سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

حکایتِ واقعیت‌بخشیدنِ تخیل

حکایتِ واقعیت‌بخشیدنِ تخیل


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

اگر شما از آن دسته خواننده‌هایی هستید که به محض شنیدن ادبیاتِ آمریکای لاتین، تنها رمان‌هایی را به‌خاطر می‌آورید که پر از جادو و اعمال خارق‌العاده است، بدون شک لازم است کتاب «روبرتو گونسالِس اِچِوارّیا» با نام «ادبیات مدرن آمریکای لاتین» را بخوانید. کتاب ادبیات مدرن آمریکای لاتین اِچِوارّیا را می‌توان، حکایتِ واقعیت‌بخشیدن از طریق تخیل نام نهاد. نوشتار نویسند‌گان آمریکای لاتین، کشورهای مستعمره‌ی آن را از طریق تخیل ادبی هم به استقلال رساند و هم آن را به واقعیتی انکارناپذیر در سطح بین‌الملل بدل کرد.

ادبیات مدرن آمریکای لاتین

نویسنده: روبرتو گونسالِس اِچِوارّیا

مترجم: لیلا مینایی

ناشر: نشر فنجان

نوبت چاپ: ۲

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۲۲۰

شابک: ۹۷۸۶۰۰-۹۹۶۴۲۰۸

اگر شما از آن دسته خواننده‌هایی هستید که به محض شنیدن ادبیاتِ آمریکای لاتین، تنها رمان‌هایی را به‌خاطر می‌آورید که پر از جادو و اعمال خارق‌العاده است، بدون شک لازم است کتاب «روبرتو گونسالِس اِچِوارّیا» با نام «ادبیات مدرن آمریکای لاتین» را بخوانید. کتاب ادبیات مدرن آمریکای لاتین اِچِوارّیا را می‌توان، حکایتِ واقعیت‌بخشیدن از طریق تخیل نام نهاد. نوشتار نویسند‌گان آمریکای لاتین، کشورهای مستعمره‌ی آن را از طریق تخیل ادبی هم به استقلال رساند و هم آن را به واقعیتی انکارناپذیر در سطح بین‌الملل بدل کرد.

ادبیات مدرن آمریکای لاتین

نویسنده: روبرتو گونسالِس اِچِوارّیا

مترجم: لیلا مینایی

ناشر: نشر فنجان

نوبت چاپ: ۲

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۲۲۰

شابک: ۹۷۸۶۰۰-۹۹۶۴۲۰۸

 


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

اگر شما از آن دسته خواننده‌هایی هستید که به محض شنیدن ادبیاتِ آمریکای لاتین، تنها رمان‌هایی را به‌خاطر می‌آورید که پر از جادو و اعمال خارق‌العاده است، بدون شک لازم است کتاب «روبرتو گونسالِس اِچِوارّیا» با نام «ادبیات مدرن آمریکای لاتین» را بخوانید.

گونسالِس اِچِوارّیا پروفسور ادبیات آمریکای لاتین و ادبیات تطبیقی در دانشگاه ییل است. حجم نقد‌ها، پژوهش‌ها و کتاب‌هایی که درباره‌ی ادبیات آمریکای لاتین نوشته او را بدل به یکی از چهره‌های قابل اعتماد در تئوری‌پردازی این حوزه کرده است. گونسالِس اِچِوارّیا حتی نظریه‌ای پیرامون تقسیم‌بندی «رئالیسم جادویی» دارد که موافقان و مخالفان مخصوص به خود را دارد.

اما کتاب مقدماتی «ادبیات آمریکای لاتین» که عنوان فرعی‌اش «مقدمه‌ای خیلی کوتاه» است، به شکل کلی خواننده را با انبوهی از نام‌های برجسته و جنبش‌های ادبی آشنا می‌کند. کتاب اِچِوارّیا از آن‌رو قابل اهمیت است که سیری کلی از ادبیات آمریکای لاتین را به خواننده عرضه می‌کند و آن‌ها را با این فهم آشنا می‌سازد که «رئالیسم جادویی» تنها بخشی -البته بخش مهمی- از ادبیات این منطقه است.

 ادبیات مدرن آمریکای لاتین از یک مقدمه و پنج بخش تشکیل شده است. نویسنده در مقدمه اذعان می‌دارد، اگرچه آمریکای لاتینی‌ها سابقه‌ی طولانی در نوشتار دارند اما در دهه‌ی 1850 بود که ادبیات این گوشه از جهان هویت مستقلی پیدا کرد. ریشه‌ی این استقلال به گروهی از مهاجران و دیپلمات‌های چند کشور آمریکای لاتین برمی‌گردد که در پاریس همدیگر را ملاقات کردند و نشریه‌ای با موضوعاتی چون بررسی متون نوشته شده در دوران استعمار -استعمار اسپانیا- منتشر کردند.

این نویسندگان موجب پدیدار آمدن چهار جریان عمده شدند. نخست این‌که ادبیات آمریکای لاتین را پدیده‌ای قاره‌ای، مستقل از کشورهای آن، قلمداد کردند، این بدان معنا بود که تمام ادبیاتی که در کشورهای مختلف آمریکای لاتین تولید می‌شد ذیل عنوان یک ادبیات –آن هم ادبیات آمریکای لاتین- برشمردند. دوم: جنبش‌های ادبی را از پاریس سازماندهی کردند و بیشترشان گرایش‌های فرانسه‌محور داشتند، از همین‌رو آشنایی کاملی با رویدادهای ادبی اروپا داشتند.

سوم: راه‌اندازی نشریه برای ترویج آراء فلسفی و هنری‌شان بود، و سرانجام این دسته از روشنفکران کوشیدند متون دوران استعمار را با پیشینه‌ی ادبی مشترک با خاستگاه خود درآمیزند. اگرچه این دسته از روشنفکران با مشکلات عدیده‌ای در برابر استقلال ادبیات خود به سبب تسلط سیاسی، قانونی و فرهنگی چند قرن استعمار اسپانیا روبرو بودند، اما توانستند ادبیاتی را سازماندهی کنند که سال‌ها بعد در زمره‌ی برترین ادبیات‌های تاریخ جهان قرار گیرد.

 

جنبش ادبی مدرنیسمو

فصل نخست کتاب ادبیات مدرن آمریکای لاتین با عنوان «شعر از رمانتیسم تا مدرنیسمو: از بِیو تا داریو» اختصاصاً به شاعران رمانتیک و جنبش ادبی «مدرنیسمو» می‌پردازد. در این دوره که آرمان‌های استقلال‌خواهانه‌ی شعرا مضمون اصلی نوشته‌ها محسوب می‌شد، با افرادی روبرو می‌شویم که جدای از کار ادبی در جرگه‌ی عاملین شورش‌های سیاسی قرار می‌گفتند.

به زعم اِچِوارّیا هیچ شعری به قدر سروده‌ی «پیروزی در خونین: ترانه‌ای برای بولیوار» از «خوسه خوآکین اولمِدو» شاعر اکوادوری، با آرمان استقلال عجین نیست. خوسه اولِمدو این شعر را به پاس پیروزی «سیمون بولیوار» بر اسپانیایی‌ها سروده است، و چکامه‌ی حماسه‌واری‌ست در سبک نئوکلاسیک.

 

خوسه خواکین د اولمدو
خوسه خواکین د اولمدو

 

اما شاعری که بیشترین تاثیر را بر رمانتیسم آمریکای لاتین گذاشت «آندرس بِیو» اندیشمند ونزوئلایی بود. بِیو تاکیدی موکد بر مطالعه‌ی پیشینه‌های بومی داشت و سرآغاز رهیافتی در خوانش متون دوران استعمار اسپانیا شد که آگاهانه بخشی از سنت آمریکای لاتین قلمداد می‌شدند. در ادامه گام قطعی رهایی شعر رمانتیک از قواعد نئوکلاسیک را شاعر کوبایی «خوسه ماریا اِرِدیا» برداشت. وی گرچه به قالب‌های شعر نئوکلاسیک پایبند ماند اما اشعارش در زمره‌ی نخستین اشعار مدرن آمریکای لاتین محسوب می‌شوند.

شاعر دیگری که به اعتقاد اِچِوارّیا از زمره‌ی برترین شاعران قرن نوزدهم آمریکای لاتین محسوب می‌شود «خوسه اِرناندس» با کتاب شعر «مارتین فیِرّوی گائوچو» ست: «قهرمان عصیانگر اِرناندِس فضیلت‌هایی دارد که اسطوره‌پردازی‌های ملی مایل‌اند آن‌ها را ویژگی ذاتی آرژانتینی‌ها بدانند: استقلال، شجاعت، مقاومت»(ص:22).

اما یکی از بزرگترین شاعران قرن نوزدهم -شاید هم بزرگترین آن‌ها- «روبِن داریو» شیلیایی است. داریو کتابی را با عنوان «آبی…» در سال 1888 منتشر می‌کند که سرآغاز جریانی موسوم به «مدرنیسمو» شد. مدرنیسمو جنبشی ادبی و نوعی گسست کامل از رمانتیسم نئوکلاسیک بود و اولین جنبش ادبی آمریکای لاتین به شمار می‌آید. به گفته‌ی اِچِوارّیا، داریو در کتابش از رمانتیسم اسپانیایی فاصله می‌گیرد:

«از بیان احساساتی و کلیشه‌ای و لفاظی‌های رمانتیسم، از هیجانی که حس زیبایی را تحت الشعاع قرار می‌دهد، و در واقع از کل نهضت رمانتیسم. مدرنیسمو می‌خواست شور و حرارت رمانتیسم را در قالب‌هایی زیبایی بریزد و به شکل دلخواه خود درآورد» (صص:25-26). مدرنیسموی داریو در سال 1898 و با شروع جنگ اسپانیا و آمریکا قوام بیشتری یافت. در این دوره است که شاعر برجسته‌ی دیگری به نام «خوسه مارتی» از هاوانای کوبا ظهور می‌کند. مدرنیسموی او که تفاوت‌هایی با داریو داشت، موجب برآمدن شاعران بسیاری در سراسر آمریکای لاتین شد.

 

برآمدن آمریکای لاتین: کوستومبریسمو

بخش دوم ادبیات مدرن آمریکای لاتین با عنوان (نثر قرن نوزدهم: برآمدن آمریکای لاتین) به نثری می‌پردازد که به شکلی بانی ظهور ادبیات داستانی این جغرافیا شد. در این دوره «نوشتار غالب در آمریکای لاتین نثر توصیفی و تحلیلی بود، حتی وقتی این نوشتار شکل داستان کوتاه یا رمان به خود گرفت» (ص:33). بیشتر نثرهای این دوره به معضل و سوال اساسی می‌پرداخت که به شکلی وجه ممیزه‌ی آمریکای لاتین و اروپا محسوب می‌شد، جدال میان تمدن (قاره‌ی اروپا) و توحش (قاره‌ی آمریکا) محور اصلی ادبیات آمریکای لاتین قرن نوزدهم را شکل داد.

اولین نویسنده‌ای که به این مباحث دامن زد «دومینگو فائوستینو سارمیِنتو» با کتاب جریان‌ساز «تمدن و توحش: زندگی خوآن فاکوندو کیروگا» بود. کتاب سارمینتو آمیزه‌ای از ژانرهای مختلف است و زمانی که در شیلی حضور داشت آن را علیه سیاست‌های دیکتاتوری روساس به صورت یک رساله‌ی سیاسی تالیف کرد.

جدال بین تفاوت‌های آمریکای لاتین و اروپا، نویسندگان لاتینی را برآن داشت تا آداب و رسوم، سبک زندگی و اعتقادات مردم آمریکای لاتین را بیشتر از پیش واقع گرایانه‌تر توصیف کنند. چنین گرایشی موجب پدیداری سبکی از نوشتار رئالیستی به نام «کوستومبریسمو» شد:

«واژه‌ی «کوستومبره» یعنی آداب و رسوم، و کوستومبریسمو معطوف بود به عرف‌ها و عادت‌ها و فعالیت‌ها، و خیلی وقت‌ها پیشه‌ها و مشاغل. این نوع نوشتار که به توصیف زندگی دهقانان و کارگران و ساکنان محلات فقیرنشین شهرها می‌پرداخت، هم برای مشاهده‌گر و هم برای مخاطب اثر، که به طبقه‌ی بالاتری از اجتماع (بورژوازی یا بالاتر) تعلق داشتند، غریب و در نتیجه جذاب بود.» (ص:37).

اولین رمان آمریکای لاتین نیز در همین سبک از نوشتار رئالیستی نوشته شد. رمان «طوطی گَر» (1816) به قلم مقاله‌نویس پرکار و شاعر میان‌مایه مکزیکی «خوسه خوآکین فرناندِس دِ لیساردی» با ارائه‌ی تصویر هجوآمیز از مکزیک، روایت شخصت اول داستانی است که پیش از آن‌که بی‌اخلاق باشد، بی‌دست و پا، و مستعدِ درغلتیدن به راه کج است. لیساردی در رمانش جدای از روایت قهرمان داستان به دقت زندگی شخصیت‌های دیگر آن را روایت می‌کند.

دیگر اثر موفقِ کوستومبریسمو، داستانِ کوتاه «کشتارگاه» به قلم «استِبان اِچوِرّیا» نویسنده‌ی آرژانتینی ست. این داستان که به گفته‌ی گونسالِس اِچِوارّیا «شاید بهترین داستان کوتاه سیاسی باشد که تا به امروز در آمریکای لاتین نوشته شده است» (ص:39)، ردیه‌ای علیه دیکتاتور «خوآن مانوئل دِ روساس» است. در این داستان، نویسنده روساس را به حمایت از اوباشی متهم می‌کند که جان جوانان فرهیخته را می‌گیرند. قربانی کردن در این داستان به صورت آیین درمی‌آید و نوعی خاستگاه مذهبی-سیاسی به خود می‌گیرد.

به گفته‌ی گونسالِس اِچِوارّیا، نوشتار کوستومبریستایی، خیلی زود تبدیل به سبکی برای حمایت از برده‌ها و کارگران دربرابر رژیم‌های دیکتاتوری شد. اثر دیگری که به نوعی اوج چنین سبکی قلمداد می‌شود و نقد تند و گزنده‌ای بر برده‌داری است، رمان «فرانسیسکو یا سرخوشی‌های روستا» (1880) به قلم «سوآرِس ئی رومِرو» است: «فرانسیسکو طرح داستانی منسجمی دارد و توصیفاتش از زندگی در محیط کارخانه‌ی تولید شکر، چه زندگی اربابان و چه زندگی بردگان، دقیق و پر جزئیات و نغز است» (صص:45-44).

در دهه‌ی هشتاد رمان دیگری که به زعم نویسنده از شاهکارهای رئالیسم قرن نوزدهمی محسوب می‌شود، رمان سِسیلیا بالدِس یا تپه‌ی ال آنخِل نوشته‌ی «سیریلو بیاوِرده» کوبایی‌ست. بیاوِرده «توصیفی جامع از تمامی طبقات جامعه‌ی کوبا، از خواص ثروتمند و سفیدپوست گرفته تا بردگان سیاه، در هاوانا و کارخانه‌های تولید شکر به دست می‌دهد و همین را پس زمینه‌ی اثر قرار می‌دهد.» (ص:46).

