دوبارهکاریها و مشکل ترجمههای موازی در بازار کتاب
درحالی که هنوز کتابهای ترجمهناشده زیادی باقی مانده، این همه ترجمههای مجدد و موازی برای چیست؟ چرا کتابی باید با بیش از ده ترجمه در بازار موجود باشد؟ چرا دوبارهکاری؟ برای پیدا کردن راهحل، باید ابتدا مشکل را خوب شناخت. این مقاله فتح بابی است برای مبحث مفصل و گستردهی ترجمههای موازی در بازار کتاب ایران.
درحالی که هنوز کتابهای ترجمهناشده زیادی باقی مانده، این همه ترجمههای مجدد و موازی برای چیست؟ چرا کتابی باید با بیش از ده ترجمه در بازار موجود باشد؟ چرا دوبارهکاری؟ برای پیدا کردن راهحل، باید ابتدا مشکل را خوب شناخت. این مقاله فتح بابی است برای مبحث مفصل و گستردهی ترجمههای موازی در بازار کتاب ایران.
هرسال آثار زیادی از علوم انسانی تا علوم تجربی و ادبیات، از طریق ترجمه به گنجینه زبان فارسی اضافه میشوند اما هنوز نویسندههای بزرگی هستند که آثاری از آنها ترجمهناشده باقی مانده یا نویسندههای زیادی هستند که به فارسیزبانان معرفی نشدهاند. با این وجود، هرساله شاهد ترجمههای تازهای هستیم از کتابهایی که پیش از آن هم ترجمههایی از آنها در دست بود. آثار کلاسیکی که دوباره و چندباره ترجمه میشوند. کتابهای جدیدی که با دو یا چند ترجمه متفاوت همزمان به بازار میآیند و مترجمینی که همزمان کار ترجمه کتابی را شروع کردهاند. با پرهیز از این دوبارهکاری نمیتوان عمر و هزینه صرف شده را مصروف به فارسی درآوردن آثار بیشتری کرد؟
اما این ترجمههای موازی هرکدام داستانی دارند مخصوص به خود. انگیزههایی متفاوت، پاسخ به نیازهایی گوناگون و البته در مواردی هم سودجویی. اگر بخواهیم دست به یک سنخشناسی برای شناخت این مشکل بازار کتاب ایران بزنیم، باید قائل به تفکیکی به صورت زیر باشیم:
الف) هر نسلی ترجمه خاص خود را میخواهد
زبان در سیری دائمی از «شدن» است. رسمالخط امروز چنان با اوایل قرن متفاوت است که خواندن روزنامههای اوایل قرن گاهی وجهی کمیک پیدا میکند. زبان نیز به همچنین.
مترجمین بزرگ هم چنین عقیدهای دارند. سروش حبیبی معتقد است شاهکارهای ادبی را باید هر ده سال دوباره ترجمه کرد. وقتی مورد سوال قرار میگیرد که «یکى از انتقادهایى که بعضا به شما مى شود این است که کتاب هایى که دیگران ترجمه کرده اند را دوباره ترجمه مى کنید» پاسخ میدهد: «جواب بنده این است که زبان فارسى در پنجاه سال اخیر به سرعت متحول بوده است، خاصه زبان رمان.
یعنى ترجمه اى که پنجاه سال پیش ترجمه خوبى شمرده مى شد امروز دیگر این طور نیست.بنده معتقدم که شاهکارهاى ادبى جهان را هر ۱۰ یا ۱۵ سال باید دوباره ترجمه کرد. من این اصل را در ترجمه هاى خودم مراعات مى کنم.» او و بسیاری دیگر از مترجمان و زبانشناسان اعتقاد دارند هر نسلی زبان خاص خود را دارد و شاهکارهای ادبی را نباید به زبان کهنهشدهی پیشینیانش بخواند.
ب) جبران نواقص ترجمههای قبلی
جمال میرصادقی کتابی ترجمه کرده به نام «جاناتان مرغ نوروزی» او در مصاحبهای میگوید در سفر به آمریکا دو نسخه از کتاب را تهیه کرده و چندصفحهای همانجا ترجمه کرده اما در بازگشت به ایران مساله را فراموش کرده است. «تا اینکه چاپ نوزدهم کتاب با ترجمه خانم جهانسوز را از بساط کتابفروشیهای انقلاب خریدم و انگیزهای شد تا به سراغ ترجمه نیمهکارهام بروم.
از زمان انتشار این کتاب تا به حال سیزده ترجمه از مترجمان مختلف منتشر شده و همه مترجمان نام کتاب را به اشتباه «جاناتان مرغ دریایی» ترجمه کردهاند در حالی که ترجمه صحیح آن «جاناتان مرغ نوروزی» است و اساس آن مرغ نوروزی است که در جنوب کشورمان هم وجود دارد. این پرنده بالهای بزرگی دارد و کل داستان هم به این موضوع میپردازد که بالاخره پرنده میتواند بالهایش را جمع و پرواز کند.» مترجمی که انگیزهاش برای ترجمه تصحیح کار سیزده مترجم قبلی است. بسیاری از ترجمههای مجدد چنین انگیزهای دارند.
در ترجمه نوعی ناکامی ذاتی وجود دارد و هر مترجم سعی میکند اثر را در زبان مقصد بیشتر به اصل آن در زبان مبدا تبدیل کند. و از آنجا که این تبدیل کامل ممکن نیست، ترجمه همواره نوعی تلاش ناقص است.
ج) ترجمه مجدد، راهی برای سهیم شدن در بازار
براساس آمار کتابخانه ملی تا به امروز هشت ترجمه از رمان مشهور بولگاکف «مرشد و مارگاریتا» منتشر شده است که همچنان اولین ترجمه (عباس میلانی، نشر نو، ۱۳۶۲) معتبرترین آنها باقی مانده است. تعداد صفحه این کتابها بین ۴۲۳ تا ۶۲۴ صفحه متغیر است که با توجه به رقعی بودن آثار، یا اندازه فونت نوشتهها متفاوت است یا مترجمان دست به حذف بخشهایی از آن زدهاند.
این هفت ترجمه دیگر عبارتند از «محمدامین فقیه، موسسه نگارش الکترونیک کتاب، نسخه مصور کتاب ۱۳۹۴»، «پرویز شهدی، انتشارات مجید، ۱۳۹۴، از زبان فرانسه»، «منیژه آشنایی، انتشارات پویان، ۱۳۹۵»، «سوفیا جهان، شیرمحمدی، ۱۳۹۴»، «بهمن فرزانه، امیرکبیر، ۱۳۹۶»، «سالومه مهوش، اکباتان، ۱۳۹۷»، «حمیدرضا آتش برآب، پارسه، ، از روسی، ۱۳۹۷»
نکته مهم آنجاست که هر هفت ترجمه بعدی کتاب در چهارسال اخیر صورت گرفتهاند. حتی اگر به ترجمه حمیدرضا آتش برآب به واسطه برگردان از زبان اصلی امتیازی بدهیم، باز نه ترجمهها هیچیک بهتر از ترجمه ابتدایی ارزیابی شدهاند، نه عمدتا مترجمینی نامدار به این کار دست زدهاند و نه ایراد خاصی در مقدمهها بر ترجمه سال ۶۲ گرفتهاند. به علاوه در بازار کتاب هنوز ترجمه عباس میلانی است که بیشتر از بقیه خریدار دارد. اما به این وسیله هفت ناشر دیگر میتوانند ناشر اثر مشهور و به نسبت پرفروش بولگاکف باشند. در واقع ترجمه مجدد راهی است برای سهیم شدن در بازار یک اثر پرمخاطب.
و این تازه جدای از مترجمینی است که احتمالا نامی جعلی هستند برای ترجمهای که رونویسی از ترجمههای قبلی است. با مرور این نامها به مواردی برمیخوریم که ناشری سی یا چهل ساله در رزومه خود بیش از هفتاد کتاب ترجمه شده دارد! این سری آخر از کتابها عمدتا از کانال های غیررسمی و توسط دستفروشها یا غرفههای نمایشگاهی فروخته میشوند. یا گله ارسلان فصیحی از ترجمههای مجدد رمان پرفروش الیف شافاک که حتی از نام ابداعی او «ملت عشق» در ترجمههایشان استفاده کردهاند. نامی که در کتاب اصلی نیست و نشانهای است از رونویسی بودن ترجمههای بعدی.
د) شتاب برای به بازار آوردن کتابهای جدید؛ مسابقه در سرعت ترجمه
بسیاری از کتابها پیش از ترجمه هم مشخص است آثار پرمخاطبی خواهند بود. آخرین مورد در بازار کتاب خاطرات خودنوشت میشل اوباما بود که در زبان انگلیسی هم بسیار پرفروش از آب درآمده بود و مشخص بود ترجمه آن در زبانهای مختلف خوانندگان زیادی خواهد داشت.
کتاب جدید مارگارت آتوود، کارهای قبلی سوتلانا الکسیویچ، آثار بندگان نوبل ادبی هرسال، مجموعههای فانتزی پرمخاطب… همگی از این جمله هستند و با هجوم ناشران و مترجمانشان روبرو میشوند.
در آخرین مورد دکتر علی سلامی تنها ۲۶ روز بعد از انتشار بینالمللی کتاب جدید الیف شافاک «ده دقیقه و ۳۸ ثانیه در این دنیای عجیب» ترجمه فارسی آن را به بازار ارائه داد. بسیاری از ناشران دیگر میپرسند چنین زمانی نه تنها برای ترجمه کتابی دویست سیصد صفحهای کافی نیست که برای فیپا گرفتن و صفحهآرایی کتاب هم بیش از حد کوتاه است. بسیاری از این کتابها فصل به فصل توسط مترجمینی متفاوت ترجمه شده و رویهم گذاری میشوند. یک مسابقه دیوانهوار، برای انجام کاری که بالذات با سرعت باید بیگانه باشد.
در مواردی هم ممکن است دو مترجم بدون اطلاع از هم مشغول ترجمه کتابی باشند. یا هریک معتقد باشد زودتر از دیگری کار را شروع کرده است. در تلگرام گروهی با عنوان «کتابهای دردست ترجمه حوزه فلسفه» وجود دارد که مترجمین این حوزه کتابهایی را که در دست دارند از طریق این گروه به اشتراک میگذارند و اعلام میکننند مشغول ترجمه آن هستند تا از دوبارهکاری جلوگیری شود.
د) آیا کپی رایت پایانی بر این مشکلات خواهد بود؟
اگر ایران روزی روزگاری به معاهده جهانی کپی رایت بپیوندد، صاحب امتیاز نشر هر اثری تنها یک ناشر خواهد بود. در چنین بازاری ممکن است ترجمه کتابهای جدید بسیار دیرتر به دست متقاضی برسد، مخاطب دیگر حق انتخاب گسترده در بین مترجمان نخواهد داشت، قیمت تمامشده کتاب افزایشی به هرحال خواهد داشت، اما مسابقه برای ترجمه آثار، انجام ترجمههای متعدد به قصد سودجویی و شرحه شرحه کردن کارها هم پایان خواهد گرفت. مزایایی و معایبی. اما کپی رایت، پیوستن به راهکاری است که همه دنیا امتحانش کرده و سودمندش دانسته است.