جهیمان، آغازگر بنیادگرایی در جزیره العرب
صبح روز ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹ برابر با اول محرم ۱۴۰۰ ه.ق و ۲۹ آبان سال ۱۳۵۸ گروهی حدود ۵۰۰ نفره از یاران جهیمان با اسلحه وارد مسجدالحرام شدند و با گروگان گرفتن حجاج و کشتن چند تن از ماموران امنیتی قیام خود را آغاز کردند. دربار سعودی، افکار عمومی جهان عرب و کشورهای غربی از این اتفاق شگفتزده شدند. این دومین اتفاق مهم دنیای اسلام در سال 1979 (بعد از انقلاب ایران) بود. جریانهای بنیادگرا که در دهه هشتاد میلادی برای جهاد رهسپار افغانستان شدند و در دهه نود به تروریسم روی آوردند و از جمله شبکه القاعده را ساختند پس از قیام جهیمان ظهور کردند.
عربستان از درون
نویسنده: رابرت لیسی
مترجم: محمدعلی عسگری
ناشر: کویر
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۶
تعداد صفحات: ۵۷۶
شابک: ۹۷۸۹۶۴۲۱۴۱۶۲۳
صبح روز ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹ برابر با اول محرم ۱۴۰۰ ه.ق و ۲۹ آبان سال ۱۳۵۸ گروهی حدود ۵۰۰ نفره از یاران جهیمان با اسلحه وارد مسجدالحرام شدند و با گروگان گرفتن حجاج و کشتن چند تن از ماموران امنیتی قیام خود را آغاز کردند. دربار سعودی، افکار عمومی جهان عرب و کشورهای غربی از این اتفاق شگفتزده شدند. این دومین اتفاق مهم دنیای اسلام در سال 1979 (بعد از انقلاب ایران) بود. جریانهای بنیادگرا که در دهه هشتاد میلادی برای جهاد رهسپار افغانستان شدند و در دهه نود به تروریسم روی آوردند و از جمله شبکه القاعده را ساختند پس از قیام جهیمان ظهور کردند.
عربستان از درون
نویسنده: رابرت لیسی
مترجم: محمدعلی عسگری
ناشر: کویر
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۶
تعداد صفحات: ۵۷۶
شابک: ۹۷۸۹۶۴۲۱۴۱۶۲۳
شاید باورش هم برای هر تحلیلگر سیاسی در قرن بیستم غیرممکن بود که دقیقاً در زمان اوج درگیری جنگ سرد و رویارویی شرق کمونیست و غرب لیبرال ناگهان نیروی سومی در خاورمیانه ظهور کند و معادلات جهانی را تغییر دهد و بتواند چنان نیروی ویرانگری در مرزهای جنوب شوروی و خصوصاً افغانستان ایجاد کند که زمینههای نابودی شوروی را فراهم کند.
اسلام رادیکال را بسیاری از مورخان و تحلیلگران نتیجه شکست ناسیونالیسم عرب در جنگ با اسرائیل میدانند و گروهی نیز نقش اصلی و الهامبخش را به اعدام سید قطب و انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ دادهاند. اما آنچه مسلم است با وجود پذیرش همه موارد قبل مهمترین اتفاق که منجر به اثرات وسیع سیاسی در میان ملل مسلمان شد قیام جهیمان العتیبی و اشغال مسجدالحرام بود.
در صبح روز ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹ برابر با اول محرم ۱۴۰۰ ه.ق و ۲۹ آبان سال ۱۳۵۸ گروهی حدود ۵۰۰ نفره از یاران جُهَیمان با اسلحه وارد مسجدالحرام شدند و با گروگان گرفتن حجاج و کشتن چند تن از ماموران امنیتی قیام خود را آغاز کردند. جهان شاید گمان نمیکرد پس از وقایع منتهی به انقلاب ایران در این سال شاهد اتفاقی بزرگتر در جهان اسلام باشد!
داستان قیام جهیمان امتداد داستان اخوان است. البته منظور از اخوان گروه اخوان المسلمین نیست! اخوان عربستان گروهی از تندروترین مذهبیهای وهابی بودند که به ملک عبدالعزیز جهت تاسیس پادشاهی سعودی کمک بسیاری کردند و نیروی نظامی اصلی او بودند.
«جنگجویانی که از قبایل بدوی برآمده و در دهه نخست قرن بیستم همراه عبدالعزیز میجنگیدند نیز خود را اخوان مینامیدند.» ص۴۷
عبدالعزیز پس از صلح با بریتانیا و عدم حمله به عراق و اردن با خشم اخوان روبرو شد. با هم درگیر شدند و اخوان شکست سختی در جنگ نابرابر السبله خورد. یکی از این افراد اخوان که بعد به زندان افتاد محمد بن یوسف العتیبی بود که پسرش همان جهیمان معروف است!
جهیمان که در سال ۱۹۷۹ علیه پادشاهی سعودی قیام کرد همچون پدرش یک تندرو مذهبی با خلقیات جنگجویانه بود. او اهل مدینه بود و فعالیتش را به طور رسمی ابتدا با پیوستن به گروه سلفی با نام محتسب آغاز کرد. گروهی که شروع کارش با اعتراض به عکس مقامات و شاه در سطح شهر آغاز شد. هرچند شاه افراد خاطی را ابتدا دستگیر کرد اما سپس آزاد شدند و گروه خود را تشکیل دادند.
او دقیقاً صفات یک رهبر کاریزماتیک -ابراز عشقی یکسان به تمام نیروهایش- را داشت و همین باعث شد تا جوانان بنیادگرای مذهبی بسیاری را جذب خود بکند.
«وقتی خواب میرفتیم دور ما میچرخید تا مطمئن شود روی کسی باز نماندهباشد. پیروانش به او عشق میورزیدند… در تمام طول راه الله اکبر ورد زبانش بود.» ص۳۵
«جهیمان در امور ساده و پیش پا افتاده زندگی مثل خوردن مرغ هم به احادیث و آیات رجوع میکرد تا زندگی کاملا مطابق شریعت داشته باشد.» ص۳۹
اقدامات جهیمان لااقل در ابتدا ظاهراً سیاسی نبود و سعی هم داشت مستقیم چیزی به حکومت نگوید اما چنین چیزی دیگر به مرور زمان ممکن نبود! خصوصاً بسیاری نقش انقلاب ایران را در این تغییر نگرش او موثر میدانند.
«هدف اصلی جماعت سَلَفی، امر به معروف و نهی از منکر بود. قصد داشت بر اصلاحات اخلاقی تاکید کند نه اصلاحات سیاسی. اما از آنجا که دین همان سیاست است و در جامعهای که قرآن را برای ساماندهی زندگیاش برگزیده عکس آن هم درست خواهد بود.
جهیمان هنگامی با دولت اختلاف پیدا کرد که اکتساب شغل برای زنان را هموار نمود… او پول فلزی را قبول داشت اما از پول کاغذی خوشش نمیآمد زیرا بر آن تصویر پادشاه نقش شده بود. اعتقاد داشت چاپ تصاویر حاکمان بر روی پولهای کاغذی یک بدعت زشت است.» ص۴۴
اما بعد از رویارویی مستقیم جهیمان با آل سعود او وارد مسیری دیگر شد و به نحوی در مقابل پادشاهی قرار گرفت و به سمت براندازی حرکت کرد.
«جهیمان روشن کرد که آل سعود از دین به عنوان وسیلهای برای تحقق اهداف دنیایی خود سوءاستفاده میکند زیرا جهاد را تعطیل کرده و نسبت به مسیحیان (امریکا) ابراز ارادت میکند و شرارت و فساد را بر سر مسلمانان فرود آوردهاند.» ص۵۲
قیام جهیمان العتیبی و فتح مسجدالحرام را باید جزو قیامهای مدعیان مهدویت دانست. هرچند او رهبر اصلی فتح مسجدالحرام و جنگ با آل سعود بود اما مَهدی این جماعت شوهر خواهرش بود. جنبش جهیمان هم در امتداد جنبشهای متاثر از تفکرات آخرالزمانی است.
«مَهدی که جهیمان انتخاب کرد دانشجویی به نام محمد بن عبدالله القحطانی بود که به شاعری رو آورده و از یارانش بود و همه صفات مهدی را داشت جز اصالت قریشی.» ص۵۵
«جهیمان در ابتدای نامههایش روشن میکرد شرایط و حوادثی که شبه جزیره عربستان شاهد آن است همه نشانههایی مبنی بر نزدیک بودن ظهورالمهدی است. زیرا فتنهها گسترش پیدا کرده و چنانکه پیشگوییها میگویند مسلمانان به تدریج از دین فاصله گرفتهاند.» ص۵۵
در آغاز کار هم که مقامات پادشاهی سعودی نمیدانستند حمله به سجدالحرام کار جهیمان است؛ گمان عمومی این بود که این قیام کار ایرانیهاست که توانستند پادشاهی را در ایران سرنگون کنند و به دنبال خروج کنترل مسجدالحرام از کنترل آل سعود و سپس اقدام برای سرنگونی پادشاهی سعودی هستند.
«تنها یک سلسله شایعات در اینباره منتشر شده بود که آنها ایرانی هستند یا ممکن است نیروهای وابسته به سازمان اطلاعات امریکا یا مزدوران اسرائیل باشند.» ص۶۳
همزمان با قیام جهیمان در مکه، مناطق شیعه عربستان درگیر مراسم عاشورا بودند که به شکل اعتراضی علیه آل سعود درآمده بود. و باز هم ردپای ایران کاملاً مشهود بود، خصوصاً با در دست داشتن تصویر امام خمینی توسط جوانان شیعه عربستانی
«گروههای شیعه به مدت چند روز با مقامات درگیر بودند. از طرف دیگر، رادیو تهران به کمک آیتاللهها شیعیان را بر ضد عربستان سعودی تحریک میکرد.» ص۸۶
«آیتالله خمینی تمایل یا آرزوی خود را برای به دردسر انداختن مقامات سعودی پنهان نمیکرد. به نظر او شیعیان منطقه قطیف که یک سوم ساکنان منطقه را تشکیل میدادند یک متحد استراتژیک برای اهداف او بودند. در همان سالها رادیو تهران سرودهایی را پخش میکرد که پیوسته شیعیان سعودی را تحریک به انقلاب بر ضد حاکمانی میکرد که آنها را تحت ستم قرار دادهاند.» ص۱۶۱
با قیام جهیمان نیروهای امنیتی آل سعود جهت ورود به مسجدالحرام نیاز به اجازه شرعی داشتند و رفتار مفتیهای سرشناس وهابی در صدور فتوا نشان میدهد داستان قیام جهیمان کمی ریشهدار و عجیب بودهاست و روحانیون حکومت هم سعی داشتند به پادشاهی سعودی بفهمانند که قدرتی بیش از حد تصور آنها دارند و باید اختیارات آنها افزوده شود.
«تاخیر بیش از اندازه روحانیون در محکومیت جهیمان و اخوان پیرو او، تردید شدید آنها را نشان میداد. روحانیون باید به سرعت فتوایی را صادر میکردند که بر مبنای آن بشود تمام تدابیر لازم را برای حمایت از جان مسلمانان درون مسجد اتخاذ کرد. آنها به مدت سه روز جلسه تشکیل دادند.» ص۶۵
مقامات سعودی هم به رابطه اخوان و روحانیون پی برده بودند. آنها میدانستند که این افراد تا چند وقت پیش در بازداشت مقامات امنیتی بودند اما با پادرمیانی روحانیون آزاد شدند
«فهد نیز با تاسف در مصاحبهای در تاریخ ژانویه ۱۹۸۰ گفت: ما اقدامات لازم را بر علیه آنها اتخاذ کرده بودیم اما دخالت بعضی از افراد با حسن نیت موجب آزادیشان شد.» ص۶۹
قیام جهیمان هم یک جنبش عربی بود تا اسلامی! و جامعه هدفش هم اعراب بودند. در میان حجاج هم صرفاً اعراب را به لشکر خود فراخواند.
«جهیمان نمازگزاران عرب را مجبور کرد در ارتش المهدی به عنوان سرباز خدمت کنند. دستور داد نمازگزارانی که عربی صحبت نمیکنند و نمیفهمند او یا المهدی چه میگوید آزاد شوند.» ص۶۴
در کنار حجاج عرب یکی از جامعه اهداف اصلی جهیمان جذب نیروهای امنیتی بود و سعی داشتند آنها را جذب خود بکنند. جهیمان در این راه تلاش زیادی کرد و تا حدودی موفق هم شد. تبعات این قیام و فتح مسجدالحرام در آن چند روز بسیار وسیع بود و تمام نمادهای جهیمان و یارانش نشان قیام علیه پادشاهی بود و همین مقامات سعودی را دچار نگرانی بسیاری کرد.
«در ظرف چند ساعت داشتن ریشهای سلفی و پرپشت به نمادی از شورش و مخالفت در مکه تبدیل شد.» ص۶۶
در آخر جهیمان با وجود مقاومت شدید خودش و افرادی که با او همراه شدند پس از دو هفته درگیری نیروهای امنیتی سعودی و چند کشور خارجی که به یاری پادشاهی سعودی آمدند شکست خورد و مهدیاش کشته شد و خودش بعد از بازداشت از مقامات درخواست عفو کرد اما سرانجام او و یارانش که زنده مانده بودند همگی اعدام شدند.
قیام جهیمان هرچند در بعد نظامی شکست خورد اما باعث پیروزی فکریاش شد. پس از آن روحانیون قدرت بسیار زیادی کسب کردند و تغییرات وسیعی در قوانین به جهت هر چه اسلامیتر شدن صورت گرفت.
«ملک خالد بعد از ممنوع کردن انتشار تصاویر زنان در روزنامهها، بستهای از تغییرات را اعلام کرد که بنا به درخواست روحانیون به خصوص در زمینه آموزش و پرورش بود. مهدی العصفور مشاور برنامهریزی شرکت آرامکو میگوید علوم جدید، زمین شناسی و جغرافیا، تاریخ تمدن و تاریخ اروپا همه حذف شد.» ص۹۲
از اصلیترین تبعات قیام جهیمان افزایش زیاد قدرت مفتیهای سرشناس وهابی بود. آنها توانستند قدرت و ثروت زیادی کسب کنند و حتی گاه این قدرت به حدی میرسید که پادشاهی سعودی بدون همفکری با آنها اقدام به بسیاری از کارها نمیکرد.
جهیمان یکی از اعتراضات جدیاش به اشتغال زنان بود. اما در جریان فتح مسجدالحرام زنان هم در صفوف نیروهایش بودند.
«زواوی خلبان یکی از هلیکوپترها بود. آنها با پرواز بر فراز حرم رفتوآمد شورشیان را از فاصله هزار پایی کنترل میکردند. آن دو زن کاملاً محجبه و لباس سیاه بر تن داشتند. کمربندهایی را بر روی لباسهایشان به صورت متقاطع قرار داده و مسلسلهای خودکار در دست داشتند.» ص۶۵
دهه هفتاد قرن گذشته میلادی اوج تقابل ایدئولوژیهای افراطی و مرگبار در جهان و خصوصاً خاورمیانه بود. این رویارویی اندیشهها در بین دانشجویان بسیار زیاد بود و تبعات ویرانگری هم برای خاورمیانه به جا گذاشت. خلقیاتی چون تبعیت محض و دوری از پرسشگری و نقد هم بر ویرانی این ایدئولوژیها افزوده بود.
«در دانشگاههای سعودی دانشجویان بدون سوال به استقبال معرفت میروند. آنها به تفکر انتقادی یا هر نوع دیگری از تفکر اهمیت نمیدهند و ترتیب دوباره جهان پیرامون برایشان اهمیتی ندارد. پایان دهه ۷۰ و شروع دهه ۸۰ میلادی، راهروها و سالنهای دانشگاه پر از افکار افراطی و ویرانکنندهای در خاورمیانه بود.» ص۹۹
پادشاهی سعودی نیز همانند پادشاهی ایران تصورش این بود که خطر از ناحیه چپهاست نه مذهبیها و محافظهکاران! و عمده توجه نیروهای امنیتی به این گروه بود.
«از شروع دهه شصت، آل سعود برای برطرف کردن نگرانیهایش کمونیستها، سوسیالیستها و ملحدان از هر نوع را بازرسی و بازداشت میکرد زیرا تقریباً همه انتظار داشتند مخالفان جدی نظام از بین گروههای چپ باشند.
اما حملات سال ۱۹۷۹ کاملاً از یک جریان عکس میآمد. از طرف کسانی که راست بودند و در ابتدای امر در کنار خاندان حاکم حضور داشتند. حتی این انتظار میرفت که روزی شیعیان تحت ستم در منطقه شرقی قیام کنند اما جهیمان و باند متعصبش در مساجد منطقهای وهابی و زیر نظر علمایی تربیت شده بودند که آل سعود ریشههای اصلی خود را میان آنها میدانست.» ص۸۷
عربستان نیز دقیقاً مانند ایران کانون نویسندگان، جریانهای چپ دانشگاهی و لیبرال داشت و به دنبال اصلاحاتی به ظاهر دموکراتیک در عربستان بودند و البته ارتباطات وسیعی با کشورهای غربی داشتند که مقامات امنیتی سعودی با دقت آنها را کنترل میکردند.
«در پایان دهه هفتاد و آغاز دهه هشتاد جنبش ملی به گروهی از لیبرالها گفته میشد که خواستار اصلاحات بودند. آنها از همان زمان جهیمان و بهویژه با رویکرد محافظهکاران در سیاستهای اجتماعی مخالف بودند و چون تجمعات سیاسی در عربستان ممنوع بود این گروه به صورت خود به خودی یک تشکیلات مخفی پیدا کرد.
گروهی از افراد دانشگاهی و متفکرانی که اکثرشان تحصیلات خود را در غرب تکمیل کرده بودند. کمااینکه در بین آنها متفکران آزاداندیش و بیخدایی نیز بودند که خودشان را کمونیست معرفی میکردند.» ص۱۳۱
اما نباید گمان کرد مقامات امنیتی سعودی بیتوجه به بنیادگراهای مذهبی بودند. مقامات امنیتی آل سعود خصوصاً بعد از ماجرای جهیمان با دقت جامعه مذهبی خصوصاً مذهبیون دانشگاهی را زیر نظر گرفتند و مراقب تحرکات و اقدامات آنها بودند و پس از انقلاب ایران و قیام جهیمان عمده توجه آنان به این قشر هم معطوف شد.
«دایره پلیس مخفی بخشی از وزارت کشور به حساب میآمد. بخش گستردهای که همه جا حضور داشت و همه چیز را کنترل میکرد تا جایی که دیگر به آن نمیشد بگویی مخفی. افراد این تشکیلات در بافت اجتماعی عربستان سعودی حضوری گسترده داشتند تا جایی که برای مثال هر یک از آنها در مسجدی نماز میخواند و آماده بود تا در صورت زیادهروی خطیب و انتقاد یا شور و هیجانی که پیدا میکرد بلندگو را از دست او بگیرد. کما اینکه هیچ دانشگاهی تکمیل نمیشد مگر اینکه یک دستگاه استراق سمع در هر گوشه آن نصب شده باشد.» ص۱۳۰
نامهها و نوشتههای جهیمان وارد جامعه دانشگاهی سعودی هم میشد و جوانان دانشجو سعودی نیز بسیار به مطالب او اقبال نشان میدادند.
«این نامهها با رنگهای سبز، زرد و آبی به صورت مخفی چاپ و به طور قاچاق از طریق مرزهای کویت به داخل عربستان انتقال پیدا میکرد. گاه لابهلای قرآنهایی میگذاشتند که در انتهای مسجد خوابگاه قرار داشت.» ص۵۳
سیاستهای تبلیغ وهابیت نیز از این دوران در سراسر جهان اسلام و غرب آغاز شد که بخش عمده آن به جهت مقابله با انقلاب ایران و جریانهای اسلامی رقیب سعودی بود.
«سفارتخانههای عربستان که تعدادشان به حدود هفتاد سفارتخانه میرسید دارای بخشهای فرهنگی، تربیتی و نظامی بود. کارمندان کنسولگریها که گذرنامههای حج را صادر میکردند. اکنون به این مجموعه یک کارمند جدید هم اضافه شد که وابسته دینی نام داشت و وظیفهاش ساخت مساجد جدید در کشورهای مختلف و وادار کردن این مساجد به تبعیت از عقیده وهابیت و ترویج آن بود. بدون مرز تعبیر پادشاهی بود:
باید به صورت بدون مرز در راه دعوت به اسلام هزینه کرد. دولت برای این منظور طی چند سال به یک صندوق ارشادی بیش از ۲۷ میلیارد دلار اختصاص داد. در همان حال ملک فهد میلیونها دلار بیشتر از اموال شخصی خود را صرف بهبود حرمین شریفین در مکه و مدینه کرد.» ص۱۵۲
جریانهای بنیادگرا که در دهه هشتاد میلادی رهسپار افغانستان برای جهاد شدند و در دهه نود به تروریسم روی آوردند و از جمله شبکه القاعده را ساختند، پس از قیام جهیمان و ظهور بنیادگرایی در جزیرة العرب رشد و نمو یافتند.