نثر قرن نوزدهم جدای از آثار داستانی، مقاله‌نویسان بسیاری را تربیت کرد که هرکدام به نوعی با مسئله‌ی استقلال، هویت و تفاوت‌های آمریکای لاتین و اروپا درگیر بودند. دو نفر از بهترین مقاله‌نویسان این دوره «خوسه مارتی» و «خوسه انریکه رودو» بودند: «آن‌ها تاثیر شگرفی بر اندیشه و ادبیات آمریکای لاتین نهادند و به رغم اختلافات اساسی، مشترکات زیادی داشتند و نظریات‌شان مکمل یکدیگرند تا متضاد»(ص:49)

 

خوسه مارتی
خوسه مارتی

از مدرنیسمو تا مدرنیسم

گونسالِس اِچِوارّیا در فصل سوم دوباره به موضوع شعر در آمریکای لاتین برمی‌گردد، فصل (از مدرنیسمو تا مدرنیسم) به شاخص‌ترین چهرهای ادبی می‌پردازد که به نوعی ادبیات و به‌خصوص نوع ادبی شعر آمریکای لاتین را در سراسر جهان مطرح کردند. به اعتقاد نویسنده، بزرگترین چالشی که شاعران آمریکای لاتین در ابتدای مدرنیسمو با آن روبرو بودند رهایی از تاثیر شگرف «روبِن داریو» بر شعر اسپانیولی زبان بود، تاثیری که تاکنون نیز در ادبیات این منطقه از جهان و زبان اسپانیایی مداوم است.

اِچِوارّیا در این بخش به تعدادی زیادی از شاعران اشاره دارد که برخی از آن‌ها جوایز جهانی چون نوبل را برای آمریکای لاتین به ارمغان آوردند. یکی از این اشخاص «گابریلا میسترال» ست، وی توانست با دریافت جایزه نوبل ادبیات در 1945، به نوعی ادبیات آمریکای لاتین را مستقل از ادبیات اسپانیا به خوانندگان جهانی معرفی کند: «دستاورد شعر میسترال این است که با بالاترین معیارهای بیان شعری و بدون توسل به آه و ناله، غم و امید را با زبانی همه‌فهم بیان می‌کند»(ص:70).

«دِلمیرا آگوستینی» نیز یکی از برجسته‌ترین شاعران زن این دوره به شمار می‌آید، کسی که روبِن داریو را چنان مجذوب شعر خود کرد که وی را برآن داشت تا مقدمه‌ای بر کتاب شعرش بنویسد.

شاعران اسپانیولی زبان آمریکای لاتین در قرن بیستم دیگر به راحتی نمی‌توانستند در شعر اروپا مبنایی برای آثار خود پیداکنند. از این‌رو می‌بایست زبان و لحنی کاملاً متفاوت از شعر اروپا خلق کنند. در همین دوره است که کهکشانی از شاعران برتر در اسپانیا ظهور می‌کنند، کهکشانی موسوم به «نسل 27». فدریکو گارسیا لورکا، بیسنه آلکساندره، خورخه گیِن، رافائل آلبرتی، پدرو سالیناس و داماسو آلونسو از زمره‌ی همین شاعران محسوب می‌شوند.

هم در این دوره است که شاعران آوانگاردی چون پابلو نرودا، اکتاویو پاز، بیسنته اوئیدوبرو، سِسار بایخو و خوسه لِساما لیما ظهور می‌کنند. اِچِوارّیا به برخی از دستاوردهای این شاعران می‌پردازد و شعر آنها را در پرتو ادبیات و نیز دغدغه‌های سیاسی‌شان بررسی می‌کند. او در انتهای این فصل معتقد است: «با مرگ [اکتاویو] پاز در 1998 فصل شعر قرن بیستم آمریکای لاتین به پایان رسید. در این برهه هیچ شاعری به بزرگی او نبود و بعدها هم نیامد»(ص:95).

 

جنبش ادبی Boom

فصل (ادبیات داستانی آمریکای لاتین در قرن بیستم: از منطقه‌گرایی تا بوم) شاید جذاب‌ترین فصل کتاب ادبیات مدرن آمریکای لاتین باشد، چرا که به چهره‌هایی در داستان و رمان می‌پردازد که برای خیل عظیمی از خوانندگان ادبیات داستانی در سراسر جهان شناخته شده‌‌اند. اِچِوارّیا معتقد است، در دهه‌ی 1940 ادبیات داستانی منثور (به استثنای داستان کوتاه) از قافله‌ی شعر عقب ماند، و هیچ همتایی برای پابلو نرودا، سِسار بایخو یا گابرِیلا میسترال در رشته‌های دیگر وجود نداشت.

اما در دهه‌ی 1960 رمان‌نویسان لاتینی توانستند با راه‌اندازی نهضتی در ادبیات داستانی موسوم به «بوم»(Boom) وضعیت را به‌کل تغییر دهند. این رمان‌نویسان جدای از آفرینش‌های بدیع در رمان‌نویسی آمریکای لاتین پیشنهادات قابل توجهی به ادبیات جهانی ارائه دادند. واژه‌ی «بوم» که هم در انگلیسی و هم در اسپانیایی به معنی «شکوفایی و رونق ناگهانی» است، پایه‌های تحول خود را در دهه‌های 1930 و 1940 آغاز کرد، در دهه‌ی 1950 رونق گرفت و در 1960 به شکوفایی رسید.

یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان قبل از نهضت بوم «اوراسیو کیروگا» نویسنده‌ی اروگوئه‌ای بود: «در داستان‌های کیروگا زیبایی‌شناسی فخیم مدرنیستایی کنار گذاشته می‌شود تا محیط خشن و آشفته‌ی طبیعی و بشری آمریکای لاتین نمایان شود.»(ص:99). در همین دوره سبکی از رمان به‌وجود می‌آید که به آن «نووِلا دِ لاتیِرّا» -به معنای (رمان زمین)- گفته می‌شد:

«نویسندگان این آثار رسالتی انسان‌شناختی در ذهن داشتند: کاوش در فرهنگ کشور خود از طریق بررسی فولکلور و ویژگی‌های زبانی و باورها و اسطوره‌ها و حتی اشعار عامه‌ی مردم، و سپس آمیختن این‌ها در یکدیگر و ارائه‌ی تفسیری از فرهنگ خود»(ص: همان).

اِچِوارّیا به تعدادی از نویسندها اشاره می‌کند که قبل از نهضت بوم بستر را برای نوآوری‌های بوم مهیا کرده بودند. یکی از این نویسندگان «میگل آنخل آستوریاس» گوآتمالایی است که در سال 1967 برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات شد و عنوان اولین رمان‌نویس برنده‌ی نوبل ادبیات در آمریکایی لاتین را به خود اختصاص داد. نوآوری‌های آستوریاس همزمان بود با نوآوری‌های پنج نویسنده‌ی پیشگام «بوم» در دهه 1960. این پنج نویسنده عبارت بودند از: خورخه لوئیس بورخس، آلِخو کارپانتیه، خوآن کارلوس اونِتی، آئوگوستو روآ باستوس و خوآن رولفو.

 

میگل آنخل آستوریاس
میگل آنخل آستوریاس

 

هرکدام از این نویسنده‌ها به شکلی بر ادبیات آمریکای لاتین و حتی ادبیات جهانی تاثیر نهادند. خورخه لویس بورخس با داستان‌های کوتاه‌اش سبکی از تخیل را به فضای ادبیات داستانی آورد که چه در دوره‌ی خود و چه بعدها مورد تقلید بسیاری از نویسندگان قرار گرفت. آلِخو کارپانتیه با رمان قلمرو این عالم و پیشگفتار آن بانی «رئالیسم جادویی» یا به قول خودش «رئالیسم شگفت‌انگیز آمریکای لاتین» شد.

خوآن رولفو، به گفته‌ی بسیاری از منتقدین بهترین رمان مکزیک یا به زعم تعدادی از آن‌ها بهترین رمان آمریکای لاتین به نام «پدرو پارامو» را نوشت. خوآن اونِتی و آئوگوستو باستوس هر دو برنده‌ی معتبرترین جایزه‌ی ادبیات اسپانیایی زبان (جایزه‌ میگل دِ سروانتس) شدند و داستان‌هایی در نقد دیکتاتوری‌های زمانه‌شان منتشر کردند.

نسل بعدی نویسندگان بوم را چهره‌های شناخته شده‌ای چون گابریل گارسیار مارکز با شاهکار «صد سال تنهایی»، کارلوس فوئنتس با رمان بلندپروازانه‌ی «سرزمین ما»، خولیو کورتاسار با اثر سنت شکن «لی‌لی باز»، ماریو بارگاس یوسا با رمان‌هایی چون «جنگ آخرالزمان» و «سور بز» تشکیل دادند.

در این میان نویسندگان کمتر شناخته شده اما شاهکار نویسی چون «خوسه لِساما لیما» با اثر بدیع «پارادیسو» به چشم می‌خورد که به دلیل راغب نبودن وی به خروج از هاوانا و نیز غریب بودن اثر‌ش شهرتش به شهرت نویسندگان یادشده نرسید، اما به گفته‌ی اِچِوارّیا «با این حال، همه‌ی آن نویسنده‌ها می‌دانستند که در خانه‌ای محقر در هاوانای کهن، نویسنده‌ای بزرگ و توانا می‌زید که می‌تواند به‌راحتی همه‌ی آنها را از میدان بدر کند.»(ص:133).

 

ادبیات امروز آمریکای لاتین

فصل نهایی ادبیات مدرن آمریکای لاتین با عنوان (ادبیات امروز آمریکای لاتین) به جنبش‌ها و نویسندگان متاخر آمریکای لاتین می‌پردازد. دو گروهی که بیشتر از گرایشات دیگر در دوره‌ی متاخر به چشم می‌خورند گروه «مک‌اوندو» و گروه «کِرَک» هستند. هردوی این دو گروه عزم را بر مخالفت با نویسندگان بوم گذاشته‌اند. به گفته‌ی اِچِوارّیا هیچ کدام از این دو گروه هرگز نتوانستند رمان یا چهره‌ای در سطح ملی، چه برسد به بین‌المللی چون نویسند‌گان بوم تولید کنند.

داستان‌های آن‌ها تفاوت‌های بسیاری با نویسندگان بوم دارند و تصویری مجزا از آن را بیان می‌کنند. اما جدای از این دو گروه هنوز چهره‌های تا حدودی شناخته شده چون «لوئیسا بالِنسوئِلا» و «ایسابل آلنده» -که جزء جنبش بوم محسوب می‌شوند- وجود دارند. اِچِوارّیا در ادامه به چند چهره‌ی جوان‌تر آمریکای لاتین اشاره می‌کند که می‌توان نوشته‌های قابل توجهی در میان آثارشان یافت.

در نهایت ادبیات مدرن آمریکای لاتین اِچِوارّیا را می‌توان، حکایتِ واقعیت‌بخشیدن از طریق تخیل نام نهاد. نوشتار نویسند‌گان آمریکای لاتین، کشورهای مستعمره‌ی آن را از طریق تخیل ادبی هم به استقلال رساند و هم آن را به واقعیتی انکارناپذیر در سطح بین‌الملل بدل کرد.

اِچِوارّیا در این کتاب توانسته خط کلی این تخیل را که مداماً با امر سیاسی درگیر بوده به خوبی توصیف کند و شمایی کلی از مبارزه‌های ادبی را به خواننده نشان دهد. در آخر لازم است یادآور شوم، متن ترجمه‌ی فارسی، متنی روان و بسیار خوش خوان است، مترجم کار را از متن اسپانیایی به فارسی برگردانده و روش خاصی را برای نوشتن و تلفظ دقیق نام‌های اسپانیولی انتخاب کرده است.

 

واقعیت‌بخشیدن

  این مقاله را ۱۲ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *