سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

جانورنامه‌ای درباره انسان‌ها!

جانورنامه‌ای درباره انسان‌ها!

 

تهیه این کتاب

جانورنامه زبانی ساده و شیرین دارد طوری که ابتدا تصور می‌کنی لایوش ناگ، آن را برای کودکان نوشته است تا با بهره‌گیری از زبان طنز، آن‌ها را با ویژگی‌های جانوران و حیوانات گوناگون آشنا کند اما هرچه جلوتر می‌روی می‌بینی نویسنده نه‌تنها به معرفی طنزآمیز حیوانات اکتفا نکرده است بلکه با رندانگی در لابه‌لای بحث‌های زیست‌شناسانه پیرامون حیوانات، به جدی‌ترین انتقادات پرداخته‌است.  

جانورنامه زبانی ساده و شیرین دارد طوری که ابتدا تصور می‌کنی لایوش ناگ، آن را برای کودکان نوشته است تا با بهره‌گیری از زبان طنز، آن‌ها را با ویژگی‌های جانوران و حیوانات گوناگون آشنا کند اما هرچه جلوتر می‌روی می‌بینی نویسنده نه‌تنها به معرفی طنزآمیز حیوانات اکتفا نکرده است بلکه با رندانگی در لابه‌لای بحث‌های زیست‌شناسانه پیرامون حیوانات، به جدی‌ترین انتقادات پرداخته‌است.  

 

 

تهیه این کتاب

لایوش ناگ نویسنده و طنزنویس مجارستانی کتابی دارد با عنوان «زیست شناسی آبسورد». بخش بزرگی از این کتاب به معرفی طنزآمیز حیواناتی نظیر مار، فیل، قورباغه، شیر، ببر، گوسفند و… اختصاص دارد و کمال ظاهری؛ مترجم ایرانی با ترجمه این بخش از کتاب به زبان فارسی، آن را با عنوان جانورنامه روانه بازار کتاب ایران کرده‌ است. تصاویر کتاب نیز (جز یکی از تصاویر) همگی کارِ  لاسلو ربر طراح و کاریکاتوریست معروف مجارستانی است که عیناً در نسخه فارسی آمده‌است.

جانورنامه زبانی ساده و شیرین دارد طوری که ابتدا تصور می‌کنی لایوش ناگ، آن را برای کودکان نوشته است تا با بهره‌گیری از زبان طنز، آن‌ها را با ویژگی‌های جانوران و حیوانات گوناگون آشنا کند اما هرچه جلوتر می‌روی می‌بینی نویسنده نه‌تنها به معرفی طنزآمیز حیوانات اکتفا نکرده است بلکه با رندانگی در لابه‌لای بحث‌های زیست‌شناسانه پیرامون حیوانات به جدی‌ترین انتقادات پرداخته ‌است. 

انتخاب چنین قالبی برای لایوش ناگ وقتی معنای بیشتری پیدا می‌کند که می‌بینی وی این نوشته‌ها را در فاصله زمانی سال‌های (۱۹۱۸ تا ۱۹۲۱)،؛ دوره‌ای که مجارستان تحت فشار حکومتی فاشیستی قرارداشته‌ نوشته ‌است! هرچند که در نهایت مثل همیشه این خفقان و فشار به نفع طنزنویس تمام شده ‌است و سبب شده لایوش ناگ عوض طنزهای صریح و مستقیم به نوشتن متن‌هایی رندانه روی بیاورد! چنان‌چه جانورنامه  گاهی از حیث کارکرد مانند فابل‌ها(*) عمل می‌کند و نویسنده در بخش‌هایی از کتاب برای بیان نقدهای طنزآمیزش از حیوانات به عنوان نماینده و سمبل تیپ‌های اجتماعی مختلف بهره می‌برد.

 

لایوش ناگ در هر بخش حدود یک تا دو صفحه به هر جانور اختصاص می‌دهد و درلابه‌لای صحبت درباره این جاندار (پیرامون طول عمر، غذا، محل زندگی، ویژگی‌های ظاهری و…) تا می‌تواند نیش و کنایه بار انسان؛ اشرف مخلوقات می‌کند!

«به سبب اشتیاق شدید ببر به کشتن، به جرات می‌توان او را با انسان مقایسه کرد. زیرا انسان علاوه بر نیازهای خود، علاوه بر آن یک قرص نان و یک کاسه آش هم دست به کشتار می‌زند، بی‌آن که شکل دندان‌هایش توجیهی برای آن باشد چون انسان فقط گوشت‌خوار نیست، تغذیه مختلط دارد و دندان‌هایش هم مناسب تغذیه مختلط شکل گرفته است، ولی حالا بگیریم که هست، یعنی همه‌جور آدمی با همه جور دندانی پیدا می‌شود.

باشد، عیب ندارد، قبول! شما بفرمایید در دادگاه عدل الهی این طور ازشان دفاع کنید که دندان‌شان باعث خون‌خواری‌های‌شان بود، عیب ندارد! اما یکی به من بگوید این آدم‌هایی که دو رج دندان مصنوعی توی دهن‌شان دارند چرا آدم‌کشی می‌‌کنند؟»
ببر، جانورنامه

این نیش و کنایه‌ها وقتی به جای باریک می‌رسد که لایوش ناگ هنگام معرفی حیوانات و جانوران به طور مکرر، میزان مفید بودن آن‌ها را در عالم هستی را با میزان مفید بودن‌شان برای انسان‌ها مساوی می‌داند و به این وسیله کنایه طنزآمیزی به ذات منفعت‌طلب انسان می‌زند که تصور می‌کند جهان برای خدمت به او آفریده شده است! کنایه طنزآمیزی که بارها‌وبارها توسط ناگ در کتاب تکرار می‌شود.

«…کُلیبری در واقع یک شی زینتی در طبیعت است، انسان نمی‌تواند سوارش بشود، پشمش را بریسد، یا از چرمش پوتین بسازد، تنها فایده‌ای که دارد این است که جسم خشک‌شده‌اش را موزه زیست‌شناسی بگذارند و از دیدنش لذت ببرند..»
کلیبری، جانورنامه

«…غاز جانور بسیار مفیدی است، چون آدم‌ها سرش را می‌بُرند و می‌خورند. پیش از آن هم که سرش را ببرند هر روز به اصرار مشت‌مشت ذرت و بلغور به خودش می‌‌دهند…»
غاز، جانورنامه

 

همین کنایه‌های رندانه نویسنده به ماهیت انسان (که درلابه‌لای مباحث مربوط به حیوانات قرار گرفته است ) سبب ایجاد جذابیتی در متن می‌شود که مخاطب حتی اگر علاقه‌ای به مباحث زیست‌شناسی نداشته باشد با علاقه و اشتیاق کتاب را تا انتها مطالعه کند.

 

ناگفته‌ نماند هر چند کتاب جانورنامه نام دارد اما در میان بخش‌های آن که همگی با اسامی حیواناتی نظیر گرگ، میمون، طوطی، شترمرغ، خرس و … نام‌گذاری شده‌اند دو بخش با عناوین «میلیونر»و «یهودی» دیده می‌شوند.

این کار علاوه بر این‌که نشان از طنازی نویسنده دارد نشان دهنده اوج تنفر او (به عنوان شخصی از طبقه ضعیف) از میلیونرهایی است که سال‌ها در جامعه با آن‌ها روبه رو بوده است! میلیونری که هر چند به عقیده نویسنده زمانی که غریزه حیوانی‌اش گل می‌کُند، ویرش می‌گیرد روی آدم فقیر بپرد، پاره‌اش کند و بخورد اما «به این دلیل آدم فقیر را نمی‌خورد که سیر است، همیشه سیر است، گوشت تازه می‌خورد، نان خامه‌ای، قالب قالب پنیر، پنیر اعلا و گران!»

این میزان تنقر لایوش ناگ را نه فقط در بخش «میلیونر» بلکه در گوشه‌گوشه کتاب جانورنامه می‌توان نسبت به ثروت‌مندان مشاهده کرد و بی‌شک این تنفر ریشه در زندگی فقیرانه نویسنده دارد، زندگی که از دوران کودکی (زمانی که مادرش به عنوان خدمتکار در خانه اعیان کار می‌کرد) تا اواخر عمر (دوره‌ای که به دلیل لحن انتقادی نوشته‌هایش به تدریج توسط حکومت در حاشیه قرار گرفت) با فقر و تنگدستی عجیین بوده است.

 

و اما از دیگر کسانی که ناگ در کتاب جانورنامه قاطی حیوانات کرده‌است یهودیان هستند. نام‌گذاری بخشی با عنوان «یهودی» در میان حیوانات و جانوران هر چند در ابتدا توهین آمیز به نظر می‌رسد اما مخاطب وقتی به زندگی شخصی لایوش ناگ رجوع می‌کند، می‌بیند که  او در اکتبر ۱۹۴۴ به‌خاطر همسر یهودی‌اش مجبور شده زندگی مخفیانه‌ای در پیش بگیرد و به همین سبب درد و رنجی که به یهودیان وارد آمده را به خوبی با پوست و استخوانش لمس کرده است. لذا این نام‌گذاری نه‌تنها ماهیت ضد یهودی ندارد بلکه کنایه طنزآمیزی به آن‌هایی بوده که روزگاری بر سر در رستوران‌ها، سینماها و پارک‌ها می‌نوشته‌اند :«ورود سگ و یهودی ممنوع!».


اعتراض رندانه‌ای که از لابه‌لای نوشته‌‌های کنایه‌آمیز ناگ درباره یهودیان نیز به خوبی می‌توان دریافت: «یهودی در همه نقاط عالم یافت می‌شود، بخشی به صورت آزاد و وحشی در خیابان‌ها و کافه‌ها، بخشی نیز که توسط انسان اهلی شده‌اند در اردوگاه‌ها…»

 

پی‌نوشت:

در ادبیّات تمام ملل، داستان­ هایی وجود دارد که قهرمان آنان حیوانات هستند. در این داستان­‌ها، در حقیقت حیوانات رفتار، گفتار و شخصیت‌هایی همچون انسان دارند و نماینده­ و جانشین شخصیت‌های انسانی در داستان‌ها هستند. منشاء غالب فابل‌های اروپایی را می‌توان از مشرق زمین مخصوصاً از هندوستان دانست. کتاب کلیله و دمنه از بهترین فابل‌های موجود به شمار می‌رود.

 

  این مقاله را ۲۱ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *