عهده کار بر نمیآمد. اسبها توی گرما میترکیدند. موشهای درشت توی رودههای پخش و پلای آنها وول میخوردند. و توی کوچههای زاغهها، لای رختهای خاکستری که بیحال روی بند حیاط خلوتها آویزون بود بوی ماهی سرخکرده میپیچید.»
به جز راوی و خانوادهاش یکی دیگر از شخصیتهایی که سیر روایی خیلی جذابی دارد کولهاوس واکر است. کولهاوس نوازنده جوان و با استعداد سیاهپوستی است که با تمام وجود سعی میکند که در جامعه به عنوان هنرمند پذیرفته و ادغام شود. روایت مسیر او از رویای آمریکایی به کابوس جایگاهی مرکزی در کتاب دارد. کولهاوس واکر فقط یک قربانی نژادپرستی نیست.
بلکه از اولین کسانی است که با تبعیض اجتماعی مبارزه میکند؛ اسلحه به دست میگیرد و حملات را طراحی میکند. و احترامش را بازمییابد. هر چند در نهایت در نبردش شکست میخورد اما مسیری که او باز کرده بود در نهایت به آزادی همنوعانش منتهی میشود.
در نهایت میتوان گفت که رگتایم یک رمان عمیقا آمریکایی است. روایت شکافی که بین ایدههای والا و بلند پروازانه با تاریخی سرشار از خشونت و بیرحمی. تاریخی گسسته و غضبناک، مانند همان موسیقیای که عنوان کتاب در بر دارد:
«کولهاوس واکر پسر باز هم به طرف پیانو برگشت و گفت «برگ افرا»، اثر اسکات چاپلین بزرگ. مشهورترین آهنگ «رگ» در خانه طنین انداخت. نوازنده راست پشت پیانو نشسته بود، دستهای دراز و تیرهاش با ناخنهای صورتی مثل این بود بدون هیچ تلاشی برش گامها و ضرب اکتاوها را خوشهخوشه از پیانو درمیآورد. آهنگ جاندار و موسیقی پر نیرویی بود که لحظهای افت نداشت.»
#ادبیات-امریکا
#نوشته-های-شما