سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

ده برنده‌ی بوکر که انتخاب‌شان همه را غافل‌گیر کرد

ده برنده‌ی بوکر که انتخاب‌شان همه را غافل‌گیر کرد

 

جوایز ادبی هم مثل سایر جوایز رشته‌های دیگر، حاشیه‌هایی به دنبال دارند. تقریباً هیچ‌وقت نخواهید توانست یک کتاب برنده را پیدا کنید که تمام منتقدین و مخاطبان، از انتخابش به عنوان «برترین» راضی باشند. در نوشتار پیش رو، متیو کیت (Matthew Keyte) ده رمان منتخب جایزه‌ی بوکر را لیست کرده است؛ وجه مشترک تمام آن‌ها اعتراضات گسترده‌ای است که پس از انتخاب شدن‌شان شکل گرفت!

(مترجم)

جوایز ادبی هم مثل سایر جوایز رشته‌های دیگر، حاشیه‌هایی به دنبال دارند. تقریباً هیچ‌وقت نخواهید توانست یک کتاب برنده را پیدا کنید که تمام منتقدین و مخاطبان، از انتخابش به عنوان «برترین» راضی باشند. در نوشتار پیش رو، متیو کیت (Matthew Keyte) ده رمان منتخب جایزه‌ی بوکر را لیست کرده است؛ وجه مشترک تمام آن‌ها اعتراضات گسترده‌ای است که پس از انتخاب شدن‌شان شکل گرفت!

 

 

جایزه‌ی ادبی من بوکر (Man Booker)، از سال ۱۹۶۹ میلادی تا به امروز، هر سال به بهترین رمان انگلیسی زبان اهدا می‌گردد. نخستین رمانی که برنده‌ی جایزه‌‌ی من بوکر شد، چیزی برای پاسخ دادن (Something to Answer) اثر P.H. Newby بود. شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید که او در آن سال برنده‌ی یک چک پنج هزار دلاری شد؛ ولی امروز، برنده‌ی من بوکر رقمی در حدود ده برابر بیشتر از آن مبلغ را با خود به خانه خواهد برد. این‌ها فهرست ده رمان جنجالی و بحث‌برانگیز برنده‌ی من بوکر هستند که برنده شدن هرکدام اعتراض‌ها و انتقاداتی را برانگیخت.

 

دور از ساحل (Offshore) – نوشته‌ی پنلوپه فیتزجرالد، سال ۱۹۷۹

در آن سال انتظار می‌رفت که داوران، برنده‌ی من بوکر را از بین دو رمان «تاریکی قابل رؤیت» (Darkness Visible)، به نویسندگی ویلیام استیرن (William Styron) و «خم رودخانه» (A Bend in the River) اثر وی.اس نایپل (V.S Naipaul) انتخاب کنند. اما در نهایت هیچکدام از این دو نویسنده نتوانستند جایزه را با خود به خانه ببرند. برنده‌ی سال ۱۹۷۰، رمان ۱۴۰ صفحه‌ای «دور از ساحل» بود. اثری که به زندگی و بی‌قراری‌های عاطفی ساکنین قایق‌های خانگی در لندن می‌پردازد؛ کسانی که نه کاملاً روی آب زندگی می‌کنند و نه کاملاً روی خشکی!

در حقیقت، ماجرا این بود که رأی نخست داوران بین استیرن و نایپل تقسیم شد و این‌گونه بود که گزینه‌ی دومی که به طرز شگفت‌انگیزی در برگه‌های آن‌ها تکرار شده بود، موفق شد جایزه را از آن خود کند. جالب‌تر از همه اینکه آسا بریگز (Asa Briggs) رئیس کمیته‌ی داوران، با اعتراضات تند و شدید روزنامه‌نگارانی مواجه شد که با اعتقاد به برنده شدن نایپل، نشریات خود را پیش از موعد چاپ کرده بودند!

