دربارهی ترجمهی جملهی اول رمان بیگانهی آلبر کامو
برداشتهای اول مهماند و برای چهل و دو سال، آمریکاییها با خواندن جمله سرد و رسمی Mother died today. با مورسو آشنا شدند. کلمه Mother یک کلمهی ایستا است که در مکالمات روزمره هم استفاده نمیشود، چه برسد در مورد کسانی که با آنها رابطهی نزدیکی داریم. در این کلمه هیچ خونگرمی، پیوستگی، نزدیکی یا عشقی وجود ندارد. استفاده از این کلمه مثل این است که سگ خانگیمان را «سگ» یا همسرمان را «همسر» صدا کنیم. این کلمه ما را وادار میکند که مورسو را نسبت زنی که او را به دنیا آورده همانقدر دور و غیرصمیمی بیابیم. اما ترجمهی درست اولین جملهی رمان معروف کامو واقعاً چه بود؟
برداشتهای اول مهماند و برای چهل و دو سال، آمریکاییها با خواندن جمله سرد و رسمی Mother died today. با مورسو آشنا شدند. کلمه Mother یک کلمهی ایستا است که در مکالمات روزمره هم استفاده نمیشود، چه برسد در مورد کسانی که با آنها رابطهی نزدیکی داریم. در این کلمه هیچ خونگرمی، پیوستگی، نزدیکی یا عشقی وجود ندارد. استفاده از این کلمه مثل این است که سگ خانگیمان را «سگ» یا همسرمان را «همسر» صدا کنیم. این کلمه ما را وادار میکند که مورسو را نسبت زنی که او را به دنیا آورده همانقدر دور و غیرصمیمی بیابیم. اما ترجمهی درست اولین جملهی رمان معروف کامو واقعاً چه بود؟
مترجم: کاجیک صافاریان
برای خوانندهی آمریکایی مدرن، تعداد کمی از جملات ادبیات فرانسه شهرت جملهی آغازین رمان بیگانه آلبر کامو را دارند. Aujourd’hui, maman est morte . ملاحظات دستور زبانی به کنار، اولین جملهی بیگانه آنقدر ساده و ابتدایی است که حتی یک بچه مدرسهای با دانش اولیه زبان فرانسه هم میتواند آن را به شکل قابل قبولی ترجمه کند. پس چرا مترجمان حرفهای این جمله را اشتباه ترجمه کردهاند؟
در جملهی اول رمان، دو تصمیم ظریف و به نظر ساده میتوانند دیدمان را نسبت به چیزهایی که در ادامه داستان میخوانیم تغییر دهند. چیزی که این انتخابهای ویژه را حساستر میکند این است که آنها دست روی بحثهای طولانی میگذارند که در محافل ادبی جریان داشته است: آیا ضرورت دارد که مترجم دلبستگی خاصی به نویسندهی اثر داشته باشد تا بهترین نتیجه را ارائه دهد؟
آرتور گلدهمر، مترجم یک جلد از مقالههای کامو در روزنامه «کامبت»، معتقد است اینکه میگویند «ترجمهی خوب نیاز به نوعی همدلی رمزآمیز میان نویسنده و مترجم دارد» بیربط است. «رمزآمیز» شاید کمی اغراقآمیز باشد اما مشکل است که جملهی معروف کامو را بررسی کنیم – خواه ترجمهی استوارت گیلبرت باشد یا ژوزف لاردو، کیت گریفیت یا حتی متیو وارد – و به این نیاندیشیم که اندکی تفاهم میان نویسنده و مترجم میتوانست از تغییر متن کامو جلوگیری کند.
استوارت گیلبرت، پژوهشگر بریتانیایی و دوست جیمز جویس، اولین کسی بود که بیگانه را به انگلیسی ترجمه کرد. در سال ۱۹۴۶، گیلبرت عنوان کتاب را The Outsider و خط اول آن را به شکل Mother died today (مادر امروز مُرد) ترجمه کرد. ساده، مختصر و نادرست.
در سال ۱۹۸۲ ژوزف لاردو و کیت گریفیت هردو ترجمههای جدیدی از عنوان کتاب ارائه کردند. هردو آنها The Stranger را جایگزین عنوان گیلبرت کردند اما خط اول را به همان شکل نگه داشتند. Mother died today باقی ماند و تا سال ۱۹۸۸ هیچ تغییری در این جمله به وجود نیامد. در آن سال بود که مترجم و شاعر آمریکایی، متیو وارد، کلمه Mother را به Maman تغییر داد. همین یک کلمه؟ چه اهمیتی دارد؟ مهم است.
بخش بزرگی از نگاه و قضاوت ما نسبت به مورسو – همانند دادگاهِ توی رمان – وابسته به درکمان از رابطهی او با مادرش است. ما مورسو را نه به واسطه اینکه خلافی انجام داده، بلکه با ارزیابی شخصیت او، محکوم یا عفو میکنیم. آیا او مادرش را دوست دارد؟ یا در قبال او سرد یا حتی بیتفاوت است؟
برداشتهای اول مهماند و برای چهل و دو سال، آمریکاییها با خواندن جمله سرد و رسمی Mother died today. با مورسو آشنا شدند. کلمه Mother یک کلمهی ایستا است که در مکالمات روزمره هم استفاده نمیشود، چه برسد در مورد کسانی که با آنها رابطهی نزدیکی داریم. در این کلمه هیچ خونگرمی، پیوستگی، نزدیکی یا عشقی وجود ندارد. استفاده از این کلمه مثل این است که سگ خانگیمان را «سگ» یا همسرمان را «همسر» صدا کنیم. این کلمه ما را وادار میکند که مورسو را نسبت زنی که او را به دنیا آورده همانقدر دور و غیرصمیمی بیابیم.
اگر شروع داستان را با جمله Mommy died today. شروع کنیم چه اتفاقی میافتد؟ در آن صورت مورسو را چطور خواهیم دید؟ احتمالاً اولین برداشتمان این خواهد بود که یک کودک در حال صحبت است و به جای احساس دافعه، احساس همدردی یا ترحم خواهیم داشت. این کلمه هم به ما تصویری نادقیقی از مورسو خواهد داد. حقیقت این است که هردو این کلمات – Mother یا Mommy – با متن اصلی تفاوت دارند.
کلمه فرانسوی Maman چیزی بین این دو کلمه است. نه مثل Mother سرد و غیر صمیمی است و نه مثل Mommy بیش از حد کودکانه. در زبان انگلیسی احتمالاً کلمه Mom مناسبترین گزینه برای جمله کامو باشد، اما در این کلمهی یک بخشی همچنان حس دافعه وجود دارد. کلمه دو بخشی Maman حس گرم و لطیفی دارد که کلمه Mom ندارد.
پس مترجم انگلیسی زبان برای پرهیز از تاثیرگذاری نادرست بر خواننده، چه کار باید بکند؟ به نظر میرسد متیو وارد، جدیدترین مترجم رمان، تنها کار منطقی را کرده باشد: هیچ کار. او کلمه را دست نخورده باقی گذاشت و جمله ابتدایی معروف را Maman died today. ترجمه کرد. میشود گفت که متیو وارد مشکل جدیدی را به وجود آورده است. حالا از همان ابتدای داستان، خواننده آمریکایی با کلمهای خارجی با مواجه میشود و سردرگمیای به وجود میآید که قبلاً وجود نداشت. با وجود این، ترجمهی وارد هوشمندانه است و به سه دلیل میتوان گفت که راه حل او، بهترین است.
اولاً کلمه فرانسوی Maman برای خواننده انگلیسی زبان آن قدر آشنا هست که بتواند تحلیلش کند. در همه جای جهان کودکان حرف زدن را با سادهترین آواها شروع میکنند. در بسیاری از زبانها آواهای دولبی مثل «م»، «پ» و «ب» و همین طور حرف صدادار «آ» از آسانترین آواها هستند.
در نتیجه در انگلیسی کودکان مادر خود را mama صدا میزنند. حتی در زبان چینی که ظاهراً به کلی متفاوت است کلمه mama را میبینیم. در زبانهای جنوب هند amma و در نروژی، ایتالیایی، سوئدی، ایسلندی و بسیاری از زبانهای دیگر کلمه mamma استفاده میشود. کلمه فرانسوی maman هم به اندازهای شبیه اینهاست که خواننده انگلیسی زبان بیدردسر متوجه معنی آن میشود.
نسل جدید خوانندگان آمریکایی که معمولاً اولین برخوردشان با کتاب کامو در دوره دبیرستان اتفاق میافتد، با گذشت سالها بیش از پیش از زمینه تاریخی رمان دور شدهاند. استفاده از کلمه اصلی فرانسوی به جای کلمات انگلیسی در جمله اول به خوانندگان یادآوری میکند که آنها در واقع وارد دنیایی متفاوت از دنیای خودشان میشوند.
با اینکه احتمالاً این نشانه برای آگاه کردن خوانندهی جوان از اینکه مثلاً برای یک فرانسوی، احتمال محکومیت به مرگ به علت کشتن یک عرب مسلح در الجزایر مستعمراتی بسیار ناچیز یا شاید صفر بوده کافی نیست، اما لااقل گریزی حداقلی به این حقایق فرامتنی میزند.
آخرین و شاید مهمترین مسئله این است که خواننده آمریکایی تصور از پیش تعیین شدهای نسبت به کلمه maman در ذهن ندارد. کلمه به سادگی قابل فهم خواهد بود اما هیچ بار معنایی نخواهد داشت و بذر ناخواستهای را در ذهنمان نخواهد کاشت. این کلمه نه ما را به سمت سرد و بیعاطفه دیدن مورسو سوق خواهد داد و نه گرم و بامحبت بودن بیش از حد او و با وجود اینکه بخشی از معنی کلمه برای خواننده انگلیسی زبان از بین میرود، maman همچنان در مقایسه با mother لحن خنثی-آشناتری دارد که به متن اصلی کامو نزدیکتر است.
پس اگر متیو وارد توانسته این مشکل مادر را در نهایت حل کند، او و سایر مترجمان کجا اشتباه کردهاند؟ گای دامان در نوشتهای در گاردین در مورد جمله اول «بیگانه» میگوید: «بعضی از آغازها بسیار پیشگویانهاند، انگار نقبی به سراسر داستان میزنند، مثل تم نخست سمفونی پنجم بتهوون که در طول سمفونی مرتب تکرار میشود.»
تسلط زبانی هر مترجم خوبی به او میگوید که Aujourd’hui, maman est morte از نظر نحوی در انگلیسی جمله روانی نیست. در نتیجه به جای ترجمه کلمه به کلمه Today, Mother has died، جملهی Mother died todayرا در ترجمههای انگلیسی داریم که روانتر و طبیعیتر است. اما سوال این است که با تغییر ترتیب کلمات در جمله آیا مفهوم اصلی و معنی رمزآمیز عمیق آن را هم تغییر نمیدهیم؟
جواب یک uoi (بله) بلند است!
ترجمهی جمله به Mother died todayکاملاً از ترتیب مشخص ایدههایی که امکان وارد شدن به درون روح مورسو را میدهند، غافل میماند. در طی رمان، خواننده میبیند که مورسو شخصیتی است که بیش از هرچیز میخواهد در لحظه زندگی کند. او آگاهانه وقتش را برای فکر کردن به گذشته تلف نمیکند. نگران آینده هم نیست. چیزی که مهم است امروز است. تنها مسئله مهم هستی او هماکنون است.
البته maman هم مهم است. مورسو رابطه خاصی با مادرش دارد که بازتابی از زندگی خود کامو است و بخشی از آن به علت ناتوانی مادر در ارتباط برقرار کردن است. (مادر خود کامو بیسواد و کمشنوا بود و به سختی صحبت میکرد.)
کامو و مورسو، هردو به maman، به خاطر شادی و عشقش، علاقه دارند اما در ابراز این احساسات مشکل دارند. این تنش، به جای دور کردن مادر از پسر، باعث میشود maman در مرکز زندگی پسرش قرار بگیرد. در آغاز داستان، از دست دادن مادر او را بین توانایی مورسو به زیستن در امروز و آگاه شدنش به لحظهای که دیگر امروزی در کار نخواهد بود، قرار میدهد.
ترتیب کلمات در جمله اول کامو تصادفی نیست. امروز، با مرگ مامان قطع میشود. این جمله، که هنوز در ترجمههای انگلیسی بیگانه به درستی برگردانده نشده، باید این طور ترجمه شود: Today, Maman died .
نشانی اصل مقاله به زبان انگلیسی در هفتهنامهی نیویورکر:
یک دیدگاه در “دربارهی ترجمهی جملهی اول رمان بیگانهی آلبر کامو”
مطلل بسیار خوبی بود. متشکرم.🌹