 

زندگی و زمانه‌ی مایکل کی (Life and Times of Michael K) –  نوشته‌ی جان ماکسول کوتسی، ۱۹۸۳

کوتسی در سال ۱۹۹۹ هم یک بار دیگر برنده‌ی جایزه‌ی بوکر شد و علاوه بر این، نام او در فهرست اولیه shortlist بین‌المللی سال ۲۰۰۹ بوکر هم به چشم می‌خورد. جالب است بدانید که او از برندگان جایزه‌ی نوبل ادبیات هم هست. با این اوصاف فکر می‌کنید چه چیزی باعث شد برنده شدنش در سال ۱۹۸۳ تعجب همگان را برانگیزد؟ زندگی و زمانه‌ی مایکل کی در دوران آپارتاید آفریقای جنوبی می‌گذرد؛ و به شرح ماجرای سفر مردی به نام مایکل از کیپ تاون به روستای مادری‌اش، در بحبوحه‌ی جنگ داخلی می‌پردازد.

بسیاری از منتقدان، این رمان را مجموعه‌ای از نوشته‌های ناشیانه و مبهم می‌دانند. به همین دلیل وقتی هیئت داوران، این کتاب را به «سرزمین آبی» (Waterland) گراهام سوئیفت که هنوز هم یکی از شاهکارهای ادبی به حساب می‌آید ترجیح دادند، از صدر تا ذیل جامعه‌ی ادبی آن زمان در بهت و حیرت فرو رفت!

 

هتل د لاک (Hotel du Lac) – آنیتا بروکنر، ۱۹۸۴

هتل د لاک داستانی در مورد یک زن رمان‌نویس بسیار عاشق‌پیشه است که توسط دوستانش به هتلی در نزدیکی دریاچه‌ی ژنو فرستاده می‌شود تا با یک مرد متاهل ملاقات کند. در این رمان، روابط او با شخصیت‌هایی که در داخل هتل با آن‌ها آشنا می‌شود مورد بررسی قرار گرفته است. مالکوم بردبری (Malcolm Bradbury – نویسنده، محقق و استاد ادبیات) این رمان را یک داستان کوته‌نظرانه می‌داند و حتی New Statesman، یکی از مجلات سیاسی و فرهنگی انگلستان، با توصیف آن به عنوان یک رمان متظاهر و پرمدعا اما توخالی، به تحقیر داستان پرداخت.

ماجرا وقتی جالب‌تر می‌شود که بفهمید خود آنیتا بروکنر هم پذیرفت که رمانش یارای رقابت با سایر مدعیان را نداشته و تلویحاً برای اینکه جایزه را برده بود از جامعه‌ی ادبی عذر خواست. در آن سال، «امپراتوری خورشید»، به عنوان یکی از کاندیداهای اصلی مطرح شد و همه انتظار داشتند که بوکر به نام جی جی بالارد (J.G. Ballard) ثبت شود.

 

مردم استخوان (The Bone People) – کری هولم، ۱۹۸۵

مردم استخوان مهم ترین و قدرترین آثار جهان ادبیات را شکست داد و توانست جایزه ی بوکر را از آن خود کند؛ یعنی آثاری از پیتر کری، دوریس لسینگ و آیریس مرداک را! این رمان اولین و تنها رمان هولم بود و هست! داستان آن روایت‌گر درگیری‌های موجود در بین فرهنگ‌های مائوری و اروپایی در زلاندنو است. ماجرا از دریچه‌ی دید سه شخصیت روایت می‌شود: یک نقاش، پسری که نمی‌تواند صحبت کند و یک مائوری. نوشتن این رمان دوازده سال طول کشید و ناشران زیادی درخواست‌های هولم برای انتشار را رد کردند (مشابه همان اتفاقی که برای داگلاس استوارت رخ داد. مصاحبه با داگلاس استوارت: همه چیزم را به اسکاتلند مدیونم).

شاید تعجب کنید اگر بدانید که تیراژ چاپ اول برنده‌ی من بوکر سال ۱۹۸۵، فقط ۲۰۰۰ نسخه بود! نیویورک تایمز در صف اول منتقدان مردم استخوان قرار گرفت و این رمان را دست‌نوشته‌هایی پراکنده، نامنظم و به طرز خسته کننده‌ای طولانی توصیف کرد؛ و گاردین نیز آن را رمانی با یک نثر بسیار بد و به سختی قابل درک خواند!

 

چقدر دیر بود، چقدر دیر (How late it was, how late) –  جیمز کلمن، ۱۹۹۴

چقدر دیر بود، چقدر دیر، یک رمان به سبک جریان سیال ذهن است و به زندگی طبقه‌ی کم درآمد گلاسگو می‌پردازد. هر چند که امروز و با نگاهی به تاریخ ادبیات منطقه‌ی اسکاندیناوی، می‌توان دریافت که این رمان چه تأثیر شگرفی بر بسیاری از نویسندگان این منطقه گذاشته است؛ اما در سال ۱۹۹۴ وضع به این گونه نبود! مطبوعات در آن سال علاقه‌ی زیادی به جدیدترین اثر جیمز کلمن نشان ندادند؛ و دلیل این امر را استفاده‌ی بیش از حد نویسنده از فحش در لابه‌لای داستان عنوان کردند.

سیمون جنکینز در نیویورک تایمز، این اثر را نماد تخریب ادبی به دست یک وحشی آشنا به ادبیات خواند، کینگزلی امیس (Kingsley Amis – شاعر، رمان‌نویس، آموزگار و منتقد ادبی پرآوازه‌ی اهل انگلستان) پرچم مخالفت با حضور این رمان در بوکر را به دست گرفت و حتی یک قاضی به نام جولیا نوربرگر (Julia Neuberger)  تهدید کرد که در صورت برنده شدن کتابِ کلمن، از شغلش استعفا خواهد داد.

 

خدای چیزهای کوچک (The God of Small Things) – ارونداتی روی، ۱۹۹۷

تنها رمان ارونداتی روی، این نویسنده‌ی هندی تبار، به روایت زندگی دوقلوهایی می‌پردازد که تحت تأثیر آداب و رسوم جامعه‌ی هند قرار می‌گیرند؛ آداب و رسومی که لیست افراد مجاز به عشق ورزیدن و دوست داشته شدن را به شدت محدود می‌کند. گاردین رقابت‌های بوکر سال ۱۹۹۷ را عمیقاً ناامید کننده توصیف کرد و کارمن کالیل، رییس هیئت داوران بوکر در سال ۱۹۹۶، طی یک اظهارنظر جنجالی اعلام کرد که کتاب خانم روی شایستگی حضور در هیچ لیستی را ندارد! 

 

آمستردام (Amsterdam) ایان مک‌یوون، ۱۹۹۸

ایان مک‌یوون در سال‌های ۱۹۸۱، ۱۹۹۲، ۲۰۰۱ و ۲۰۰۷ هم به عنوان نامزد جایزه‌ی من بوکر معرفی شد، ولی تنها جایزه‌ی او در سال ۱۹۹۸ و با آمستردام رقم خورد. این رمان در مورد یک قرارداد اتانازی بین یک سردبیر روزنامه و یک آهنگساز کنسرت است. اما چیزی که باعث حیرت و تعجب علاقمندان ادبیات شد، این بود که آمستردام حتی در بین کارهای ایان مک‌یوون هم بدترین اثر به شمار می‌رود.

به گواه بسیاری از منتقدان، آمستردام داستانی بسیار احمقانه دارد، عمق شخصیت‌پردازی هر کدام از کاراکترهایش به اندازه‌ی یک چاله هم نیست، نثر فجیعی دارد و حتی نمی‌تواند به اندازه‌ی کافی شما را سرگرم کند! به هر صورت، در سال ۱۹۹۸، فاجعه‌ی منثور ایان مک‌یوون توانست آثار نویسندگان قدری مثل جولیان بارنز (Julian Barnes) و بریل بینبریج (Beryl Bainbridge) را شکست دهد!

 

ورنون خدای کوچک (Vernon God Little) دی بی سی پیر، ۲۰۰۳

خیلی از منتقدان ادبی، ورنون خدای کوچک را به عنوان یک صدای تازه و به خاطر لحن شوخ، انرژی بالای نویسنده و نوآوری‌های کلامی او تحسین کردند؛ اما بسیاری دیگر نیز آن را یک اثر مبتذل، خسته‌کننده و سخیف می‌دانند. کتاب کمدی سیاهی است که در زندگی یک نوجوان تگزاسی، در پی تیراندازی در مدرسه‌اش حاصل می‌شود. اما آن چه که باعث بهت و حیرت علاقمندان ادبیات در سال ۲۰۰۳ شد، برنده شدن این کتاب در حضور رمان‌های پرقدرتی مثل «بریک لینِ» مونیکا علی (Monica Ali) و «یادداشت‌هایی درباره‌ی یک رسوایی»، اثر زویی هلر (Zoë Heller) بود.

 

دریا (The Sea) جان بنویل، ۲۰۰۵

جان بنویل رابطه‌ی عجیبی با بوکر دارد. در سال ۱۹۸۱ حمله‌ی علنی و همه جانبه‌ای را علیه هیئت داوران، نبوغ و قدرت تصمیم‌گیری آن ها سامان داد. هفت سال بعد، یعنی در سال ۱۹۸۸ کاندیدای بهترین رمان شد اما به کازوئو ایشی‌گورو (Kazuo Ishigoro) باخت؛ و بالاخره در سال ۲۰۰۵ توانست این جایزه را از آن خود کند.

بوید تانکین (Boyd Tonkin) سردبیر ادبی روزنامه‌ی ایندیپندنت در آن روزها نوشت: این تصمیم، بدترین تصمیم تاریخ مراسم بوکر باقی خواهد ماند. اما برخلاف سایر نمونه‌های این لیست، این بار نیویورک تایمز به حمایت از «دریا»ی جان بنویل پرداخت! جالب است بدانید که در سال ۲۰۰۵ باز هم ایشی‌گورو با رمان «هرگز رهایم نکن» (Never Let Me Go) یکی از اصلی‌ترین رقبای بنویل و دریایش به حساب می‌آمد؛ البته این بار این بنویل نبود که شکست می‌خورد!

 

ببر سفید (The White Tiger) آراویند آدیگا، ۲۰۰۸

ببر سفید اولین رمان آدیگا بود و برنده شدنش باعث ایجاد هیاهوی زیادی در دنیای کتاب سال ۲۰۰۸ شد. در آن سال گمانه‌زنی‌های زیادی در مورد رمان برنده‌ی بوکر انجام شد؛ از جوزف اونیل (Joseph O’Neill) و مایکل اونداتیه (Michael Ondaatje) تا لیندا گرانت (Linda Grant) و آمیتاو گوش (Amitav Ghosh).

هیچکس حتی یک بار هم به ببر سفید و گنجاندنش در یکی از لیست‌های بی‌شمارِ پیش‌بینی فکر هم نکرده بود! نیویورک تایمز این بار هم ردای مخالفت پوشید و این کتاب را اثری یکنواخت و ساده‌انگارانه معرفی می‌کرد! اما به هر حال، هیئت داوران سال ۲۰۰۸ بوکر، داستان زندگی پسربچه‌ای را که از روستای زادگاهش به دهلی‌نو مهاجرت می‌کند و با فساد و دروغگویی به پیشرفت و قدرت می‌رسد، لایق برنده شدن دانستند! 

 

متن این مقاله به زبان انگلیسی را می‌توانید در این‌جا بخوانید.

ده برنده‌ی بوکر که انتخاب‌شان همه را غافل‌گیر کرد

 

 

 

 

  این مقاله را ۱۵ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *